2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
1 درک کنید که چه اشتباهات ، احساسات ، خواسته هایی باعث ایجاد رقص چنگک دیگر می شود ، با چه موسیقی می رقصید
این اولین و مهمترین گام است. تنها چیزی که برای آن نیاز دارید آگاهی است. به زبان ساده ، به خود ، احساسات و واکنش های خود و همچنین احساسات جسمانی گوش دهید ، زیرا بدن دروغ نمی گوید. همیشه در مورد وضعیت واقعی شما حقیقت را بیان می کند. تکنیک های آرامش به آگاهی کمک می کند - مدیتیشن ، جمع بندی مجدد. آموزش خودکار اگرچه ، صادقانه بگویم ، هنوز هم آسان تر است - فقط کافی است به خودتان توجه کنید
2 به یاد بیاورید که تحت چه شرایطی بوجود می آیند
اینجا همه چیز ساده است. برای کارآیی بیشتر ، می توانید این کار را در حالت مدیتیشن ، یعنی در مکانی آرام و آرام ، در موقعیت راحت ، چشمان خود را ببندید و با دقت تنفس کنید.
3 از این شرایط دوری کنید
گاهی اوقات به نظر می رسد که شرایط ما را مجبور می کند با افراد خاصی ارتباط برقرار کنیم ، کارهای خاصی را انجام دهیم و در مکان های مناسب قرار بگیریم - به عنوان مثال ، تعهداتی در محل کار و روابط خانوادگی وجود دارد. تغییر حلقه دوستان آسان تر است ، اما موانعی نیز در اینجا وجود دارد. منطق ساده است - نروید جایی که احساس بدی دارید. حتی اگر مجبور باشید چیزی را فدای این کار کنید ، برنده خواهید شد!
4- نیازهایی را بیابید که در شرایط مشابه برطرف می شوند
مطالب زیادی در مورد اهمیت نیازها در زندگی ما گفته شده است و بهترین به نظر من یک مثل است روزی روزگاری نیاز بود…. بدون رضایت آنها ، ما توسط یک گروه ناامیدی مبتلا به افسردگی مورد حمله قرار می گیریم. ما احساس پوچی زندگی و فقدان چیز مهمی در آن را جذب می کنیم. متأسفانه ، ما به ما یاد نداده اند که با نیازهای خود از نظر زیست محیطی برخورد کنیم ، و خود نیازها لزوماً بی ادب و بی ارزش هستند ، فراموش می کنیم که مواد اولیه (غذا ، سرپناه ، رابطه جنسی ، امنیت) به ما اجازه می دهد زندگی کنیم و به زیر قشر زیر دوخته شده ایم. همه موجودات زنده و دیگران - برای دوست داشتن و دوست داشتن ، خودشناسی ، شناخت ، خلاقیت - ما را انسان می کند. برای یافتن خواسته های واقعی خود ، باید به خاطر بسپارید که در طول زندگی چه چیزی شما را خوشحال کرده و به شما الهام بخشیده است ، چه چیزهایی خوب بوده و چه چیزهایی بد بوده است
5 یک راه سازنده برای رفع این نیازها پیدا کنید
برای خود یک جلسه طوفان فکری ترتیب دهید ، با استفاده از تمام تجربیات زندگی خود ، دانش در مورد سایر استراتژی ها و رفتارها و راه های رسیدن به هدف خود. مطمئن شوید که آیا آنها برای شخص شما ، با شخصیت شما و شرایط شما مناسب هستند یا خیر.
6. یک برنامه گام به گام برای اجرای روش پیدا شده ایجاد کنید.
شما به یک قلم و کاغذ نیاز دارید. کل مراحل لازم برای رسیدن به خواسته خود را بنویسید. به کارهایی که می توانید انجام دهید ، هر چند به طور مختصر ، اما روزانه (به عنوان مثال ، ورزش ، مطالعه ، نظارت بر سایت های موضوعی ، مصاحبه ها ، درس ها ، صرفه جویی در پول ، مدیتیشن ، عادت کردن به تفکر ، صحبت کردن ، واکنش متفاوت ، مراقبت از خود و غیره) فکر کنید.
7. هر روز کمی آن را اجرا کنید
توصیه شده:
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
ترس و ممنوعیت تجلی یا نحوه بیرون آمدن از "پوسته" خود
دلایل زیادی برای عقب نشینی ما وجود دارد تجلی: ترس ، شرمندگی ، تجربیات منفی گذشته ، طرد شدن ، پیام های خانوادگی مانند "حاضر نشو! سرت رو پایین نگه دار! قابل رویت نشوید. " وقتی نگرش "شبیه دیگران بودن و برجسته نبودن" زندگی را کمتر مشکل ساز کرد … اما وقتی این تنظیم قدیمی است و مانع کار می شود ، چه باید کرد؟ هنگامی که یک تجربه آسیب زا وجود دارد ، جهان تهدید آمیز تلقی می شود.
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
چگونه زندگی خود را بگذرانید ، نه زندگی والدین خود
در سیستم خانواده ، همه اعضای آن به هم متصل هستند. و جایی برای همه وجود دارد. به عنوان مثال ، کودکان جلوی والدین خود هستند تا بتوانند به آنها تکیه کنند. پدربزرگ و مادربزرگ پشت والدین هستند و غیره. اجداد پشت سر ما حمایت می کنند ، احساس پذیرش ، امنیت و قدرت می دهند.
بنابراین ما هنوز چه چیزی را از آگاهی خود بیرون می کنیم؟
زیگموند فروید در آغاز قرن بیستم ایده های معاصران خود را در مورد نحوه عملکرد ذهن ما تغییر داد. او نشان داد که همه اعمال ، افکار و اعمال ما توسط ذهن کنترل نمی شود ، و علاوه بر این ، هر آنچه در روح ما اتفاق می افتد در آگاهی منعکس نمی شود. مردم شروع به بحث در مورد افکار موذیانه و تمایلات ناپسند خود کردند ، مبنای نظری برای "