ABC موفقیت در ویکتور اوروفسکی ، یا چگونه خود را از طریق سوراخ ها بشناسید

تصویری: ABC موفقیت در ویکتور اوروفسکی ، یا چگونه خود را از طریق سوراخ ها بشناسید

تصویری: ABC موفقیت در ویکتور اوروفسکی ، یا چگونه خود را از طریق سوراخ ها بشناسید
تصویری: آموزش سه ستاره کردن مراحل ۱ تا ۶ بازی ویکتور فصل۲ 2024, آوریل
ABC موفقیت در ویکتور اوروفسکی ، یا چگونه خود را از طریق سوراخ ها بشناسید
ABC موفقیت در ویکتور اوروفسکی ، یا چگونه خود را از طریق سوراخ ها بشناسید
Anonim

به تازگی ، تبلیغات سرسختانه "روانشناسی بردار سیستم" بورلان بیشتر و بیشتر در شبکه ها وارد شده است. از روی کنجکاوی ، تصمیم گرفتم بفهمم این چه نوع حیوانی است. من کمی حفر کردم (خوشبختانه انجام این کار در اینترنت آسان است) ، و متوجه شدم که بنیانگذار همه اینها یک توکلاکف V. K است.

باید فوراً بگویم که مطالعه منبع اصلی همیشه خوشایندتر است. وقتی فهمیدم که بورلان خود را به عنوان شاگرد ویکتور معرفی می کند ، همانطور که طرفداران او را می نامند ، من به سادگی خود روش را تغییر دادم (به نام روانشناسی به جای "روانکاوی") به دلایل واضح حق نسخه برداری ، تصمیم گرفتم منبع اصلی را مطالعه کنم.

این کتاب ضخیم است ، به عنوان یک نشریه علمی محبوب ، در سال 2008 (نیویورک-برلین-سنت پترزبورگ) منتشر شده است ، همه می توانند آن را بارگیری کنند. در جایی اطلاعاتی را دیدم که تقریباً با پول عمومی منتشر می شد ، بنابراین مردم نویسنده را دوست داشتند. و اکنون در سن پترزبورگ این روش به طور گسترده در آموزش ها استفاده می شود و در اینترنت یک وب سایت کامل از آکادمی تفکر سیستم ها وجود دارد.

از آنجا که تحصیلات من ریاضی است ، من منتظر عید منطق یا در بدترین حالت دیالکتیک بودم. علاوه بر این ، چنین فریبنده ای است که کتاب برای همه قابل درک است ، از جمله افراد غیر متخصص. خوب ، من فکر می کنم سرانجام چیزی برای خواندن به شکل در دسترس و در عین حال روشن شدن وجود خواهد داشت ، زیرا نویسنده از فروید به عنوان منبع اصلی روش خود و حتی مقاله 1923 خود یاد می کند. در اینجا شما ناخواسته دچار وحشت خواهید شد. علاوه بر این ، با جزئیات بیشتر ، خط به خط ، مقاله وی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

بنابراین ، با شروع از مناطق برنامه ریزی شده erogenous ، نویسنده به ما می گوید که آنها آنقدر بر روانگردان تأثیر می گذارند که به یک "برنامه ژنتیکی رفتار" تبدیل می شود. به طور کلی ، پیام صحیح است ، و بدون فروید واضح است که هرکدام مناطق erogenous خود را دارند.

این عادت ها شخصیت را مشخص می کند. بیایید اعتراف کنیم. سپس نویسنده شروع به جذب فلسفه باستانی می کند که روح "در سراسر بدن ریخته می شود" و از سوراخ ها بیرون می ریزد. و حفره ها مناطق فرسایشی هستند که فقط شخصیت را تعیین می کنند. در واقع هیچ تناقضی با منطق وجود ندارد. علاوه بر این ، بحث های طولانی فقط در مورد دیالکتیک ، کتاب پیدایش ، فرهنگ ، تمدن ، انسان ، مطالعه کلمات ، احتمالاً برای فیلسوفان یا زیبایی شناسان جالب است. اما برای رسیدن به اصلی ترین چیز باید همه اینها را پشت سر بگذارید.

نتیجه گیری - "همه چیز مخالف خود را دارد ، همه چیز دو شاخه است." علاوه بر این ، مفهوم کپسول مواد زنده (LIV) - در قالب یک فرد دو شاخه - معرفی می شود. یک سر وجود دارد و یک بدن وجود دارد. من بلافاصله یک سوال احمقانه دارم - آیا سر بدن نیست (توضیحات پزشک - سر بدن است ، اما سر بدن نیست)؟ به نظر می رسد که معمولاً جسمی وجود دارد و آگاهی ، ضمیر ناخودآگاه وجود دارد. خوب ، در اینجا مقایسه ای با یک درخت وجود دارد ، احتمالاً چیزی از مفاهیم باستانی ، که به طور مبهم به یادگار مانده است. ما چیزی را در KVZH می ریزیم ، چیزی را بیرون می ریزیم.

اما نویسنده موارد زیر را اصل اصلی علم خود می داند: "در اینجا ما آن را در قالب فرضیه چهارگانه کیهانی VA Ganzen مجدداً تنظیم می کنیم: هر واقعیت واقعی جهان مورد نیاز برای ادغام نیازهای زمانی ، مکانی ، اطلاعات و انرژی."

علاوه بر این ، نویسنده ماتریسی از واقعیت را ارائه می دهد - انرژی (آتش) ، اطلاعات (هوا) ، زمان (آب) ، فضا (زمین). تمام واقعیت ها را می توان در این ماتریس قرار داد. باز هم ، به نظر می رسد ، ما هیچ چیز جدیدی نشنیده ایم ، به جز نام طولانی ماتریس.

حامی و جانشین پرونده V. A. هانسن ، نویسنده با هراکلیتوس موافق است که "همه چیز یکی است". بعد این استدلال مطرح می شود که همه عناصر ماتریس در یک شخص هستند. "هر یک از ما دارای برخی از ویژگی های ذهنی فردی (یا گروهی از ویژگی ها) هستیم ، همانطور که گفته شد ، بر دیگران غلبه می کند.از طریق این ویژگی ها یا تأکیدات ، هدف ما خود را نشان می دهد ، نقش تعیین کننده عملکردی ذاتی ما برای انجام برخی نقش های اجتماعی ، که ماهیت آن همیشه کهن الگویی است. و همانطور که من و شما دیدیم ، آمادگی های فیزیولوژیکی و روانی ما با هدف عملکردی ما ارتباط تنگاتنگی دارد "- این بیانیه حاوی نوعی برنامه است که تغییر آن دشوار است. اما پس از آن نویسنده می گوید که "بر اساس تفکر سیستمیک ، حتی می توان" پیشگیری کرد ، (شفاف ، گوش کن ، فکر کن ، به طور واضح فکر کن ، هر چند احتمالاً ، منظور خود و شخص دیگر ، می توانی آینده خود و دیگران را پیش بینی کنی.”.

این در حال حاضر یک اشاره واضح به باطنیسم است ، یعنی بر اساس سیستم ، با ماتریس متناسب ، می توان "خواند". به هر حال ، من یک ویدئو را به یاد آوردم: یک دختر فوق العاده با لباس زرد در خیابان با بچه ها ملاقات می کند و ظاهراً با کمک بصیرت (تجزیه و تحلیل سیستم -بردار) ، آنها را به اشتباه تشخیص می دهد - این احمق ، این خسیس ، این تنبل و به زودی. و تبلیغات یک روانشناسی بردار سیستم بود (در بالا ، مقاله ای از آقای بورلان را ببینید).

اما بازگشت به تولکاچف. بنابراین ارزش روش او چیست؟ "خودتان را بشناسید ، و سرانجام تبدیل به یک فرد باهوش خواهید شد که به طور هوشمندانه خود و محیط را اصلاح می کند" - به طور کلی ، هر مدرسه ای همین را می گوید. اما نکته برجسته این روش این است که می فهمید چه نوع هستید و سپس زندگی برای شما آسان تر می شود. در اینجا جستجوی خود ، و درک خود ، و پرورش خالق در خود است.

در نهایت ، نویسنده به اصول اولیه تایپ شخصیت می پردازد. بسیاری از انواع مختلف در جهان وجود دارد ، یکی دیگر.

بنابراین ، 8 نوع وجود دارد: مقعدی ، مجاری ادراری ، پوستی (پوستی) ، عضلانی (عضلانی) ، چشمی (بصری) ، شنوایی (صدا) ، رینال (بویایی) ، دهانی. به آنها ویژگی هایی مانند برون گرایی (درون گرایی) اضافه می شود. علاوه بر این ، نوع وسط بین هر کدام.

برای تعیین اینکه شخص چیست ، نویسنده به یاد آنتوژنز می پردازد و مسیری را که فرد می تواند طی کند ، دنبال می کند. سپس به سراغ اتولوژی می رود ، علمی که رفتار شرطی شده حیوانات را مطالعه می کند و همچنین رفتار بازتابی و شرطی شده انسان را بر خلاف روانشناسی که به آگاهی می پردازد ، مطالعه می کند. به گفته نویسنده ، روانکاوی و سایکوسنتز ، "اختلالات روانی عمیق را مطالعه می کند". خوب ، چه برسد به اینکه "روانشناسی سیستم" یک علم کیفی جدید باشد و نام مناسب آن "hansenism" است. به طور کلی ، تمایل نویسنده به برجسته سازی علم خود قابل درک است. در زیر خواهیم دید که آیا می توان این را علم نامید.

"دستاوردهای علم تفکر سیستمی ، قبل از هر چیز ، باید در جهت بازاندیشی انتقادی کلمه فلسفی کلاسیک باشد" - این بردار کاربرد علم جدید است. نویسنده احتمالاً یک کلمه کلاسیک را چیزی شبیه مطالعه همان ماتریالیسم دیالکتیکی در آموزش عالی می نامد ، زیرا در سن او فقط باید آن را مطالعه می کرد. در واقع ، حملات کافی به کمونیسم ، اتحاد جماهیر شوروی و همه چیز مرتبط با این دوره وجود دارد.

و اولین ضربه به ترس دیرینه مردم از صحبت درباره انسان به عنوان حیوان وارد شد. به نظر من ترس بسیار اغراق آمیز است ، هیچ کس هرگز این را در سطح زیست شناسی انکار نکرده است. اما نه ، نویسنده بلافاصله به اصول اولیه STAI می رود ، که به لطف آنها هم حیوانات و هم انسان زنده ماندند.

اصل اول سلسله مراتب است. غالب وجود دارد ، زیر سلطه وجود دارد ، اکثریت وجود دارد (نویسنده آن را "صابون" می نامد) ، ضعیف ترین ("گاو"). علاوه بر این ، سلسله مراتب نظم را ترویج می کند. سلسله مراتب به افراد گسترش می یابد (به عنوان مثال سلسله مراتب یک مدرسه). "روابط بین مردم همیشه بر اساس قوانین بسته است. انسانیت در روابط یک رویای آرمان شهر است. " و کمی ترسناک می شود ، زیرا هیچ راهی برای خروج وجود ندارد - چنین گروه هایی در همه جا وجود دارند. و همه اینها در سطح غریزه تنظیم شده است.

اما رفتار عملکردی هر فرد بستگی به اروژنیک های سوماتیک ، یعنی مناطق فرساینده دارد.و تنها منحصر به فرد بودن و فردیت به سیستم عصبی مرکزی و محیطی بستگی دارد. "رفتار نقش عملکردی بر اساس بازتاب های مشروط بدون قید و شرط و بر اساس مجموعه ای از غرایز است که عملکرد بردار لازم برای بقای گله را فراهم می کند. به طور طبیعی ، رفتار مشخص توسط محیط اجتماعی پرورش می یابد. " - نویسنده می نویسد ، یعنی همه رفتار ما فقط برای بقای خود ما و گروه است. سخت است مخالفت کنم.

غرایز متفاوت است ، به عنوان مثال ، جمعی ، شناختی ، جنسی و غیره ، ما میمون ها را می گیریم و به خاطر می آوریم. علاوه بر این ، نویسنده به آرامی به این موضوع می پردازد که انسان یک حیوان سیاسی است ، در مورد قدرت صحبت می کند ، دوباره به گوریلها و شامپانزه ها روی می آورد ، که در سلسله مراتب نیز به سیاست مشغول هستند - آنها متحد می شوند ، قدرت را به دست می گیرند و غیره.

گونه های اصلی جامعه پیرمرد سالاری و استبداد هستند. موازی با جامعه بشری آشکار است ، روشهای حفظ قدرت یکسان است. اما ظالمان به دلیل اینکه رهبر هستند ، معلم دوست دارند. اما دموکراسی بهتر است. "معلوم شد که جامعه کارآفرینی آزاد می تواند در افرادی کاملاً قابل قبول ایده آل های سوسیالیستی بیشتری نسبت به جامعه" سوسیالیسم واقعی "داشته باشد ، این امر به ویژه 26 سال پس از انقلاب بورژوایی مشهود است. کمونیسم فقط در زنبورها و موریانه ها امکان پذیر است. و لنین و استالین دولتهای توتالیتر ایجاد کردند.

همه این گشت و گذارها در تاریخ ، فلسفه یونان باستان ، احتمالاً جالب است ، اما به نوعی آنها دوباره از موضوع منحرف شدند. بیایید به میمون هایی برویم که نه تنها دوست دارند در یک سلسله مراتب زندگی کنند ، بلکه می خواهند از یکدیگر حمایت کنند ، یعنی برای کاهش درگیری ها ارتباط برقرار کنند. یعنی حتی میمون ها قادر به رفتار انسانی هستند ، اما انسان ها در روابط قادر به انسانیت نیستند (نقل قول بالا را ببینید).

ابتدا می گوییم "حیوان انسان" ، و سپس "قادر به انسانیت نیست" ، سپس - میمون ها قادر به "آرامش بخشیدن به رفتار" هستند ، سپس با عبارت "مردم ، مانند شامپانزه های پیگمی ، قادر به برقراری روابطی هستند که در آنها پرخاشگری است". به حداقل می رسد ، سلسله مراتب در ارتباطات دوستانه دخالت نمی کند و این ارتباط خود دلگرم کننده و دلپذیر است. " لعنتی ، من کاملا گیج شدم.

بنابراین ، در پی گمانه زنی در مورد همه چیز در جهان ، نویسنده به آزمایش می پردازد ، که می تواند تمام "تمایلات" شما را آشکار کند ، و سپس ، در بالا بخوانید ، ابرقدرت ها را توسعه دهید. این آزمایشات در سایت وجود دارد ، توسط پیروان اصلاح شده است ، تصاویر زیبایی با تصاویر رنگ ، درصد برای شما ارسال می شود ، به طور کلی ، همه چیز بسیار مدرن است. چرا توجه می کنم؟

آزمون ها امری محبوب هستند. و در اینجا برخی از روانشناسان کودک فکر می کنند - لعنت بر شما ، اما اگر چنین برنامه ای وجود داشته باشد ، از دوران کودکی است ، آیا نمی توان آن را اصلاح کرد؟ اینجاست که من می خواهم به چنین روانشناسانی دست بدهم ، زیرا تنظیمات و توصیه های تولکاچف بسیار بسیار مبهم است ، که در زیر نمونه هایی از آنها را بیان می کنم. این آزمایشات به طور خاص به رفتار بزرگسالان مربوط می شود ، حتی اگر برای کودکان اصلاح شده باشد ، باز هم ترجیحات جنسی افراد را نشان می دهد. واضح است که این کار را می توان در دوران کودکی انجام داد. یعنی اگر شخصی یک حیوان است و همه اینها یک برنامه است ، یا ویروس را راه اندازی کنید ، اما در هر صورت BREAK. آیا ما این را می خواهیم؟

اما - به عنوان یک مادر ، من با چنین آزمایشاتی برای مثال فرزند خردسالم مخالفم. فقط شما نمی دانید این آزمون کجا می تواند کمین کند. به عنوان مثال ، مدرسه اجازه انجام نظرسنجی (یا نه همیشه) را نمی دهد. یعنی ، فرزند شما را می توان به زور آزمایش کرد و سپس ، شاید ، نه به شما ، بلکه به معلم کلاس توصیه کرد. اما طبق قانون ، آزمایش کودک یک زندگی خصوصی است ، فقط با اجازه والدین. این امر در مورد مراکز کودکان نیز صدق می کند ، روانشناسان همیشه در آنجا می نشینند و دائماً آزمایش می کنند. دقیقاً چه چیزی - ممکن است آنها نگویند ، زیرا این پرسشنامه را نمی توان رو به رو کرد و همه چیز به صلاحیت های روانشناس بستگی دارد.

من می خواهم هنگام توصیف انواع ، تنها مشخصه ترین قسمت ها و توصیه های نویسنده را برجسته کنم.

نمایندگان نوع مقعدی (این قبلاً مستقیماً در متن فروید آمده است) دارای سه ویژگی هستند - دقت ، صرفه جویی ، سرسختی. در ادامه می گوید اینها افرادی هستند که لذت می برند و از گلدان استفاده می کنند. به طور کلی ، ما قبلاً این را شنیده ایم. اما در اینجا نویسنده به ایده اصلی می رسد - اینکه سوراخ های بدن انسان - مرزهای غشای مخاطی و پوست - حساس ترین هستند. بر این اساس ، با نام نوع ، می توان حساسیت کدام سوراخ مورد نظر را حدس زد. من موافقم که طبقه بندی ساده است. بیایید از توصیفات طولانی دوران کودکی این نوع ، با کسب عادات مختلف ، به عنوان مثال ، "به رختخواب رفتن" ، نقاشی تصاویر با فضولات ، همه به خاطر لذت بردن از یک سوراخ خاص بگذریم.

متعاقباً ، با بزرگ شدن ، این افراد مستعد گرافومانیا یا دادخواهی هستند. اساساً آنها بلغمی هستند و دوست دارند با کف دست خود بمالند (تقلید از صابون). اما در سطح خانواده ، آنها می توانند سادیست باشند (لب او را گاز می گیرند ، بازوی او را می شکنند ، آنها را با آب جوش غوطه ور می کنند و موارد مشابه). با این حال ، پشت آنها مانند یک دیوار سنگی است. بلافاصله خودم را معرفی کردم - شریکی که شما را در یک سلول در یک زنجیر قرار داد. Brrrr اما همه قفل ها کار می کنند.

و سرانجام ، نویسنده نتیجه می گیرد - از آنجا که این یک حفره تعیین کننده است ، بنابراین "رابطه مقعدی برای چنین افرادی حیاتی است." باز هم شاید. در اینجاست که نویسنده گرایش به پدوفیلی را توصیف می کند. توصیه ها به طور خاص به تأثیر اضافی در منطقه مربوط می شود (بیایید در مورد روانشناسی کودک به یاد داشته باشیم ، بنابراین اگر منطق را دنبال کنید ، ما به چنین کودکانی توصیه می کنیم که خود را تحریک کنند تا تمایل به سادیسم را مهار کنند؟). بعد همجنس گرایی است. طولانی و عاشقانه.

و در اینجا درباره کودکان است: "اگر یک پسر کوچک در حالی که مشغول درمان روانشناختی است از گلدان بیرون رانده شود ، یک گیره بازتابی در خروجی لوله گوارش ایجاد می شود. با شروع مکرر ، گیره شروع به بلند شدن می کند و به بالای مری می رسد و پسر دچار لکنت می شود. اگر لکنت زبان یک مجتمع مقعدی است ، یبوست باید درمان شود. اسهال یک حالت عصبی مقعد است. " شاید چنین توصیه ای در اصل طبیعی باشد. همچنین راهنمایی های ملایمی برای راهنمایی کودکان از این نوع وجود دارد.

خوب ، و یکی دیگر از جزئیات این نوع ، تمایل به نکروفیلی است. برخی از مجموعه های بسیار زیبا معلوم می شود.

به گفته نویسنده ، نمایندگان نوع ماهیچه ها ، عمده کسانی هستند که در روسیه زندگی می کنند. یعنی لذت فعالیت ماهیچه ها ، نوعی قهرمانانی که به مواد مخدر آزاد شده در حین ورزش معتاد می شوند. تنش آرامش است ، این فرمول اساسی برای وجود ماهیچه است. ماهیچه ها به ندرت به ارتفاع فکری می رسند ، اما بسیار مقاوم هستند. به طور کلی ، جایی که مشکلات بیشتری وجود دارد ، یک ماهیچه نیز وجود دارد. ماهیچه ها مستعد نکروفیلی و قتل هستند زیرا باید انرژی مصرف شود. و در اینجا فرصتهای بسیار خوبی برای کارگران سردخانه و قبرستان وجود دارد. خوب ، شاید نویسنده بهتر می داند. افراد نکروفیلی قصد خودکشی گسترده را دارند.

و در اینجا نویسنده قدم زد ، با این حال ، از نویسنده دیگری در مورد روانشناسی روسی نقل قول کرد. اجزای اصلی شخصیت روسی بی رحمی آسیب شناختی ، طمع بیمارگونه ، تنبلی آسیب شناختی است. به طور کلی ، این ماهیچه تصویری ناخوشایند دارد. واژگان کسل کننده ، کم هوش و کوچک. آلیوشا پوپوویچ بلافاصله به ذهن می آید که تمام قدرت قهرمانی خود را نشان داد (کارتون "سه قهرمان"). اما آنها بدون دردسر ، همیشه در یک تیم ، با احساس وظیفه هستند. برای من ، کارگران ایده آل در برخی از سایت های ساختمانی عالی. مرد جمعیت.

ما به توصیه های اصلی نویسنده می رسیم - برای جلب رضایت جنسی از نوع شما. در رابطه جنسی ، او بدوی است ، اما آرامش را دوست دارد. در اینجا توصیه هایی برای شرکا وجود دارد - برای استراحت با ماساژ ، به دنبال مکانهای حساس و سایر توصیه های مناسب برای آموزش جنسی. دوباره به کودکان بازگردید - شاید آنها نیز باید روشن شوند؟

و نویسنده برای آرام کردن این نیازها چه توصیه ای می کند؟ و همه چیز ساده است - حیوانیت.ارزان و زیبا. این یک مرد است. یک مرد برای یک زن مناسب است. هر دو گزینه به یک دوست فداکار نیاز دارد. رابطه جنسی با حیوان عالی است! بنابراین نویسنده بولدونس محبوب خود را به عنوان مثال ذکر می کند. و برای به پایان رساندن این سرود ، او نمونه ای از بیمار را ذکر می کند که برای تجاوز به همسایه به سرش زده بود. مرد فقیر خوش شانس نبود - حمله پریاپیسم رخ داد ، این زمانی است که نعوظ متوقف نمی شود و به پوسیدگی می رود. مشکل روانی است. و بنابراین پزشکان خوب با همسایه "توافق" کردند ، روح خوب اجازه نداد که او از چاقو بمیرد. مهمتر از همه ، همسایه احساس قهرمان می کرد. خوب ، من نمی دانم ، احتمالاً همسایه نیز عضله ای با یک حلزون است. و به طور کلی ، حتماً روشهای دیگری وجود داشته است. اما انسان یک حیوان است.

و همه اینها دوباره با سخنرانی های طولانی در مورد ذهنیت روسی خلاصه می شود. ما عضلانی داریم ، نکروفیل ها انقلاب می خواهند. و به دلایلی نتیجه گیری "در روسیه باید یک تزار وجود داشته باشد!" منطقش چیه دوستان؟ و همه چیز خوب است ، "تا زمانی که ذهنیت روسیه عضلانی باشد ، هرگونه عدم تعادل منجر به روند بازگشت آن به حالت تعادل از طریق نکروفیلی می شود." آیا در روسیه ماهیچه ای وجود دارد ، آیا ما اکنون با سینه های خود برای گروه ایستاده ایم؟

اینجاست که این خاک به عنوان یک ایدئولوژی بر کمونیسم ریخت. اینکه ماهیچه ها به عنوان یکی می خواهند بمیرند. چرا ناگهان این ایده را دوست دارید؟ بله ، چون او احمق است ، خدا مرا ببخشد ، با یک دورنگ. بنابراین ، آنها در گذر ، گل و لای چند نسل از پدربزرگ و مادربزرگ های ما را که به انقلاب و فتوحات آن اعتقاد داشتند ، پرتاب کردند. باور کنید ، من در مورد کمونیسم آرام هستم و در کل ، از ایده بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی حمایت نمی کنم. به دلایل مختلف. اما من نمی توانم به افرادی که با این ایده زندگی می کردند احترام بگذارم و گرایش به نکروفیلی را بیشتر به آنها نسبت دهم. به گفته نویسنده ، مردم در حالی که مزایا توزیع شده بود ، راضی بودند و به هیچ چیز فکر نمی کردند. در دهه 90 به آن فکر کردم. و سپس کمونیست ها با ترس به موقع رسیدند.

به نظر من نویسنده به طور کلی از روسیه به عنوان یک کشور انتزاعی صحبت می کند و از آن فاصله می گیرد - مانند این که در اینجا ماهیچه های نکروفیلی با یک حلزون وجود دارد و همچنین احساسات گله ای در آنها کاشته شده است. و من یک فرد بیش از همه هستم.

چه چیز دیگری به عنوان روش پیشنهاد می شود؟ و یاد بگیرید که چگونه "هیروگلیف" را مانند حیوانات ارائه دهید. این رتبه شما در بسته است - یعنی پشت خود را به عقب و سینه خود را به جلو قوس دهید ، پشت خود را صاف نگه دارید. این یک چالش ناخودآگاه برای نخستی ها است ، اما بر انسان ها نیز تأثیر می گذارد. چگونه این را در مورد انسانها اعمال کنیم؟ با چیزی تکان دهید - سلاح ، دیپلم ، ارتباطات ، ابزارها. و بچه ها؟ بله ، همین موضوع. نکته اصلی این است که خودتان را اصلاح کنید. ظاهراً برای اینکه نکشم.

نوع مجرای ادراری برعکس نوع مقعدی است. بر این اساس ، اسلوون ها. یک علامت قابل توجه بی اختیاری ادرار است. رهبر ، فرمانده ، رهبر. در دوران کودکی ، او آزادیخواه است ، توسط مخالفان دفاع می شود. در بزرگسالی ، او بیش از حد جنسی است ، آماده پوشاندن تمام زنان کره زمین است. خوب ، و البته ، از آنجا که همه زنان ژرونتوفیل هستند ، آماده خوابیدن با مادر خود هستند.

و نتیجه گیری چیست؟ یکی بسیار ساده. به محض این که مجرای ادراری را از انجام وظیفه کهن الگویی اصلی منع می کنیم ، ارگانیسم آن را فلج می کنیم ، یک کپسول ماده زنده. عملکرد گونه ها به نبرد می انجامد ، اما جامعه اجازه نمی دهد که برای زندگی بجنگد. " پس از همه ، او خواهد نوشید. و بنابراین همه را بارور می کند ، و اگر زنی باشد ، بچه به دنیا می آورد. من خط ورونیکا دولینا را به خاطر دارم: "اگر ما بدون هیچ علاقه ای زندگی می کردیم ، از هر کسی که دوستش داشتم ، از هر درجه و نژادی ، فرزندان به دنیا می آوردم." حالا من تشخیص را برای او ارسال می کنم ، پیرزن خوش هوا از فرانسه تعجب می کند.

مجرای ادرار رهبران هستند و این همه چیز را نشان می دهد. آنها نه قوانین را می پذیرند و نه محدودیت هایی را. بله ، نه عضلات با یک حلزون ، خدا معمولاً عقل را آزرده نمی کند. و با این حال این افراد دارند قدیمی ، یعنی انقلابیون را می شکنند. آنها دارند انقلاب می کنند. و ماهیچه ها همه اینها را با خون پر می کنند (وحشت ، سرکوب). به طرز عجیبی ، برده این ایده است. آزادی چطور؟ نوع دوست ، وطن پرست … سپس بار دیگر حملاتی علیه نکروفیل ها ، مانند جانبازان افغان ، جوانان میهن دوست ، انجام می شود. و مجرای ادرار همه چیز را برای گله می دهد. و او نیاز به ریسک دارد. و به طوری که همه می گویند او یک نابغه است.

مخصوصا بچه.زیرا در غیر این صورت از خود تعریف می کند. این باعث می شود چنین کودکی دست به اختراعات جدیدی بزند. شاید ، و چه کسی دوست ندارد بچه ها نابغه خوانده شوند؟

از سوی دیگر ، یک فرد بالغ ناامید می تواند مست شود. چرا؟ زیرا تمرکز بر رفع سریع نیازها است. و در حالت مسمومیت الکلی ، کاتارسیس به سرعت رخ می دهد ، زندگی مشکلات. به طور کلی ، او مشکلات کافی دارد. و مشکل اصلی ، حدس می زنید؟ البته این رابطه جنسی دارد. و چرا؟ زیرا فرهنگ منع می کند.

روش هایی برای دستکاری نمایندگان این نوع پیشنهاد شده است. اگر می خواهید به اداره ثبت احوال بروید ، از این ساختمان عبور کنید ، آن را به این جاده آموزش دهید ، و او پیشنهاد می دهد ، اما شما امتناع می کنید ، و سپس آن را در آغوش شما حمل می کند (به نظر من توصیه ساده لوحانه است). اگر کودک است ، ستایش کنید ، به صورت رایگان کار می کند. به طور کلی ، همه توصیه های بد را بخوانید. اما - قفل نکنید. اجازه دادن به انقلاب ، با این حال ، "ساخته شده و ترش شد."

و در اینجا دستور اصلی گورو در زمینه مبارزه با ابرجنس گرایی آمده است: "به کودک مجرای ادرار نیاز است تا در اسرع وقت به خودارضایی و خودارضایی آموزش داده شود - این تنها راه جبران عملکرد بیش از حد جنسی او است ، زیرا در سن پنج سالگی یا شش او قبلاً برای هر چیزی بالغ شده است. او برای رهاسازی "بخار رویشی" به کمک نیاز دارد ، او درک منطقی از خود ندارد. در چهارده سالگی ، او در حال حاضر یک مرد بالغ از نظر جنسی است ، او در سیزده سالگی است ، و شاید حتی زودتر. و چنین کودکانی باید موقعیتی برای راحتی جنسی قابل قبول ایجاد کنند. دوست دختران و دوستان ، حدود پنج نفر را دعوت کنید و خانه را ترک کنید. آنها خودشان خواهند فهمید که با آنها چه کنند. در غیر این صورت ، کودکان از خانه فرار می کنند ، جایی که هیچ فرهنگ شما با محدودیت های جنسی وجود ندارد ، که برای سلامتی آنها مضر است و گاهی حتی کشنده است."

والدین نوجوان ، آیا متوجه هستید؟ آنها به سرعت از خانه بیرون رفتند و نام چند دوست دختر را گذاشتند. تعجب می کنم چند سالمه؟ و مادران دوست دختران چه خواهند گفت؟ آیا تحت مقاله جذب می شوند؟ نویسنده می نویسد: "قانون کیفری مانعی ندارد." و در اینجا خلاصه ای وجود دارد - "برای هر کودک پیشابراه - مربی جنسی و در اسرع وقت!" در کتاب موجود است ، هنوز باید آن را بخوانید. و اگر یک روانشناس کودک به شما توصیه می کند زندگی کنید ، چه می گویید؟ شاید سعی کنید رد صلاحیت کنید یا حداقل شکایت کنید؟

من از تحقیقات نویسنده در مورد اروپا پیشابراهی و قسمت غربی روسیه صرف نظر می کنم ، به هر حال ، بسیاری از چنین تحریفات تاریخی و سیاسی در کتاب وجود دارد. از جمله با درخواستهای غیر منتظره "به جای ایجاد مرز بین فرهنگها و ذهنیتها ، آنها مرزهایی بین دولتها و مردم ایجاد می کنند. تنها اتحادیه ای از فدراسیون های فرهنگی می توانند روسیه را نجات دهند. و اصلی ترین آنها در میان برابر اتحاد جماهیر شوروی است - سرزمین آزاد اسلاوی شمالی! " درست در بالا ، شیب زیادی روی موضوع اتحاد جماهیر شوروی توتالیتر ریخته شد. واقعاً منطق

نویسنده با نتیجه گیری نهایی در مورد کودکان از این نوع ، توصیه می کند از آموزش دولتی فرار کند ، زیرا برده پرورش می دهد. من می توانم در مورد چیزی توافق کنم. اما تربیت فرزند به گونه ای که "در آن زمان او مورد تمایلات جنسی همه افراد جنس مخالف ، از مهد کودک تا سن بالزاک قرار گیرد" …

یعنی در 13 سالگی برای او حرمسرا ترتیب ندهید ، آیا او الکلی است؟ بالا بردن رهبر یک کار خوب است ، اما به لطف این تحمیل رهبری ، ما قبلاً تعدادی از رهبران شبه را که "فقط ایجاد جاه طلبی" دارند (به نقل از G. Dansky) پرورش داده ایم.

"رهبری همیشه برای تحقق خود ضروری است. رهبر همیشه برای خود اقدام می کند ، تا مشکلات خود را حل کند ، اما با هزینه گروه ،”- ما همچنین چنین افرادی را دیده ایم که از کارهای دیگران عبور می کنند. اما آیا رهبران همیشه به بسته اهمیت می دهند؟ ظاهراً برای نخبگان - یکی دیگر از نتایج شاهکار: "رهبر تحقق نیافته رهبر می شود! کمونیسم در مقیاس جهانی قفسی است که لنین برای نادیوشا ، اینسا و هر آنچه آنها در آنجا می نامیدند ساخت."

و چرا؟ زیرا ممنوعیت های جنسی وجود داشت. احتمالاً دختران به سختی در خانواده بزرگ و فرهیخته اولیانوف آورده شده اند. "مجرای ادراری از نظر جنسی نیاز به رهبری ندارد!" - که چگونه.سپس منطقی است که جلوی بی پروایی حیوانات را بگیریم ، به طوری که فرد بتواند در شعاع چند کیلومتری به غیر از تلقیح عمومی ، کاری مفید برای جامعه انجام دهد. او تبدیل به یک رهبر ، رهبر یا شخص دیگری می شود - شاید او انرژی خود را صرف پراکندگی بذر نخواهد کرد. و خدا را شکر که خانواده لنین سنتی بودند. می توانید در مورد انقلاب بحث کنید ، اما مغز او واقعاً تحلیلی بود ، بدون هیچ گونه ادرار.

توصیه شده: