مشتری چه چیزی را انتخاب می کند؟

تصویری: مشتری چه چیزی را انتخاب می کند؟

تصویری: مشتری چه چیزی را انتخاب می کند؟
تصویری: اگر زحل و مشتری با هم برخورد کنند چه فاجعه ای رخ می دهد ؟ 2024, ممکن است
مشتری چه چیزی را انتخاب می کند؟
مشتری چه چیزی را انتخاب می کند؟
Anonim

در این مرحله از پیشرفت حرفه ای ، با یک سوال جالب روبرو شدم. مشتری چه و چگونه انتخاب می کند؟

روانشناسی ، روان درمانی و فروش - آیا سازگار است؟ یا آیا حوزه روح با فروش "در شرایط دوستانه" نیست؟

من به نحوه کار و پیشرفت همکاران با تجربه تر توجه کردم. در اینجا چیزی است که من برجسته کرده ام:

1) مشتری آنچه را که "فروشنده" معتقد است می خرد. اگر من شخصاً به دلیل اینکه فکر می کنم بسیار م effectiveثر / مفید / ضروری نیست ، شخصاً شرکت نمی کنم ، بعید است که آنها شخصاً به من مراجعه کنند. من چیزهایی می فروشم که خودم به آنها اعتقاد ندارم. اگر از تجربه خودم مطمئن باشم که درمان شخصی چیست ، چگونه من و زندگی من را تغییر می دهد ، می توانم آن را به شخص دیگری بفروشم.

در این مرحله ، من فقط فکر می کنم که درمان شخصی یک ضرورت حیاتی است. مثل مدیریت یک بارداری است. اگر تمام 9 ماه و مدتی پس از زایمان به پزشک مراجعه کنید ، این بدان معنا نیست که همه اینها بی فایده است. درست برعکس. این باید در کل دوران بارداری انجام شود ، این یک همراه است. روان درمانی هم همینطور. فقط برای درک چیزی ، دانستن کافی نیست. من برای تغییراتم به پذیرش نیاز دارم. در صورت تمایل به موقع درمان ، اگر می خواهید:) اگر من هر بهار ویتامین می نوشم ، به این معنی نیست که سال گذشته این کار بیهوده انجام شد. فقط آن زمان گذشته است ، بدن من تغییر کرده است ، یعنی نیازهایش تغییر کرده است. و نمی توانید یک مجموعه کامل از ویتامین ها را یکبار و برای همیشه بنوشید.

2) مشتری انرژی را انتخاب می کند. اگر من در حال نوشتن پروژه ای هستم زیرا باید کاری انجام دهم تا ننشینم ، یا به کفش نیاز دارم … بعید است که اینجا انرژی زیادی وجود داشته باشد. همان میل جنسی خلاق و سازنده. محصول من باید نتیجه کار درونی من باشد. نیاز به شارژ دارد. مانند آهنربایی که "میدان" خاص خود را دارد. این زمینه کسانی را که برای این شارژ مناسب هستند و دقیقاً به آن نیاز دارند ، جذب می کند.

من معتقدم که یک پروژه بیشتر چیزی است که "متولد" می شود. درمانگر با شخصیت خود کار می کند. با پردازش تجربه خود ، تبدیل آن از طریق انرژی خلاق ، روانشناس / درمانگر محصول می دهد. منحصر به فرد ، متمایز ، با انرژی خاص خود ، زمینه خاص خود. این انرژی "زنده" برای افرادی است که به آن نیاز دارند.

این اتفاق می افتد زمانی که یک پروژه برای چیزی خاص ایجاد می شود: لازم است آموزش برای افراد دارای معلولیت ایجاد شود ، چیزی ایجاد شود که مناسب چنین افرادی باشد ، با محدودیت های خاصی. سپس در اینجا DIRECTION به فرایند خلاقیت داده می شود. پرواز دارای یک مسیر است.

3) شما باید به منافع خود تکیه کنید. من نمی توانم به چیزی که نمی دانم تکیه کنم. نمی دانم چه کسی به پروژه من می آید ، چه کسی منتظر آن است. اگر برای هر کسی "حدس" بزنم و اختراع کنم … پس من با واقعیت در ارتباط نیستم. اگر در جایی کار می کند ، عالی است ، اما در مورد گشتالت نیست. "اینجا و اکنون" من فقط می توانم به یک علاقه خاص ، انگیزه ، شهود یا درخواست خاصی متکی باشم. گزینه سومی برای من وجود ندارد.

با مشاهده مربیان ، من به این نتیجه رسیدم که موضوع نه چندان در صلاحیت ها ، احکام و عناوین ، بلکه در چگونگی "چشم ها می سوزد" ، چقدر روانشناس آماده است تا در مشکل مراجعه کننده ، در جهان خود "غوطه ور" باشد ، چقدر آماده است تا در اینجا و اکنون ، تا آنجا که روشن است ، با او در تماس واقعی باشد. دانش نظری عالی است. هنگامی که آنها به صورت داخلی به پایه هایی تبدیل می شوند که روانشناس می تواند تقریباً بصری از آنها استفاده کند. اگر من ، در تماس با شخصی ، آنچه پدر بزرگ فروید در مورد روان رنجوری می گوید را به خاطر بسپارم ، من تصمیم می گیرم که در حال حاضر چه چیزی را با یک مشتری "راهنمایی" کنم … من قطع ارتباط می کنم.

تماس واقعی در لحظه حال رخ می دهد. هر کاری که درمانگر انجام می دهد خلاقیت است. درمان یک امتحان نیست ، زندگی است. من فقط به لحظه کنونی و علاقه خود تکیه می کنم.

شما در مورد آن چه فکر میکنید؟

توصیه شده: