2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اراده به خودی خود وجود ندارد ، بلکه بخشی از من است و هدف خاص خود را دارد - اعمال. با کمک اراده ام می توانم به خواسته ام برسم. و به من آزادی می دهد.
اقدامات ارادی تحت تأثیر روابط ، موقعیتها ، پیامدهای احتمالی اعمال یا مثالهای دیگران است. به عنوان مثال ، ما فرزندان خود را همانطور که مادر ما تربیت کرده است ، تربیت می کنیم و چیز دیگری نمی دانیم. اما اگر چنین اقداماتی را انجام دهیم ، آیا این خواسته ماست؟ بر این اساس ، ما با چندین سطح آزادی سروکار داریم. آیا من آزادم اگر آنچه را که دیگران از من می خواهند یا انتظار دارند انجام دهم؟ ما اغلب کاری را بدون تجزیه و تحلیل آن برای دیگران انجام می دهیم ، و اجازه نمی دهیم که از خودمان عبور کند. اما من چه می خواهم؟ هر چه من در انتخاب هایم بیشتر باشم ، آزادی و رضایت بیشتری نصیبم می شود.
هسته اراده آن چیزی است که برای من ارزشمند است یا از نظر من خوب است. من نمی توانم تلاش های خود را به چیزی که برای من مهم نیست هدایت کنم. اگر چیزی می خواهم ، آرزو دارم - این یک حالت منفعل است. فقط اراده می تواند آن را به یک وصیت فعال ترجمه کند. اراده به من کمک می کند تا به خواسته ام برسم. اما نکته اصلی این است که هدف من باید برای من منطقی باشد. اگر نکته را نبینم ، نمی توانم به سمت هدف حرکت کنم.
شرایط اجرای اقدامات ارادی:
1. من می توانم آن را انجام دهم.
2. برای من ارزش دارد.
3. من کاری را که انجام می دهم دوست دارم.
4. این به نفع من است و برای من مهم است.
5. من فکر می کنم کار درستی است و توان انجام این کار را دارم.
6. اقدامات من منطقی است و منجر به چیز خوبی خواهد شد.
من نمی توانم اراده ایجاد کنم. اما من می توانم روی او تأثیر بگذارم. من می توانم اهمیت یک فرآیند را احساس کنم یا معنی خودم را پیدا کنم. من نمی توانم بخواهم ، فقط می توانم با خودم ارتباط برقرار کنم و احساس کنم آیا واقعاً آن را می خواهم ، یا این خواسته من نیست. خواسته ها و دستورات ارادی من از ذات عمیق درونی من سرچشمه می گیرد. اراده واقعی کنترل نمی شود. برعکس ، اراده واقعی زمانی است که من خودم را رها کرده و فرصتی را برای گوش دادن به خودم مهیا کنم.
بیایید به تکنیک تقویت اراده برویم. به عنوان مثال ، آیا می خواهید انگلیسی یاد بگیرید؟ اما شما مشکل انگیزه دارید.
گام اول. دریابید که چرا این برای شما مهم است. اگر زبان را بیاموزید چه مزایایی دارد ، از آن چه خواهید برد؟ نظر شما در این باره چیست ، ارزش دانستن زبان انگلیسی چیست؟
مرحله دوم. درک نحوه توقف خود در راه رسیدن به هدف. اگر این کار را بکنید چه بدی رخ می دهد ، چه چیزی را از دست خواهید داد؟ شاید موارد مهمتری وجود داشته باشد که این امر بر آنها تأثیر می گذارد.
مرحله سوم. تحقیق مورد علاقه خود در این مورد. آیا واقعا یادگیری زبان انگلیسی برای شما ارزشمند است؟ علاقه شما به این موضوع چیست ، چه چیزی جذاب است؟ زیرا اگر این برای شما جالب نیست و اهمیت چندانی ندارد ، این خشونت علیه خودتان است ، وادار به انجام کاری می شوید که فقط ارزش خارجی دارد و برای شما هیچ اهمیت داخلی ندارد. مهم است که فرایند یادگیری در من چه احساسی ایجاد می کند. شاید من شرمنده یا می ترسم. می ترسم مورد ارزیابی منفی دیگران قرار بگیرم. اگر فقط من ، نظرات ، احساسات و تجربیاتم در آن مشارکت داشته باشیم ، روند چگونه تغییر می کند؟ آیا لحظات دلپذیر و مهمی برای من در این فرآیند وجود داشت ، در چه لحظاتی از فرایند یادگیری لذت بردم. اگر نتوانم به تجربه مثبت تکیه کنم نمی توانم اراده خود را تقویت کنم.
مرحله چهارم. درک معنای عمیق این اقدام. چرا این کار را می کنم ، در نهایت چه چیزی به من می رسد؟ من در فرایند یادگیری و کسب دانش چه حسی را می بینم؟
مرحله پنجم. نیاز به اقدام فعال ، آموزش ، گام های کوچک در راه رسیدن به هدف. برای رسیدن به هدفم هر روز چه کاری می توانم انجام دهم؟ من اقدامات خود را برنامه ریزی می کنم و برنامه را عملی می کنم. می توانم زمان خاصی را برای رسیدن به هدف در نظر بگیرم. به عنوان مثال ، از ساعت 8 تا 10 صبح من فقط انگلیسی می خوانم.و حتی اگر قدرت انجام این کار را در حال حاضر پیدا نکنم ، این زمان را با هیچ چیز دیگری نمی گذارم ، آن را به گونه ای به زبان انگلیسی اختصاص می دهم که اکنون قادر به انجام آن هستم.
اراده راه تحقق ارزشهای من در زندگی است. و احساسات من ابزاری هستند که با آن تعیین می کنم دقیقاً چه می خواهم.
این برای من سخنرانی در مورد وصیت نامه آلفرد لنگل بود که در 17/08/31 در کیف برگزار شد. من مطمئن هستم که هر یک از حاضران چیزی از خودشان را شنیده و آن را مشخص کرده اند. خوشحال شدم که نسخه خود را به اشتراک گذاشتم.
توصیه شده:
اراده آزاد. اراده. و چگونه می توان میلیونر شد
وقتی در مورد اراده صحبت می کنیم ، صحبت درباره آن صحیح تر خواهد بود تنگی نفس به عنوان یک ویژگی کلی روان اصطلاح مخالف - "استنی" به عنوان "ضعف عمومی" بسیار گسترده تر است ، بیشتر به نظر می رسد ، زیرا این شایع ترین و خاص ترین علامت تقریباً در هر بیماری یا به سادگی در صورت خستگی مزمن است.
چه چیزی این زوج را در کنار هم نگه می دارد؟ سخنرانی آلفرد لنگل
من می خواهم به موضوعاتی مانند شخص ، روابط ، رنج در روابط نگاه کنم و برخی ارتباطات را پیدا کنم. من هر شخص یک شخصیت ، شخصیت ، شخص است . به عنوان یک شخص ، یک فرد ، روی دو پا ایستاده است: از یک سو ، او در درون خود است ، از سوی دیگر ، عمداً به طرف دیگر یا دیگران هدایت می شود.
حس زندگی: "من نمی دانم. آنچه می خواهم!"
حس زندگی: "من نمی دانم. آنچه می خواهم!" بی فایده بودن به عنوان یک منبع در زندگی مواقعی وجود دارد که شما هیچ چیز را نمی خواهید ، هیچ چیز خوشایند نیست ، کاری را به طور خودکار انجام می دهید ، و سپس متوجه می شوید که حتی وقتی همه چیز خوب است ، از این بابت خوشحال نیستید.
روابط شاد (سخنرانی آلفرد لنگل)
ما دو قطب را در خود ترکیب می کنیم: صمیمیت و گشودگی به جهان. هر یک از ما یک شخص هستیم ، یک شخص. ما باید بتوانیم روابط خوبی با خود داشته باشیم ، بدون دیگران. اما در عین حال ، ما به جامعه ای نیاز داریم ، دنیای دیگران. این دوگانگی بنیادی در ذات هر یک از ما ریشه دارد.
من نمی دانم چه می خواهم ، اما می خواهم
معروف بودن امروز مد است. این نه تنها چیزی شرم آور نبود ، بلکه تبدیل به فرقه ای از مجازات شد ، که به خوبی جلال بدنامی پیشین را می پوشاند. انجام آنچه من می خواهم و انجام ندادن چیزی که نمی خواهم یک الگوی جدید تفکر طولانی مدت است. خسته از تلاش های ناامید کننده برای حل مشکلات خود با تجزیه و تحلیل بنیاد مجموعه و تبدیل بیشتر مجموعه به بخشی از خود او (خود ، تائو و غیره و غیره).