چگونه می توان از رنج و شبهات "چه می شود اگر " جلوگیری کرد؟

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان از رنج و شبهات "چه می شود اگر " جلوگیری کرد؟

تصویری: چگونه می توان از رنج و شبهات
تصویری: 10 نشانه بیماری روانی که نباید نادیده بگیرید 2024, ممکن است
چگونه می توان از رنج و شبهات "چه می شود اگر " جلوگیری کرد؟
چگونه می توان از رنج و شبهات "چه می شود اگر " جلوگیری کرد؟
Anonim

یکی از ویژگی ها و توانایی های منحصر به فرد افراد ، توانایی تصور آینده است. هیچ حیوانی روی زمین این فرصت را ندارد که در مورد موضوع "اگر چه می شد" بحث کند ، برای اقوام و دوستان هنوز زنده عزاداری کند ، از آنچه در گذشته اتفاق افتاده و از آنچه او نمی خواهد ناراحت باشد. همه اینها به این دلیل است که یک فرد دارای حافظه عظیمی است که تکامل آن برای آگاهی ایجاد شده است. یعنی یک سیستم عامل که قادر است پدیده های زندگی را که قبلاً مشاهده شده است توسط افراد تجزیه کرده و به عناصر انتزاعی جداگانه تقسیم کند ، و سپس آنها را به صورت موزاییکی عجیب و غریب بسازد ، جایی که تعداد نامحدودی از گزینه های آینده در آن وجود دارد.

از این رو ، ویژگی دیگر یک شخص ظاهر شد - تأثیر معکوس بر حال او ، چه در گذشته و چه در آینده. حیوانات در زمان حال زندگی می کنند ، انسان - در گذشته و آینده ، در گذشته و آینده. تصور شخص در مورد گذشته ، حال یا آینده می تواند مادی باشد ، می تواند گذشته (حداقل در کتابهای تاریخ) ، حال و آینده را تغییر دهد. موافقم ، یک پارادوکس: اگر فکر آینده بتواند آینده را تغییر دهد ، آینده آینده را تغییر می دهد ، یک عدم موجود دیگری را غیر موجود می سازد.

با این حال ، من وارد جنگل فلسفه و روانشناسی نمی شوم. فقط مهم است که موارد زیر را برطرف کنید:

تحقق نیافته و غیرممکن می تواند بر زندگی فرد تأثیر بگذارد

تقریباً همان چیزی است که قبلاً اتفاق افتاده و هنوز هم در حال رخ دادن است

بنابراین ، در عمل روانشناسی خانواده ، مجموعه ای از درگیری های خاص خانوادگی بوجود می آید. مثلا:

"اگر ناگهان به تو خیانت کنم؟" همسران دعوا به دیدن من آمدند. آرکادی ، کارمند دولت ، 35 ساله. لاریسا ، کارمند بانک ، 37 ساله. این زوج به طور قانونی هفت سال ازدواج کرده بودند و شش سال یک پسر داشتند.

لاریسا گفت که حدود یک سال پیش ، وقتی با عصبانیت به شوهرش این داستان را گفت كه شوهرش دوست او را فریب داده است ، وی سپس او را با شرمندگی از خانه بیرون كرد ، آرکادی را بگیرد و از همسر شما بپرسد: "من تعجب می کنم چگونه اگر بفهمم من هم به شما خیانت می کنم رفتار می کنید؟ آیا از خانواده خود بیرون کرده اید و تقاضای طلاق کرده اید یا می بخشیدید؟"

این س nearlyال تقریباً زن بیچاره را فلج کرد. او از شوهرش پرسید چرا چنین س questionالی می پرسد: اگر او در واقع به او خیانت می کند. و اگر چنین است ، پس او یک وحشی نادر است! وحشتناک است: خوابیدن با معشوقه و استفاده از زحمات و عشق همسر وفاداری که به هیچ چیز شک نمی کند! آرکادی گفت که این س inال به شکل یک شوخی مطرح شد و در ادامه داستانی که به او گفته شد ، سعی کرد اوضاع را نرم کند. اما جن آینده ای احتمالی ، همراه با موش حسادت ، قبلاً آزاد شده است.

از آن لحظه به بعد ، لاریسا آرامش خود را از دست داد. با رویکرد "بدون دود بدون آتش" ، او شروع به مطالعه رفتار شوهرش به معنای واقعی کلمه زیر میکروسکوپ کرد. از این پس و برای همیشه ، همه چیزهایی که توسط آرکادی گفته و انجام می شود دارای معنایی دوگانه و گاهی سه گانه است. شوهر باید به یک سفر کاری برود - شاید او شب را با معشوقه اش بگذراند. شوهر سر کار می ماند - احتمالاً معشوقه ای از همان گروه کاری با او. من از محل کار به خانه آمدم و کمی غذا خوردم - ظاهراً کسی در حال تغذیه بود. او برای همسرش گل آورد - شاید معشوقه ، سرانجام ، رویکرد مناسب را به زنان آموخت. من در 8 مارس عطر دادم - مطمئناً آن را برای معشوقه ام خریدم و عطرهای مشابه را برای همسرم خریدم. در رابطه جنسی فعال نیست - بوی جنسی در کنار آن بو می دهد. ناگهان او چیز جدیدی را در رختخواب ارائه داد - صد در صد ، خانه دار لعنتی آموخت!

گواهینامه های مسافرتی ، چک و رسید از سایر شهرها ، اطمینان مدیران و همکاران ، برداشت فوری گیرنده تلفن ، ارتباط منظم ویدئویی در اسکایپ - همه اینها تأثیر آرام بخشی بر همسر او نداشت. همسر تازه تصور می کرد که توطئه ای جهانی در اطراف وجود دارد ، با هدف مشارکت در خیانت همسرش.

روابط خانوادگی شبیه به ارتباطات بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در اوج جنگ سرد بود. تمام صحبتها فقط در مورد خیانت احتمالی شوهرش است ، تلاش برای کشف تناقضات موجود در داستان در مورد روز گذشته ، آسیب رساندن به غرور او ، کشیدن و قرار دادن او در محل دردسرساز است.شوهر ابتدا سعی کرد تحمل کند ، سپس با همان روحیه شروع به پاسخگویی کرد. روابط صمیمی شروع به محو شدن کرد ، هنگامی که به روانشناس مراجعه کردند ، بیش از سه ماه رابطه جنسی وجود نداشت. بله ، آن رابطه جنسی - حتی بوسیدن و صحبت کردن در خانواده بی سابقه است.

دلیل فوری تماس با من برای کمک ، یک اولتیماتوم بود که آرکادی به لاریسا داد: "یا بلافاصله سرزنش من را با خیانت بیهوده متوقف کنید ، یا من واقعاً برای خودم معشوقه می گیرم و به طلاق می رسیم!" لاریسا ، با پیروزی ، فریاد زد که شوهرش از این طریق سعی می کند رابطه خود را ، در واقع ، که قبلاً در آن طرف بود ، قانونی کند. در عین حال ، تمام تقصیر آنچه را که اتفاق افتاده است بر دوش همسر بی گناه می اندازد. همسران بیش از یک هفته اصلاً ارتباط برقرار نمی کردند ، پسر شروع به گریه کرد ، فقط نگرانی برای روان کودک باعث شد همسران شروع به جستجوی راه هایی برای خروج از بن بست کنند.

در طول مکالمه ما ، آرکادی توضیح داد که در مورد خیانت احتمالی خود ، فقط می خواهد به همسر خود تأکید کند که او چقدر خوب است. با این انتظار که همسر در پاسخ به سخنانش بگوید چنین شوهر نمونه ای مثل او هرگز به همسرش خیانت نمی كند. اما طبق معمول ، نیات خوب به عکس آن منجر شد. و همسر ، که قبل از شروع دوستی با الکسی ، از توجه مردان لذت نمی برد و بنابراین همیشه از تنها ماندن می ترسید ، شوخی خود را به شکل تشدید کرد.

"چرا با فدور ازدواج نکردم؟" گابریل و همسرش ناتالیا سی و دو ساله بودند. این زوج در همان دانشکده دانشگاه تحصیل کردند ، در سال دوم با هم دوست شدند و در سال پنجم ازدواج خود را ثبت کردند. آنها برای دهمین سال ازدواج کردند ، دارای دو فرزند ، هشت و دو ساله بودند. شش ماه پیش ، روی نیمکت نشسته بود ، این زوج در اخبار دیدند که چگونه یکی از همکلاسی های خود ، بگذارید او را فدور بنامیم ، یک جایزه عالی دولتی دریافت کرد. و موقعیت وی در تلویزیون بسیار چشمگیر بود و درآمد مناسبی را پیشنهاد می کرد.

نمی توان گفت که خانواده گابریل و ناتالیا در فقر بودند. برعکس ، همسران دارای دو آپارتمان بودند ، زن و شوهر حقوق مناسبی دریافت می کردند ، خانواده هر سال به استراحتگاه های خارجی می رفتند. اما ، درست یک سال پیش ، گابریل ، پس از چندین ماه انجام وظایف یک رهبر بازنشسته ، متأسفانه برای این مکان شیرین تأیید نشد: شخصی با ارتباطات عالی در آنجا منصوب شد که از بخش کاملاً متفاوتی آمده بود. این رویداد غم انگیز هرگز فراموش نشد. و ظاهراً زندگی جبرئیل و همسرش را مسموم کرد.

و بنابراین ، در عصر آن روز سرنوشت ساز ، در تخت ازدواج دراز کشیده ، ناتالیا را بردارید و رویایی با صدای بلند بگویید: من تعجب می کنم اگر با فدور ازدواج می کردم و نه شما ، چه اتفاقی می افتاد؟ آیا به یاد دارید که چگونه او به من بی تفاوت نبود و در هر استراحت به من شیرینی می داد … من الان با کت خز روباه نقره ای می رفتم ، با یک راننده شخصی سوار ماشین شرکت او می شدم. شاید همراه او در تلویزیون آنها را در سراسر کشور نشان می دادند … اوه ، من عجله کردم تا با شما ملاقات کنم! دلم برای چنین پسری تنگ شده بود … ».

به گفته همسرش ، او نمی خواست چیزی وحشتناک بگوید ، او قطعاً قصد توهین به شوهرش را نداشت ، فقط شوخی ناموفق داشت. اما شوهرم به یک جوک بد با شوخی دیگر پاسخ داد. جبرئیل گفت: "شاید من هم برای ازدواج با شما عجله کردم! می توانستم منتظر بمانم ، به اطراف نگاه کنم ، کسی را بیابم که والدینش در موقعیتی جدی ، با موقعیت و ارتباطات لازم باشند. سپس برای من بسیار عالی خواهد بود ، آنها وقتی کلمه ای را برای من تعیین می کردند که سوال از یک نامزد برای پست رئیس تعیین می شد. و بنابراین من با مهریه از یک خانواده ساده با شما تماس گرفتم ، در حال حاضر در زندگی همه جا باید خودم همه چیز را با پیشانی خود مشت کنم. بله ، و همه جا کار نمی کند ، پیشانی قبلاً دچار پینه های خونین شده است … ".

آنچه بعد از آن اتفاق افتاد ، خودتان می توانید حدس بزنید. این زن و شوهر که کاملاً متقاعد شده بودند که "آنچه روی زبان است در ذهن است!" انفجار احساسات به حدی شدید بود که حتی بچه ها می دویدند تا ببینند مادر و پدرشان چه چیزی را تقسیم نمی کنند.همسران آنقدر چیزهای ناخوشایند به یکدیگر می گفتند که خودشان هم شوکه می شدند: معلوم می شود که هر کدام از آنها ادعاهای پنهانی نسبت به یکدیگر داشته اند. و در عین حال ، از نظر ظاهری همه چیز خوب بود ، این زوج به خوبی با هم کنار آمدند!

پس از یک گفتگوی توهین آمیز برای همه ، هیچ کس نمی خواست اولین کسی باشد که این کار را انجام داد. همسر صادقانه معتقد بود که چنین چیزی نگفته است. شوهر تصور می کرد که پس از چنین اظهار نظری ، دیگر نمی تواند او را باور کند. به هر حال ، چنین کلماتی ، از نظر او ، خیانت داخلی به شوهر خود است. پس از آن ، تقلب در واقعیت فقط مسئله زمان است. از این رو ، دیگر منطقی نیست که او گرما و مراقبت خود را روی همسر خود بگذارد ، زیرا کاملاً واضح است که او به او احترام نمی گذارد و از ازدواج با او پشیمان است. بنابراین ، او نیز از سخنان خود عذرخواهی نخواهد کرد!

از آن زمان به بعد ، رابطه در این زوج رسمی شد. شوهر به صورت تظاهرات آمیز شروع به خوابیدن تنها ، روی کاناپه در سالن کرد. رابطه جنسی از بین رفته است ، بودجه خانواده یکنواخت شده است. زن و شوهر به گونه ای رفتار کردند که هر یک از آنها به دیگری خیانت کردند. و ظاهراً در آینده حتی به یک واقعیت تلخ تبدیل شد. بچه ها چیزی نفهمیدند ، والدین همسران سرگردان بودند. همه چیز با این واقعیت به پایان رسید که یک سال پس از شروع این داستان ، شوهر ابتدا خانواده را برای زن دیگری ترک کرد ، درخواست طلاق کرد و پس از دو هفته به همسرش بازگشت و برای ملاقات با یک روانشناس خانواده تماس گرفت.

در طول مکالمه ، ناتالیا توضیح داد که با مقایسه او با گابریل و فیودور ، او به سادگی می خواست شوهر خود را به طور غیر مستقیم به تلاش های بزرگ در زندگی سوق دهد و او را برای تسخیر ارتفاعات جدید در زندگی ترغیب کند. او ، در اوج لحظه ، اندوهی را که هرگز تجربه نکرده بود در نبرد بین "پنجه مویی" و "پسر ساده از خیابان" برای صندلی رئیس از دست داد. اشتباه در کنار هم ، به جای عذرخواهی و توبه فوری ، قاطعیت همسران فقط وضعیت آنها را تشدید کرد.

همین آشتی نه تنها به این دلیل که این زوج دارای دو فرزند در یک زمان بودند ، بلکه به این دلیل نیز امکان پذیر بود:

- ناتالیا پس از شروع به دوستی با گابریل ، هرگز در زندگی خود با فدور ارتباط برقرار نکرد.

- خیانت گابریل ، که پس از نزاع با همسرش رخ داد ، برای مردی که قبلاً هیچ دلیلی برای حسادت به همسر خود نداده بود ، غیرقابل توصیف بود.

- مرد توانست به یک چیز مهم برای خود پی ببرد:

مقامات عالی می آیند و می روند ، اما زن و بچه ها باقی می مانند

بنابراین ، تصمیمات مهم در زندگی باید گرفته شود

نه بر اساس آینده شغلی بلکه بر اساس خانواده

همه این داستانها در عمل روانشناس خانواده بسیار رایج است. چه چیزی آنها را متحد می کند؟ با این واقعیت متحد می شود که افکار صمیمی در مورد موضوع "چه خواهد بود یا خواهد شد ، اگر …" برای هر یک از بزرگسالان کاملاً معمول است ، ناگهان با صدایی بلند به شکلی ناخوشایند و غیرقابل قبول برای نیمه های خانواده ما بیان می شود.

این رویداد برای نیمه دوم ما یک شگفتی کامل است. معلوم می شود که آنها از نظر اخلاقی آمادگی این کار را ندارند ، و عجولانه استدلال های خالی را برای اقداماتی درک می کنند که ممکن است یا ، روزی ممکن است به واقعیتی تلخ تبدیل شود ، از این بابت بسیار ناراحت هستند. خود محتوا و ماهیت مکالمه با موضوع "چه اتفاقی افتاد یا اگر می افتد" در حال حاضر غیر اصولی است ، زیرا این گفتگو خود به عنوان حضور همسر و ناامیدی بزرگ در زندگی خانوادگی فعلی با شریک فعلی تلقی می شود. که به نوبه خود به عنوان یک توهین شخصی تلقی می شود و یک فکر متقابل را در مورد سالهای زندگی بیهوده با هم به همراه می آورد.

اگر همسری که مکالمه خطرناکی را آغاز کرده است ، به موقع عذرخواهی نکند و مکالمه را به شوخی تبدیل نکند ، شریک آزرده یک ضد حمله را آغاز می کند و آن سختگیری ها و تمسخرها را می گوید که در واقع ممکن است به هیچ وجه نشان دهنده نگرش واقعی او نسبت به او نباشد. خانواده اش.

اگر همسران به موقع متوقف نشوند ، در نتیجه گفتگو ، حتی یک زن و شوهر صادقانه دوست داشتنی به این احساس و نتیجه ای وسیع می رسند که در تمام این سال ها اگر نه با دشمن ، در بستر ازدواج مشترک بوده اند. ، سپس حداقل با یک نفر ، ازدواج با آن یک اشتباه آشکار بود.

اگر هیچ یک در یک جفت نتوانند روی غرور خود قدم بگذارند و علیرغم همه چیز آشتی کنند ، رژیم تحریم های متقابل آغاز می شود. بیشتر اوقات ، ما در مورد اعتصابات جنسی ، فرار از ارتباطات شخصی ، کاهش شدید گرما و مراقبت احساسی صحبت می کنیم.رژیم تحریم متقابل در چند هفته یا چند ماه از اعمال آن ، رابطه را در یک زوج کاملاً سرد می کند. این شرایط مطلوبی را برای نگرش مثبت نسبت به توجه سایر اعضای جنس مخالف - در محل کار یا در اینترنت ایجاد می کند. از یک سو ، شروع یک رابطه واقعی یا مجازی با "یک سوم اضافی" در یکی از همسران نزاع ، از یک سو ، همه شبهات و نتیجه گیری های منفی را در مورد این شخص از طرف همسر خود تأیید می کند. از سوی دیگر ، سرانجام همسران را به فکر طلاق می کشاند.

پس از ظهور یک جدال فوق العاده جدید ، در حال حاضر به دلیل حسادت یا هنگامی که خیانت فاش می شود ، واقعاً به طلاق می انجامد. اینگونه است که خیالات به واقعیتی غم انگیز تبدیل می شود. و از این واقعیت ، اول از همه ، فرزندان این همسران بدشانس رنج می برند.

مبنای روانشناختی این اقدامات و پیامدها عبارتند از:

- ناامیدی در شریک زندگی خود در روابط خانوادگی ، تمایل به همراه او یا با هزینه وی ، برای دستیابی به نتیجه بهتر در زندگی شما: موقعیت اجتماعی - بالاتر ، پول بیشتر ، در نهایت تعمیرات کامل در آپارتمان ، خرید یک خانه و یک خانه ماشین ، رفتن به دریا و غیره

- تمایل آگاهانه یا ناخودآگاه همسر / و با روش مقایسه "اگر می توانست بود" یا انگیزه دادن به نیمی از او برای تلاشهای چشمگیر بیشتر در زندگی و بهبود موقعیت خانواده در جامعه ؛ یا اگر باعث می شود موفقیت اصلی خانواده به لطف آغازگر گفتگو به دست آید ، او را بیشتر از همسر یا همسر فعلی قدردانی کند.

من بلافاصله رزرو می کنم: هیچ ایرادی در این نیست که ما آرزو می کنیم بیشتر دوست داشته شویم و مورد قدردانی قرار بگیریم. به همان اندازه ، هیچ مشکلی وجود ندارد که بخواهیم از زندگی بیشتر به دست آوریم ، از جمله اینکه عزیزانمان را مجبور به فعالیت در این زمینه کنیم. س hereال در اینجا فقط در روش هایی است که می خواهیم به کار ببریم ، به طوری که آنها برای ما ارزش بیشتری قائل شوند و حتی بیشتر برای ما تلاش کنند - مطابق با اهداف و امکانات یکدیگر. در مثالهایی که توصیف کردم ، اصل مشکل این است که هدف نادیده گرفته شده - اشاره به شوهر / همسر که ما را بیشتر مورد احترام و دوست داشتن خود قرار می دهد - کاملاً برخلاف روش مورد استفاده است - ضربه زدن به غرور شریک زندگی با استدلال در مورد احتمالات خیانت یا مقایسه با یک فرد موفق تر س Theال این است که همسران باهوش برای اینکه خود را در چنین تله هایی قرار ندهند ، در جایی که مدلهای جایگزین آینده نامعلوم به خانواده ای کاملاً قابل تحمل ضربه می زنند ، چه باید بکنند؟ شما فقط باید از هفت قانون ساده آندری زبروفسکی پیروی کنید:

نحوه جلوگیری از درگیری های خانوادگی در مورد موضوع "اگر چه":

1. در نظر گرفتن موقعیت های فرضی که در آن یکی از همسران می تواند شریک دیگری در روابط عاشقانه ، صمیمی یا خانوادگی داشته باشد ، حتی در نسخه نمایشی به طور کامل ممنوع است. علاوه بر این ، برای بحث در مورد تحریم های تلافی جویانه احتمالی بر اساس اصل "چه کسی چه کسی را بیرون می کند و چگونه اموال تقسیم می شود". علاوه بر این ، برای معرفی آنها در پاسخ به پوچی ، عدم وجود اقدامات قابل مشاهده از طرف همسر.

در حال حاضر مجازات کنید برای فرض ممکن ،

بنابراین ، احتمال چنین آینده ای را افزایش دهید

اگر یکی از همسران چنین کار احمقانه ای را انجام دهد ، مانند مکالمه با موضوع "اگر این اتفاق می افتاد" و حتی در ارزیابی نیمی از خانواده موجود ، دارای مفهوم منفی است ، شریک دوم باید باهوش تر باشد و پیشنهاد کند که این موضوع را توسعه ندهد. از آنجا که ، مطلوب است که هرگز چنین چیزی اصلاً اتفاق نیفتد! برای همسری که این مکالمه را آغاز کرده است ، توصیه می شود که از چنین بی تدبیری عذرخواهی کنید.

شما باید اشتباهات خود و دیگران در گذشته خانوادگی را فقط از نظر ذهنی یا به تنهایی تجزیه و تحلیل کنید. انجام این کار با هم و با صدای بلند تقریباً همیشه منجر به مشاجره و نارضایتی بر اساس غرور زخمی می شود.

هنگام تعیین اهداف مشترک خانوادگی یا شخصی برای همسران ، ارزیابی زندگی خانوادگی آنها ، مقایسه خود ، نیمه دیگر یا خود موقعیت با داستانهایی از زندگی افراد موفق تری که همسران آنها را شخصاً می شناسند اشتباه است. به ویژه در مورد کسانی که در گذشته ، حال یا آینده ، می توانند نیمه دوم جایگزین برای کسی از این جفت باشند. این تقریباً همیشه به عنوان توهین تلقی می شود.

مقایسه شخصیت ها معمولاً به عنوان یک شکایت شخصی تلقی می شود

زندگی خانوادگی همسران و دستاوردهای شخصی آنها باید فقط با آن خانواده های مرجع یا افرادی مقایسه شود که یا مجازی هستند (تلویزیون ، فیلم ها ، کتاب ها ، اینترنت و غیره) ، یا آشنایان شخصی یکی از این زوج نیستند. با این کار از کینه شخصی علیه کسی از یک زن و شوهر جلوگیری می شود.

انگیزه دادن به نیمه دیگر خود برای افزایش موفقیت شخصی یا خانوادگی نباید مورد انتقاد قرار گیرد ، بلکه فقط باید مورد تمجید قرار گیرد. هنگامی که فردی به خاطر این واقعیت که کسی از او موفق تر است مورد سرزنش قرار نمی گیرد ، اما ویژگی های مثبت خود را نشان می دهد که هنوز برای دستیابی به نتیجه بهتر به طور کافی استفاده نمی شود.

اگر همسری می خواهد مورد ستایش و قدردانی قرار گیرد ، بهتر است به جای استفاده از آن مکالمات و مباحثه حیله گرانه ، میانجی گرا و "پیشنهادی" که ممکن است سوءتفاهم شده و منجر به برنامه ریزی نشده شود ، از نیمه دیگر خود این را به طور مستقیم و صریح بپرسید. خراب شدن روابط

توصیه شده: