یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست

تصویری: یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست

تصویری: یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست
تصویری: عشق و دیوانگی، عشق یکطرفه. محسن محمدی نیا. معین. روانشناس 2024, آوریل
یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست
یادداشتی بدون عنوان درباره دختری کنجکاو ، عمه اش و آسیاب. یا به طور خلاصه و ساده درباره اینکه روانکاو کیست
Anonim

یک روز برادرزاده هشت ساله ام این س meال را از من پرسید که چه کار کنم؟

من گفتم: "روانکاو" و ایستادم و به چشمان گردش نگاه نکردم.

- چطور است؟ - یک سوال منطقی دنبال شد.

و چگونه می توان به کودک هشت ساله توضیح داد که عمه اش چه کار می کند؟

عمه من ، یعنی من ، عقده های او را تحت فشار قرار دادم ، زیرا صحبت با همکاران و بزرگسالان یک چیز است ، و توضیح دیگر اصل کار روان درمانی روانکاوانه برای کودک.

و سپس استعاره بیون در مورد آسیاب به ذهن آمد ، که سرپرست من آن را به تازگی به من یادآوری کرد.

-خوب ، می گویم ، نگاه کنید: بزرگسالان به سراغ من می آیند ، گاهی اوقات کودکانی نیز وجود دارند که روحشان درد می کند ، در درون خود احساس رنج می کنند ، احساس بی مهری می کنند ، احساس خوبی ، رضایت و شادی ندارند. شما نمی توانید روح را با چشمان خود ببینید ، نمی توانید مانند زخم آن را لمس کنید ، اگر افتادید ، نمی توانید آن را با پماد مسح کنید. اما شما می توانید با روح خود بشنوید و احساس کنید.

نان دوست دارید؟ تو دوست داری. و می دانید چگونه ساخته می شوند؟ شما به آرد نیاز دارید ، اما چگونه آرد می گیرید؟ غلات جمع آوری شده و به آسیاب منتقل می شود ، در آنجا تمیز می شود ، آسیاب می شود ، آرد سفید و خالص تهیه می شود ، که برای پخت نان ، نان استفاده می شود و می توان آنها را خورد ، تا مادام العمر استفاده کرد ، اما آنها همه اینها را از دانه ای که می توانستند انجام دادند. خورده نشود

حالا درباره مردم

به عنوان مثال ، آیا این اتفاق می افتد که شما دمدمی مزاج ، شیطنت ، عصبانی هستید؟ مامان متوجه روحیه شما می شود. او نمی تواند به او توجهی نکند زیرا شما برای او شیطنت و دمدمی مزاج هستید ، زیرا بسیار ناراحت و ناراحت هستید ، چیزی شما را آزار می دهد ، چیزی از دست رفته است و می خواهید متوقف شوید ، اما خود شما هنوز نمی توانید این کار را انجام دهید ، زیرا هنوز به اندازه کافی بزرگ نشده اید. و بنابراین مادر شما می فهمد که زمان دیر شده است و شاید شما خسته شده اید و به شما می گوید که روز سختی در مدرسه شما بوده است ، خسته شده اید و بنابراین شیطنت و شیطنت دارید و مادر شما را در آغوش می گیرد ، شاید دستشویی کنید یا فقط او با شما می نشیند و چت می کند ، چای و نان می خورد ، سپس قبل از خواب یک افسانه می خواند و احساس آرامش می کنید - می دانید که دوست دارید ، حتی زمانی که دمدمی مزاج و عصبانی هستید. و همچنین ، در مورد خود خواهید آموخت که گاهی اوقات ، وقتی بسیار خسته می شوید ، می توانید هوس باز باشید و وقتی بزرگ شوید ، می دانید چگونه این کار را انجام دهید تا زیاد خسته نشوید ، و اگر خسته اید ، پس چگونه به خود کمک کنیم تا آرامش داشته باشیم و استراحت کنیم. … بنابراین مادر شما ، آسیابی بود ، که دانه ، مضرات و هوی و هوس خود را که مادر شما به آسیاب برد ، برای او آوردید ، او در مورد وضعیت شما فکر کرد: چرا دختر من اینقدر دمدمی مزاج است؟ اوه ، احتمالاً خسته شده است! و او توضیح داد که چه اتفاقی برای شما می افتد ، و همچنین به شما کمک کرد تا با آن روبرو شوید - مادر به شما می آموزد - با آسیاب کردن دانه های غیرقابل خوردن و تبدیل آن به آرد ، و سپس می توانید از آن مانند نان استفاده کنید.

روان درمانی اینگونه عمل می کند. مشتریان با غلات خود به آسیاب من می آیند و ما با هم کار می کنیم تا آرد از کیفیت کافی برخوردار باشد تا او تا آنجا که ممکن است درباره خود بیاموزد ، مراقبت را یاد بگیرد و چیزهای مختلف را درباره خود بپذیرد.

و همچنین اتفاق می افتد که ما مانند آینه ای کار می کنیم که از طریق آن شخص خود را می شناسد ، اکتشاف می کند ، سعی می کند جنبه های خود را ببیند.

اما این یک داستان کاملاً متفاوت است ، که من هنوز به برادرزاده ام نگفته ام.

ارادتمند شما،

کارین کوچاریان

توصیه شده: