گریه سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب: با اراده آهنین

فهرست مطالب:

تصویری: گریه سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب: با اراده آهنین

تصویری: گریه سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب: با اراده آهنین
تصویری: دکتر مهرنگ خزاعی - سرکوب احساسات 2024, ممکن است
گریه سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب: با اراده آهنین
گریه سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب: با اراده آهنین
Anonim

قبلاً در مورد عصبانیت سرکوب شده به عنوان عامل اضطراب نوشته ام. و سرانجام ، او گریه کرد و اشکهایش را به عنوان عامل اختلال اضطراب سرکوب کرد.

گریه را سرکوب کنید ، شما یک خانم آهنین هستید یا چوب بری آلومینیومی - سپس مقاله را بخوانید.

به نظر می رسد مقاله پیچیده است. این درباره اضطراب و در عین حال درباره سناریوی زندگی "بدون شادی" است.

مروارید نیز به ما هشدار داد ، اما ما نشنیدیم. جرثقیل را به خاطر دارید؟ این که برای لذت و درد شیر جداگانه ای وجود ندارد؟ یک مخلوط کن با یک بره وجود دارد. پوشاندن درد - مسدود کردن همزمان مسیر لذت.

سرکوب گریه به عنوان عامل استرس مزمن

چه کسی اشک و گریه را فرو می نشاند؟ اول از همه ، کسی که این احساس مهم را ممنوع کرده است. و مهم نیست که شما خود را از گریه منع کرده اید یا ممنوع شده اید.

نتیجه هرگونه سرکوب یکسان است - در حال رشد است و به تدریج به تنش مزمن تبدیل می شود. و این منجر به از دست دادن شادی می شود و لذت را از زندگی می گیرد. و خواهر با زنگ هشدار تماس می گیرد.

گریه سرکوب شده لذت ها و لذت های زندگی است ، یک جلاد بی رحم.

امروز در پذیرایی من مرد قلع چوبی را داشتم (اجازه انتشار داشتم).

امسال او 2 مورد از دست داد - یکی از بستگان نزدیکش فوت کرد و یکی از عزیزانش ، شریکش او را رها کرد. و همچنین یک وضعیت استرس زا - هنگامی که چوبکار قلع بدون حمایت در یک کشور خارجی ماند.

هرکس دیگری به جای او از ناامیدی زوزه می کشید ، از اندوه ناله می کرد و از درد خیانت به اشکهای سوزاننده اش سرازیر می شد.

هرکسی ، اما نه مردی با اراده آهنین ، با گونه های چنگال آهنی و پوسته آهنی روی تنه. مرد چوبی قلع به شدت از گریه می ترسید ، زیرا اشک می تواند او را به طور کلی ضعیف و بی حرکت کند.

از آب ، به ویژه از نمک ، هر فولادی ، حتی اگر توسط زندگی بدون گریه و سرزنش سخت شده باشد ، می تواند زنگ بزند!

با هشدار به سمتم برگشت. آنها در مورد تنهایی صحبت کردند و برای همه به نظر می رسید که واضح است که مرد قلع چوبی تنهایی را دوست دارد ، عاشق تنهایی است.

اما او واقعاً گریه کردن را دوست ندارد. و او همچنین دوست ندارد احساس رها شدن و تنهایی کند.

در اینجا یک پارادوکس وجود دارد. تنهایی را دوست دارد ، اما دوست ندارد تنها باشد. و قبلاً نوشتم که موضوع اضطراب پر از پارادوکس است.

با شنیدن این کلمات ، چوبکار قلع اشک ریخت و احساس کرد قلب گرم او در وسط سینه اش می تپد.

اما یک دقیقه پیش او صادقانه معتقد بود که قلب ندارد و از اضطراب به سبزی تبدیل می شود. و او به شدت از آن می ترسید.

او ناگهان شروع به احساس درد و اندوه رها شدن کرد. و او همچنین متوجه شد که اشکها چقدر می توانند شفابخش و پاک کننده باشند.

این بار اشکها اضطراب را از چشمانش دور کردند ، صورتش آرام شد و زنده شد.

نتیجه: گریه مهمترین احساس است. این به منظور رهایی از درد ، اندوه و حتی عصبانیت است.

توصیه: اگر بانوی آهنین هستید یا مرد آهنی ، اگر هنگام خندیدن اشک در چشمان شما حلقه زده است. اگر با دیدن فردی که سرنوشت خود را رها کرده است ، یتیم یا سگ را ترک کرد ، غبغب از بدن عبور می کند. اگر خود را فردی قوی می دانید. برای مشاوره فوری با نویسنده مقاله!

حرف بعد: وودمن قلع متوجه شد که اشک مانند روغن کاری است - آنها به شما اجازه می دهند فردی زنده ، انعطاف پذیر و در نتیجه قوی باشید. او وظیفه یافتن و ایجاد دلایلی برای گریه ، اندوه و عصبانیت با اشک در چشمان خود را داشت.

فانتزی نویسنده: هرگونه درد مزمن در بدن ، درد و اندوه ، فقدان یا خیانت نیست.

توصیه شده: