2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شروع این داستان در دوران کودکی ، و همچنین بسیاری دیگر. در هنگام درگیری در خانواده یا خلق و خوی منفی والدین ، کودک به خود وابسته می شود و معتقد است که پدر یا مادر از او ناراضی هستند.
هیچ کس به او توضیح نداد که بزرگسالان می توانند احساسات و عواطف متفاوتی را تجربه کنند و دلایل آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ، و نه فقط رفتار خوب یا بد کودک.
امروز می خواهم بدون تجزیه و تحلیل ، ارزیابی ، اظهار نظر انجام دهم. این کار را خود مشتریان در حین مکالمه انجام می دهند. فقط مواردی از تمرین.
مشکل روانی با پیامدهای روان تنی
درخواست: بثورات پوستی ،: مشکلات در روابط با افراد
به ما بگویید چه چیزی شما را نگران می کند
-گالینا: من احساس می کنم که مورد قدردانی و احترام من نیستند.
-چگونه و به چه شکلی تجلی می یابد؟
-گالینا: من همیشه اشتباه می کنم ، همیشه در همه چیز مقصر هستم ، لیاقت هیچ چیزی را ندارم ، و این باعث ایجاد پوچی ، ناامیدی و این احساس می شود که هیچکس به من احتیاج ندارد. مردم قدر من را نمی دانند ، آنها در هر موقعیتی من را سرزنش می کنند. این افراد از از دست دادن من نمی ترسند ، به این معنی که من برای آنها هیچ ارزشی ندارم ، این افراد اهمیتی نمی دهند که چه چیزی با من است یا بدون من. و همچنین احساس سفتی نوعی فشرده سازی در ستون فقرات.
-آیا با برخی افراد خاص آشکار می شود یا با همه؟
-گالینا: اینها دوستان هستند ، مرد و مادر
- در چه مواردی این احساس در ستون فقرات تشدید می شود؟
گالینا: این احساس وقتی تشدید می شود که به من می گویند خفه شو ، و بنابراین من می خواهم سرم را به داخل شانه هایم بکشم.
این احساس وجود دارد که من بسیار کوچک و نامرئی هستم و می خواهم نامرئی شوم.
-چه زمانی این حالت برای اولین بار ظاهر شد؟
-گالینا: من فکر می کنم این حالت در 4 سالگی ظاهر شد ، من مجبور بودم همیشه بسیار آرام رفتار کنم تا هیچ کس (مخصوصاً مادرم) را اذیت نکنم ،
از آنجا که از من بود که او در زندگی دچار مشکل شد.
-مادرت بهت خبر داده؟
-گالینا: بله
-و این رفتار آرام ، برای شما چه بود؟ تجلی نوع نگرش نسبت به مادر؟
-گالینا: احترام یا حتی همدردی ، برای او سخت است و من می خواستم زندگی او را آسان کنم.
-من به درستی درک می کنم: فقدان هیچ گونه احساس و این نوع سفتی در حرکات مساوی است با تجلی همدردی و تسهیل زندگی یکی از عزیزان؟
- گالینا: بله. در ذهن من اکنون چنین کلماتی "زندگی کامل نکن و آن وقت برای دیگران راحت تر خواهد شد".
-من درست می فهمم: ما یک فرمول داریم: نشان دادن همدلی = سرکوب احساسات (خواسته ها) و ابتکار شما؟
-گالینا: بله ، من به یک جزئیات نیز توجه کردم ، وقتی مردم به چیزی از من نیاز دارند ، وارد زندگی من می شوند ، بنابراین نیازی به من نیست و آنها به مشکلات من نیاز ندارند.
-اغلب در موارد مشابه چه احساسی دارید
-Galina- سریعتر از استفاده شده ، من در زندگی همه دخالت می کنم ، فقط یک مشکل دارم و حق ندارم مشکلاتم را بر کسی تحمیل کنم ،
من سزاوار مراقبت از احترام و عشق نیستم. من منبع درد ، مشکل ، مشکلات هستم ، اضافی و غیر ضروری هستم. و جالب ترین چیز این است که وقتی آنها به من فشار می آورند ، من حتی فکر نمی کنم که بتوانم در برابر آن مقاومت کنم یا نه بگویم (گویی حق انجام این کار را ندارم) و حق ندارم از خودم دفاع کنم ، از خودم دفاع کنم
- به نظر شما پیامدهای رویدادهای دوران کودکی در زندگی امروز چیست؟ به ویژه: این فرمول: نشان دادن همدلی = سرکوب احساسات (خواسته ها) و ابتکار شما؟
-گالینا معلوم می شود که به این ترتیب من زندگی را برای عزیزان آسان می کنم. هرچه خواسته های من کمتر باشد ، مشکلات کمتری ایجاد می کنم ، زندگی برای دیگران راحت تر و آسان تر است. من خودم را به خاطر این موضوع خیلی تحقیر کردم.
-پس از گفتگوی ما چه نتایجی می توان گرفت؟
-گالینا: به خاطر این حوادث از دوران کودکی بود که من به خودم اجازه خیلی چیزها را ندادم ، از خودم دفاع نکردم.و این به طور مستقیم بر حرفه من تأثیر گذاشت ، زیرا من فردی خلاق هستم. من استعداد دارم ، اما اجازه ندارم آن را نشان دهم ، نمی توانم با افرادی که در آن مکانهایی که می خواهم باشم ، با افراد خاصی ارتباط برقرار کنم ، من آرزوها و رویاها دارم ، اما من خودم داشتن آن را ممنوع کردم.
توصیه شده:
چگونه می توان زندگی را به طور کامل زندگی کرد و هماهنگی درونی پیدا کرد
سخنرانی آلفرد لنگل ، دکترای پزشکی و روانشناسی ، در مورد استفاده عملی از تجزیه و تحلیل وجودی برای به دست آوردن هسته درونی ، اعتماد به نفس و وجود معنادار. "زندگی چیزی نیست زندگی فرصتی است برای انجام کاری " V. فرانکل امروز من در مورد پیش نیازهایی که به ما امکان زندگی می دهند ، می گویم سرشار از زندگی ، و ما همچنین نظریه تحلیل وجودی را لمس خواهیم کرد.
من می توانم همه کارها را انجام دهم ، همه کارها را می توانم انجام دهم
هر کس می تواند کار خود را انجام داده و احساس رضایت کند و تنها چیزی که لازم است دانستن کلیدهای افزایش بهره وری خود است. مطمئناً شما چند توصیه را می دانید. من مطمئن هستم که شما مطالب زیادی در زمینه اثربخشی شخصی مطالعه کرده اید و حتی از چیزی استفاده کرده اید.
همه ما از کودکی آمده ایم ، 3 "بیماری = بی مسئولیتی
شروع این داستان در دوران کودکی ، و همچنین بسیاری دیگر. در هنگام درگیری در خانواده یا خلق و خوی منفی والدین ، کودک به خود وابسته می شود و معتقد است که پدر یا مادر از او ناراضی هستند. هیچ کس به او توضیح نداد که بزرگسالان می توانند احساسات و عواطف متفاوتی را تجربه کنند و دلایل آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ، و نه فقط رفتار خوب یا بد کودک.
همه ما از کودکی آمده ایم 2 "دهان خود را بسته نگه دارید تا برای دیگران مشکل ایجاد نکنید"
شروع این داستان در دوران کودکی ، و همچنین بسیاری دیگر. در هنگام درگیری در خانواده یا خلق و خوی منفی والدین ، کودک به خود وابسته می شود و معتقد است که پدر یا مادر از او ناراضی هستند. هیچ کس به او توضیح نداد که بزرگسالان می توانند احساسات و عواطف متفاوتی را تجربه کنند و دلایل آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ، و نه فقط رفتار خوب یا بد کودک.
آیا می توان نیاز به عدم دریافت در دوران کودکی را در طول درمان به طور کامل برآورده کرد؟
برای پاسخ به این س firstال ، ابتدا باید درک کنید که بزرگسال در چه وضعیتی است ، که برخی از نیازهای رشد او در دوران کودکی برآورده نشده است (به عنوان مثال ، نیاز به دلبستگی ایمن یا نیاز به شنیدن و ارضای نیازهای او).) : 1. او گرسنگی روانی شدیدی را تجربه می کند ، دلایلی که اغلب او متوجه نمی شود.