چرا روانشناس نباید توصیه کند

تصویری: چرا روانشناس نباید توصیه کند

تصویری: چرا روانشناس نباید توصیه کند
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, ممکن است
چرا روانشناس نباید توصیه کند
چرا روانشناس نباید توصیه کند
Anonim

من یکبار نوشتم که چرا روانشناس نباید توصیه کند ، مگر اینکه ، البته ، این یک حوزه تخصصی است که مشاوره مناسب است. و اکنون به این نتیجه رسیده ام که مشاوره به سادگی برای مشتری بد است.

ما در حال حاضر در مورد تصمیمات وجودی که یک فرد در زندگی خود می گیرد صحبت می کنیم: طلاق گرفتن یا ترک نکردن ، ترک کشور یا نبودن ، تغییر شغل یا عدم تغییر ، حفظ روابط یا عدم روابط ، نحوه زندگی به طور کلی و غیره.

البته ، یک فرد اغلب دقیقاً هنگام بروز این مشکلات درخواست کمک می کند.

او فکر می کند که به یک روانشناس مراجعه می کند ، روانشناس همه چیز را در قفسه ها قرار می دهد ، یا بهتر است - او با دقت گوش می دهد و به عنوان یک متخصص ، که به طور مطلق مطرح شده است ، توصیه های صحیح را ارائه می دهد و برای شما تصمیم می گیرد. شما فقط باید کارهای کثیف را انجام دهید - برای انجام آن.

بنابراین ، شاید یکی از روانشناسان به این روش کار کند. من نه چرا؟

من یک روانشناس عصبی هستم من دائماً دوباره می پرسم ، ممکن است چیزی نشنوم ، متوجه نشوم ، آنچه مشتری می گوید را دوباره بررسی می کنم و س questionsالات واضح می پرسم. برخی از افراد بسیار عصبی می شوند زیرا برخی چیزها برای آنها واضح به نظر می رسد و بحث در مورد آنها فایده ای ندارند. و من نکته را می بینم. اما برای من هیچ چیز واضح نیست. دوباره می پرسم.

برای من مهم است که من دیدگاه خود را در مورد وضعیت او به مشتری تحمیل نکنم ، اما او به من می گوید که چگونه آن را می بیند ، با انحرافات ، ارزیابی ها ، علائم استرس ، تردیدها. از این گذشته ، معنای پیام در متن نیست ، بلکه در چیزی است که از طریق متن قابل مشاهده است. این همان چیزی است که سیستم اصلی درک ما از جهان به ما می گوید - بدن. تمام رفتارهای بدن اصلی ترین چیز در پیام افراد است. حالت بدن ، نگاهش ، ایستادن ، نفس کشیدن …

او خودش آن را نمی بیند ، اما من می توانم آن را ببینم. و بپرسید ، بگذارید بگوییم:

- چرا در اینجا متوقف شدید ، روی عبارت ….. "اما ، من او را دوست دارم …" ….

پاسخ می تواند این باشد:

- فقط داشتم فکر می کردم …..

"شاید شما برای اولین بار در زندگی خود فکر می کنید" - من فکر می کنم ، اما چیزی نمی گویم و به طور ناگهانی به این نتیجه نمی رسم که یکبار ، اگر فکر کنم ، به این معنی است که من دوست ندارم.

من در حال حاضر اینجا و اکنون خواهم بود ، زیرا جالب ترین چیز بیشتر آشکار می شود - زندگی واقعی یک فرد در جلسه. اگر من مشغول تفاسیر و قضاوت هایم در مورد نحوه رفتار صحیح برای یک فرد در یک موقعیت معین باشم ، مهمترین چیز را از دست خواهم داد - آنچه در پشت متن وجود دارد ، آنچه در زمان حال اتفاق می افتد.

بنابراین ، من سعی می کنم حواسم جمع باشد. بله ، من همچنین هنگامی که با موضوع مشتری درگیر می شوم ، سوراخ می کنم ، با او ادغام می شوم و دیدگاه خود را به اشتراک می گذارم. گاهی مناسب است ، گاهی اوقات مناسب نیست. اما من یک شخص هستم و شخص رفتار متفاوتی دارد ، نکته اصلی این است که از آنچه در اینجا و اکنون دقیقاً اتفاق می افتد آگاه باشم ، به چه دلیلی این یا آن عمل را انجام می دهم ، منظور از سخنان من چیست. تنها توانایی مشاهده و پیگیری فرآیندهای شخصی برای مراجعه کننده درمانی خواهد بود. این یک نشانگر این است که روانشناس به فرایندهای مراجعه کننده توجه می کند و می تواند حال و هوایی را که مراجعه کننده به جلسه می آورد ببیند و مشغول طراحی پروژه ای به نام "این مشتری چگونه زندگی می کند؟"

چگونه زندگی را ادامه می دهید؟

هیچ نظری ندارم. من نمی دانم چگونه بیشتر زندگی خواهم کرد و نمی دانم چگونه می توانم سوالات خود را حل کنم ، و شما در مورد س yoursالات من از من می پرسید. من نمی دانم. اما من می دانم چگونه می توانم خود را بشنوم و در خود آن شخص را کشف کنم که می تواند با اتکا به قدرت خود ، بر انرژی زندگی ، بر ارزش های خود ، بر عزم و توانایی خود برای تحمل مشکلات مختلف ، تصمیمات خود را بگیرد. من می دانم چگونه می توانم با چنین فردی درونی آشنا شوم ، زیرا ملاقات کردم.

توصیه شده: