والدین دختر برفی و آدرس پستی او

تصویری: والدین دختر برفی و آدرس پستی او

تصویری: والدین دختر برفی و آدرس پستی او
تصویری: پیک موتوری وسیله برده برای دختره ولی دختره میگه پول ندارم میشه یجور دیگه حساب کنم 2024, ممکن است
والدین دختر برفی و آدرس پستی او
والدین دختر برفی و آدرس پستی او
Anonim

من تکنیک تخیل فعال را به صورت گروهی تمرین می کنم. این به من امکان می دهد با تصاویر ناخودآگاه جمعی ساکنان معمولی نیژنی نوگورود بدون نشستن منظم در انجمن های محلی یا مراجعه به اخبار مزخرف شبکه های اجتماعی آشنا شوم. به تازگی ، کهن الگوی تثلیث قومی روسیه (بابا نوئل ، برف دوشیزه و آدم برفی) در تخیل مشتریان من حکمرانی می کرد. بیایید در مورد آنها صحبت کنیم. س:ال: "مادر و پدر برفی ، نوه بابا نوئل چه کسانی هستند؟" - مرتباً از کودکان و بزرگسالان دیدن می کند.

اما پاسخ آن را نمی توان در کتاب های کودکان یافت. من سعی می کنم حجاب این راز تاریک پانتئون خدایان اسلاو را برای شما فاش کنم. از نظر اخلاقی ، آنها از خویشاوندان یونانی خود بهتر نبودند. قتل ، خیانت ، محارم از ویژگی های اجباری شجره نامه "الهی" بت پرست است. بابا نوئل یک شخصیت نسبتاً جدید است که 200 سال پیش در فولکلور شهروندان روسی ظاهر شد. قبل از آن ، او منحصراً در حومه شهرت داشت ، جایی که عادت داشت به همراه ارواح خویشاوندان مرده ، منحصراً به دیادی برای ملاقات بیاید و با غذای یادبود (کوتیا) به او غذا می داد.

ارتباط آن با فرقه مرگ آشکار است. اما او خود خدای مرگ نیست ، اگرچه می توانید با انداختن خود در چاه به او برسید. در واقع ، این خدای باستانی اسلاوها Veles است. ولس ، با مجموعه عجیبی از گله خود در قالب چوپانان ، بازرگانان ، دزدان و جادوگران ، بیشتر یک هرمس اسلاو ، یک روانگردان الهی یا راهنما بود.

در واقع ، در اسطوره اصلی هند و اروپایی ، یک چوپان پس از مرگ وجود داشت که روح مردگان را می چراند. ولس تقریباً همین کار را کرد. این موضوع توسط B. Uspensky در تحقیقات فلسفی خود در زمینه آثار باستانی اسلاوی "یادگارهای بت پرستی در فرقه اسلاوی شرقی نیکلاس میرلیکسکی" با جزئیات مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین اودین اسلاوی ما به راحتی در محل بابا نوئل مستقر شد. و از عادت های قدیمی شارون ، عادت این را داشت که از بچه ها بپرسد "آیا سال گذشته رفتار خوبی داشتی؟"

همسر او الهه مارا یا مورانا بود. در هر شهری ما هنوز نخلستان های مرینا داریم که به قبرستان های نزدیک او اختصاص داده شده است. خوب ، زن برفی که بچه ها هر زمستان مجسمه می کنند چیزی نیست جز بت او. به نمای کلی شکل او نگاه دقیق تری داشته باشید. تفاوت آن با زنان سنگ استپی و دیگر زهره های پارینه سنگی چگونه است؟ دولبوسلاوهای مدرن دوست دارند او را منحصراً الهه مرگ ، نوعی ملکه برفی ، نشان دهند. اگرچه واضح است که تصویر او بسیار بیشتر وجهی است. او نه تنها مسئول مرگ ، بلکه باروری و زندگی ابدی بود.

بر اساس کلمه موران ، اسلاوهای غربی پیکره زمستان را می نامند که در بهار سوزانده می شود. ما این مترسک را کلمه روسی Kostroma ، شبیه به کلمه "آتش" می نامیم. پیکره مورانا (مزاحم زمستان-مورنا ، کاستروما) در جشنواره کومئودیتسا در روز اعتدال بهاری سوزانده شد ، هنگامی که خورشید ضعیف زمستانی به یک خورشید قوی بهاری تبدیل شد و یک چشمه نجومی در کل سیاره آغاز شد.

آیا زیما و ولس به جز کیکمورهای مختلف بچه دار شدند؟ یکی به طور قطع وجود داشت. این Frost است یا به طور خلاصه - Mor. بله ، بله ، کسی که عاشق سوار شدن بر اسب بود ، مانند عموهای اسلاوی غربی خود Svyatovit ، Radogast و Troyan. به دلیل این عادت سرگردانی ، او را کوشچی نامیدند. در واقع ، او را در سراسر جهان تکان داد. در هند ، او مانند یک وسوسه کننده شیطان به شاهزاده هاوپتاما شاکیامونی نگاه می کرد. مارا وسوسه کننده ای است که با جذابیت بخشیدن به زندگی زمینی یا ارائه مثبت برای افراد ، مردم را از کارهای معنوی منحرف می کند.

در غرب ، او به شکل آدم برفی وحشتناک ظاهر می شود. ظاهراً به دلیل این تنوع ، او شروع به اشتباه گرفتن او با یکی از 4 سوار آخرالزمان ، با طاعون واقعی بر روی اسب سفید می کند.

و در میان روس ها ، فرماندهی کاخ های زیرزمینی را بر عهده دارد. او دارای 3 پادشاهی در افسانه ها است ، سنگ ، مس و آهن ، یا اگر زیبایی می خواهید - مس ، نقره و طلا.

در روسیه او استخوانی است.و فلسفه شناسان هنوز بحث می کنند ، به دلیل استخوانی بودن او یا به دلیل "کوش" ترکی ، کوشچی همچنین به معنی زندانی است.

اینگونه است که یک افسانه شروع می شود و برای کوشچی بسیار ناخوشایند است. او در اسارت آمازون ، ماریا مورونا ، است که پس از مرگ والدین ایوانوشکا ایوان تسارویچ را محاصره کرد. پس از مدتی ، جنگجوی استپی رانندگی می کند و همسر خود را مجازات می کند: "برو همه جا ، همه چیز را مراقبت کن ؛ فقط تو نمی توانی به این گنجه نگاه کنی" وگرنه "برای ما بد خواهد بود." اما ایوان تسارویچ اطاعت نکرد ، گنجه را باز کرد ، و Koschey جاودانه در آنجا آویزان شده است ، که روی دوازده زنجیر زنجیر شده است. پس از نوشیدن سه سطل آب که ایوان تسارویچ برای او آورد ، کوشچی 12 زنجیر را می شکند و خود را از سیاه چال آزاد می کند. در همان زمان ، او خود همسرش را می رباید.

ایوان تسارویچ تصمیم می گیرد او را بازگرداند و چندین بار کوشچی را از اسارت آزاد می کند ، اما کوشچی همیشه بر اسب سریع جادویی خود از او سبقت می گیرد. او دو بار به ایوان رحم می کند (زیرا به او کمک کرد) ، بار سوم او را می کشد. با این حال ، داماد ها ایوان را زنده می کنند و به او توصیه های خوبی می کنند: گرفتن یک اسب جادویی. وقتی ایوان همان اسب جادویی کوشچی را دارد ، آنها در یک دوئل ملاقات می کنند ، ایوان کوشچی را می کشد و همسرش را آزاد می کند.

این دختر کیست؟ شاید همسر پروون ، الهه عشق للیا. درست است ، اکنون مرسوم است که به وجود آن در اسطوره های اسلاوهای باستان شک کنیم.

اول ، مانند مادرش لادا ، لازم است در مورد ماهیت مردانه یا زنانه این شخصیت تصمیم گیری شود. A. N. Ostrovsky و N. A. Rimsky-Korsakov ، با "دوشیزه برفی" ، مردم را متقاعد کردند که لل یک مرد جوان بود ، اما این درست به اندازه تبدیل عشایر برندی به اسلاوهای باستانی فاصله دارد. تعدادی از پرونده ها از Lele (Lele) در جنس زن صحبت می کنند. مخصوصاً بازی آئینی "لیالنیک" که فقط به این شخصیت اختصاص داده شده است و توسط Famintsynsh شرح داده شده است ، بسیار مشخص است. این مراسم در میان اوکراینی ها و بلاروس های منطقه جنوب غربی روسیه مشاهده شد. این در آستانه روز سنت جورج ، 22 آوریل برگزار شد. این روزها پس از هفته عید پاک "تپه قرمز" نامیده می شد که با نام معمول "تپه قرمز" فومین متفاوت بود. اگر قبل از Shrovetide باستانی ، هنگامی که اعتدال بهاری در طبیعت ایجاد شد و خورشید زمستان را فتح کرد ، مردم "بهار را صدا کردند" ، او را دعوت کردند ، سپس در روزهای یوریف ، هنگامی که اولین علف ظاهر شد ، هنگامی که درختان شکوفا می شدند ، در حال حاضر می توان ورود بهار ، حضور ملموس آن را جشن گرفت … این جشنواره بهاری "پریماورا" ، اولین سبزه ، در واقع بسیار در اصل آن یادآور اسرار باستانی الئوسینی مربوط به بازگشت بهار پرسفون است.

پرسفون -کورا - دختر دمتر ؛ نام میانی بر شخصیت کودکانه و جوان الهه بهار تأکید می کند. اجازه دهید به شما یادآوری کنم که نویسنده ناشناس روسی قرن 17 ، که از کار او توسط Gisel استفاده می شد ، مستقیماً لادا را مادر لل و پولل می نامد. در نشان دادن مادر بودن لادا ، نویسنده بدیهی است که فقط به مطالب قوم نگاری معاصر تکیه کرده است ، زیرا او هیچ شباهتی با اساطیر باستانی ندارد و از سرس یا پروسرپینا ، که نویسندگان لهستانی انجام داده اند ، نام نمی برد. جنسیت مردانه فرزندان لادا نیز مشروط است.

مادر بودن لادا از آن آهنگهایی نیز آشکار است که هنگام بهار ، لادا را به نام او صدا می زنند ، اجازه می دهند: "مبارک ، مادر لادو ، بهار را صدا کن!" قوم نگار روس قرن هفدهم. هر دلیلی وجود داشت که لادا را مادر بدانیم.

جوهر دختر لیلی لیالی از مجموعه ای از کلمات نزدیک به این نام اساطیری مشهود است: "لیالیا" ، "لیالکا" - کودک ، کودک ، عروسک ، اسباب بازی ؛ "گرامی داشتن" - حمل کودک با دقت ؛ "گهواره" - گهواره نوزاد ؛ "للکا" لک لک است که با او اعتقاد دارد که او بچه می آورد و خیلی بیشتر. "لیلیا" ، "لیالیا" تقریباً می تواند یک اسم رایج برای "دختر" باشد ، همانطور که پرسفون ، دختر دمتر ، به سادگی "کورا" ، یعنی همچنین "دختر" نامیده می شد. لادا یا دیدی لادا (لادای بزرگ؟) آئین های کشاورزی بهاری را با آیین های ازدواج ترکیب می کند.

در بیشتر موارد ، نام لادا با کلمات اضافی همراه است ، که طبق گفته نویسندگان قرون وسطایی ، خدایان خاصی ایستاده اند ، به همین دلیل آنها نیاز به توجه ویژه دارند.

ترکیبات شناخته شده: Did-Lada (نوع Divo-Lada) ، Mati-Lada ، Lel ، Lel-Polel. منابع قرون وسطایی یک نام اسرارآمیز اضافه می کنند که در رونویسی لاتین شبیه Iassa یا Iesse است ، که در آن دو برابر شدن s باید با خش خش اسلاوی مطابقت داشته باشد.

بنابراین ، از نظر آوایی باید چیزی شبیه "یاشا" ("یازا") یا "یشه" ("خارپشت") به نظر برسد. برخی داده ها وجود دارد که به ما امکان می دهد به افشای معنا نزدیک شویم. واقعیت این است که در لهستان ، بلاروس و اوکراین افسانه هایی در مورد مارها وجود داشت که با دو بار زندگی هفت ساله ، به موجودات خونخوار ویژه ای تبدیل شدند که در لهستانی "دودی" و در اوکراینی "یازی" نامیده می شد. K. Moshinsky خود چنین افسانه ای در مورد بلعیدن مردم "جاز" نوشت. به ویژه افسانه های مشابه بسیاری در مجاورت کراکوف و در خود کراکوف وجود دارد.

آیا می دانید اسرارآمیز Yozhin s Bazhin از آهنگ معروف چک کیست؟ خوب ، ما همچنین می توانیم مار را به یاد بیاوریم که کشچی در آن می چرخد.

وقت آن است که نام همسر ایوان تسارویچ را در افسانه معروف به خاطر بیاورید. و نام او ماریا مورونا است. دختر شاه دریا؟ چطوره؟

VV Ivanov و VNToporov نام مارنا را با نام خدای رومی جنگ مریخ مرتبط می دانند ، که در اصل دارای عملکردهای کشاورزی نیز بود و شکل اجدادی مشترک * Mǒr- را بازیابی می کرد (با فرض اینکه بعداً ، ممکن است یک سردرگمی وجود داشته باشد - در روح ریشه شناسی مردمی ،- ریشه * Mǒr- و * mer- ، "مرگ" ، در نتیجه خدای باروری با مرگ همراه شد ، اما از الهه باروری و برداشت او یک داس یا داس داشت.

پس چه کاری انجام میدهد؟ برادر خواهرش را ربود و حتی او را متقاعد کرد که رابطه ای ممنوعه داشته باشد. و میوه های آن از بین رفت. تجزیه و تحلیل طرح این داستان معروف از دوران کودکی من را متقاعد کرد که پرون یک خدای در حال مرگ و زنده کننده قوی تر از کل مطالعه لو کلاین "رستاخیز پرون" است. در اسطوره اصلی ، خیانت همسر خدا نیز با مرگ ثمرات خیانت در نتیجه خشم خدا همراه بود. اما بعدها وارث واقعی زنده شد.

چیزی مشابه در مورد Snow Maiden اتفاق می افتد. ابتدا ، او در اپرای استروسکی در جایی در استان کاستروما متولد می شود. و سپس ، هنگامی که یک بولدوزر به نام پلوین فرشتگان را از گروه بابا نوئل پاک می کند ، نقش یک فرشته یا دیو به دوشیزه برفی می رسد. این اتفاق در سال 1937 در درخت کریسمس کرملین رخ می دهد. و به نظر می رسد آدرس نامه ها از همان زمان شهر Kostroma ، خیابان. لاگرنایا ، 38

از متولد شدن در اسارت و خیانت والدینش چه می خواهید؟

توصیه شده: