از روان درمانی متاهل چه انتظاری باید داشت؟

فهرست مطالب:

تصویری: از روان درمانی متاهل چه انتظاری باید داشت؟

تصویری: از روان درمانی متاهل چه انتظاری باید داشت؟
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
از روان درمانی متاهل چه انتظاری باید داشت؟
از روان درمانی متاهل چه انتظاری باید داشت؟
Anonim

اکثر زوج های متاهل در طول زندگی زناشویی خود با طیف گسترده ای از تنش ها و چالش ها روبرو هستند. هیچ زن و شوهری وجود ندارد که بتوانند رسوایی ها ، نارضایتی ها و بحران های زندگی خود را به طور کامل اجتناب کنند.

در برخی موارد ، یک زوج متاهل با امید و تمایل به تغییر روابط خود به یک روان درمانگر مراجعه می کنند ، در برخی دیگر ، یکی از شریک ها اعتقاد خود را برای بهبود روابط خود از دست داده است و موافقت می کند که برای اطمینان از این امر به روانشناس مراجعه کند.. همانطور که یکی از مشتریان من هنگام مذاکره با من برای مشاوره گفت: قول دهید که برنامه گریم را اجرا نکنید. این مرد با همسرش موافقت کرد تا به یک درمانگر مراجعه کند تا به همسر و دخترش نشان دهد که او هرچه در توان داشته است امتحان کرده است. حدود یک ماه بعد ، این مرد یک متن شاد در وایبر برای من ارسال کرد که در آن طلاق خود را اعلام کرد و از او خواست که به خاطر این موضوع به او تبریک بگوید. به طور طبیعی ، با چنین حالتی از یکی از همسران ، بحث حفظ رابطه وجود ندارد.

باید گفت روان درمانی برای زوج های متاهل لزوماً با هدف آشتی دادن همسران انجام نمی شود. در برخی موارد ، واقعاً بهتر است افراد از شکنجه یکدیگر دست بردارند ، از هم جدا شوند و فرصتی برای یک رابطه جدید ایجاد کنند.

بیشتر اوقات ، مردم نمی دانند از ویزیت درمانگر چه انتظاری دارند. اغلب ، زوجین مملو از انتظارات غیرواقعی هستند ، به عنوان مثال ، آنها معتقدند که درمانگر به عنوان قاضی عمل می کند و در مورد درست و غلط بودن حکم قضاوت می کند ، یا دانش روان درمانگر به او این امکان را می دهد که راهی برای حل این مشکل به زوج ارائه دهد. مشکل آنها و برخی "نکات جادویی" که به ترتیب همه چیز در مکان ها کمک می کند. با این حال ، اغلب چنین نیست.

بعداً برخی از مشتریان من به من اعتراف کردند که وقتی برای اولین بار ملاقات کردیم ، هر دوی آنها یک فکر را داشتند: "چرا او چیزی نمی دهد؟ او حرفی برای گفتن ندارد؟ یا وضعیت ما اینقدر غیرعادی است؟ " تعجب آنها از رفتار درمانگر آنها را در راه بازگشت به خانه متحد کرد و آنها مجبور شدند با هم فکر کنند: "آیا ارزشش را دارد؟ و آیا او می تواند به ما کمک کند؟ " خوب ، این اتفاق می افتد. نکته اصلی این است که ما متحد شده ایم!

از روان درمانی زناشویی چه انتظاری می توانید داشته باشید؟ چگونه کار می کند؟ چقدر زحمت می کشد تا همسران تحت روان درمانی قرار بگیرند؟ شما می توانید با تعیین اهدافی که درمانگر برای آنها آرزو دارد به این س questionsالات پاسخ دهید. ما همچنین می توانیم بگوییم که این توصیه بسیار جادویی است و پیروی از آن می تواند روابط زوجین را تغییر دهد.

سرزنش کردن را کنار بگذارید

هنگامی که یک زوج متاهل برای اولین بار از آستانه مطب رواندرمانگر عبور می کنند ، پس از ملاقات ، بیشتر اوقات متهمان متهم می شوند. در برخی موارد نادر ، همسران توانایی گوش دادن به همسر خود را با علاقه و احترام حفظ می کنند ، اما بیشتر اوقات عصبانیت خود را نشان می دهند ، متقابل باعث تحریک و قطع یکدیگر می شوند.

تصویر
تصویر

هنگامی که یک درگیری شعله ور می شود ، منطقی پاسخ خودکار نمی دهد و اجازه نمی دهد احساسات و افکار منفی به طور کامل بر آگاهی غلبه کنند. از آنجا که رسوایی به دو مورد نیاز دارد و رفتار یکی از طرفین باعث رفتار دیگری می شود ، جلوگیری از عصبانیت از تشدید درگیری جلوگیری می کند. یکی از م strategiesثرترین استراتژی هایی که می توانید برای جلوگیری از رسوایی آغاز شده استفاده کنید ، امتناع از گفتن حرف آخر است.

سناریوی درگیری های خود را بررسی کنید

در هر رابطه ، لحظاتی از سوء تفاهم وجود دارد. ناخواسته ، هر یک از ما می توانیم ناخواسته عزیزان را آزرده و صدمه بزنیم. همه زوج های متاهل هر از گاهی با هم دعوا می کنند و ترک می کنند. این غیر طبیعی نیست. قسم خوردن که به اعتراف به اشتباهات و امتیازات متقابل ختم می شود ، به عنوان یک قاعده ، به احتمال زیاد فراموش می شود و منجر به درک کامل تری از شریک زندگی می شود.

رشد نارضایتی از شریک ، سرزنش بیش از حد اشتباهات او و تلاش های ناموفق برای تأثیرگذاری بر او ، در نتیجه واکنش های عصبانی را در پی دارد. وقتی انتقاد به شکل خیرخواهانه بیان نمی شود ، این رفتار طرف مقابل حتی بیشتر به عنوان یک حمله تلقی می شود. وخامت بیشتر این وضعیت در غفلت از شریک در قالب اظهارات طعنه آمیز ، کنایه ، نام مستعار توهین آمیز ظاهر می شود. در نتیجه ، رفتار همسران بیشتر و بیشتر شبیه به واکنشهای دفاعی غریزی در برابر تهدید - فرار ، یخ زدگی یا مبارزه می شود. انواع معمول دفاع شخصی برای متقاعد کردن شریک زندگی است که باید تغییر کند ، یا اجتناب و فاصله.

تصویر
تصویر

معمولی ترین نقش هایی که همسران در آن به پایان می رسانند ، نقش آزاردهنده و دوراندیش است. شکنجه گران به دنبال پیوندی نزدیکتر هستند ، بنابراین شرکای آنها فشار مداوم را از طرف آنها احساس می کنند. کسانی که عقب نشینی می کنند ، به نوبه خود قادر به تحمل چنین نیروی شدید احساسی نیستند و به گونه ای که برای آنها مشخص است - فاصله گیری - واکنش نشان می دهند. آزار و شکنجه ها اغلب زنان هستند و افرادی که خود را ترک می کنند مرد هستند ، اگرچه برعکس اتفاق می افتد. با گذشت زمان ، این یک دور باطل را تشکیل می دهد: هر یک از همسران باعث واکنش های دیگری می شوند ، بیشتر اوقات بدون اینکه بدانند چگونه این اتفاق می افتد. این حلقه معیوب از واکنشهای انعطاف ناپذیر شروع به زندگی خود می کند. او خود را تکثیر و تقویت می کند. درک اینکه شما قربانی یک چرخه منفی وسواس گونه منفی شده اید ، که مشکل مشترک شما دارای سناریویی است که شما در حال انجام آن هستید ، اولین قدم اما بسیار مهم در قطع آن است.

روی خود تمرکز کنید ، نه اینکه شریک خود را تغییر دهید

این اعتقاد که کل مشکل در شریک زندگی متمرکز است و این اوست که باید تغییر کند ، سوختی است که آتش درگیری بر آن می سوزد. بسیاری به جای اینکه صادقانه به مشکلات درونی خود نگاه کنند ، در توهم یافتن راه حل برای مشکلات خارج از خود هستند.

در واقع ، تنها شخصی که قطعاً می توانید تغییر دهید ، کسی نیست جز خودتان. اگر هر دو همسر این را بپذیرند ، تغییر روابط آنها واقعی تر می شود. البته تغییر خود و پذیرش همسر زمانی متقابل است. در مواردی که فقط یک نفر آماده تغییر است ، این می تواند به ایثار غیر ضروری تبدیل شود.

تصویر
تصویر

گوش دادن را بیاموزید

در ابتدای رابطه ، شرکا معمولاً با یکدیگر مراقب و صبور هستند و در صورت بروز سوء تفاهم ، آماده صحبت مسالمت آمیز ، گوش دادن و تصدیق احساسات و مشروعیت مشاجرات طرف مقابل هستند. هنگامی که رسوایی ها به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی همسران تبدیل می شوند و واکنش های احساسی منفی تقریباً بلافاصله در پاسخ به حمله یکی از طرفین ظاهر می شوند ، برای بازیابی توانایی گوش دادن و شنیدن یکدیگر به تلاش و زمان زیادی نیاز است.

گوش دادن نوعی هنر است که مستلزم باز بودن و تشخیص منحصر به فرد بودن یکدیگر است. وقتی به سخنان ما و احساسات پشت آنها با مهربانی گوش می دهیم ، احساس درک می کنیم ، احساس آزادی و نزدیکی به شریک خود می کنیم. برعکس ، وقتی کلمات ما نادیده گرفته می شوند ، مورد تمسخر قرار می گیرند یا به سادگی فرصتی برای بیان آنها داده نمی شود ، این باعث آزار ، رنجش و بیگانگی مردم از یکدیگر می شود.

تصویر
تصویر

تجربیات نشان می دهد که بیشتر اوقات هر دو همسر به نحوی درست و به نوعی اشتباه می کنند. مبارزه برای اثبات بی گناهی و واکنش های عصبانی می تواند مانند یک مارپیچ ، بیشتر و بیشتر شدید شود ، و منجر به عواقب جدی شود. طغیان بی رویه احساسات منفی که در جریان رسوایی رخ می دهد برای رابطه مضر است ، زیرا فرصتی برای تفکر منطقی فراهم نمی کند. اگر در ابتدا با تلاش هر دو همسر این رسوایی مهار نشود ، اگر شرکا نتوانند خونسرد شوند و با شناختن سهم متقابل خود در درگیری ، به آرامش به "گفتگو" ادامه دهند ، اوضاع واقعاً بد است و با کمک یک متخصص مورد نیاز است.

داستان های خانوادگی را کاوش کنید

هرکسی تجربه خاص خود را از روابط نزدیک در خانواده والدین دارد. کسانی که از طرف خانواده والدین با تجربه یک رابطه قابل اعتماد و نمونه ای از رابطه رضایت بخش بین یک زن و یک مرد ، دارای الگوی کار از روابط خانوادگی نزدیک در خود هستند.چنین تجربیاتی بر ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش زناشویی تأثیر عمیقی دارد. مردم فرهنگ خانواده را می شناسند و با ویژگی های معمولی و پاسخ های والدین شناخته می شوند. به طور خلاصه ، هر یک از ما با چمدانهای خود از داستانهای خانوادگی وارد رابطه نزدیک می شویم. شخصی وارد بزرگسالی می شود و با تمام وجود سعی می کند مانند والدین خود نباشد و سعی می کند همه چیز را در خانواده خود به گونه ای متفاوت ترتیب دهد. اما در نهایت ، در مقطعی ، او متوجه می شود که انجام این کار بسیار دشوار است و الگوهای قدیمی ، آشنا و قدیمی آموخته شده ، برخلاف میل خود شخص ، در رابطه با شریک زندگی خود را نشان می دهند.

افراد با خواسته ها و رویاهای خود و همچنین نارضایتی ها ، درد و ترس های دیرینه خود وارد رابطه می شوند. هنگام وارد شدن به رابطه ، شخص ممکن است ناخودآگاه انتظار داشته باشد که شریک جنبه های مثبت والدین خود را تکرار کرده و جنبه های منفی آن را جبران کند.

سابقه خانوادگی ، ویژگی های روانشناختی فردی والدین و درگیری های خانوادگی ، که شاهد یا شرکت کنندگان آنها در دوران کودکی همسر بوده اند ، بر ماهیت تنش ها و درگیری های ایجاد شده در روابط آنها تأثیر قابل توجهی دارد. برای درک اینکه گذشته چگونه بر حال تأثیر می گذارد ، برای در هم آمیختن دو سرنوشت انسانی ، دو پیکربندی خانوادگی ، نیاز به زمان و شجاعت دارد تا داستانهای خانوادگی ، ترس ها و امیدهای آنها را آشکار کند.

تصویر
تصویر

تفاوت های بین شما و نقص های شریک زندگی خود را بپذیرید

همه انسانها کامل نیستند. همه افراد دارای نقاط ضعف و ضعف هستند. بیشتر اوقات ، در مرحله خواستگاری ، مردم تمایلی به این ندارند که تفاوتها را ببخشند ، بپذیرند یا عاشقانه کنند. با این حال ، در آینده ، این دو نفر با عصبانیت شروع به گرفتن مواضع مختلف در رابطه با تفاوت های موجود می کنند.

یکی از توهمات بزرگ این است که به خاطر عشق به ما ، شریک زندگی خود را تا حدی تغییر می دهد که کاملاً با ما سازگار می شود. یک جایگزین برای زندگی در برخورد با کاستی های طرف مقابل این است که بدانید باید یاد بگیرید که کاستی ها و عجیب های یکدیگر را به عنوان اجزای خنده دار شخصیت او درک کنید. این آسان نیست ، اما به نظر می رسد این دقیقاً همان کاری است که آن زوج هایی که سالها در یک ازدواج شاد باقی مانده اند انجام می دهند.

نگرش خیرخواهانه ، صبر و درایت بیشتر از تهدیدها و خواسته ها می تواند در تغییر شریک زندگی نقش داشته باشد. تقاضای شریک برای تبدیل شدن به خواسته او می تواند به عنوان تلاشی برای هویت و برانگیختن مقاومت شدید تجربه شود. سرکوب اراده دیگری افتخاری نیست. کسانی که موفق می شوند اغلب به آن افتخار می کنند.

نگرش خیرخواهانه ، صبر و درایت بیشتر از تهدیدها و خواسته ها می تواند در تغییر شریک زندگی نقش داشته باشد. تقاضای شریک برای تبدیل شدن به خواسته او می تواند به عنوان تلاشی برای هویت و برانگیختن مقاومت شدید تجربه شود. سرکوب اراده دیگری افتخاری نیست. کسانی که موفق می شوند اغلب به آن افتخار می کنند.

تصویر
تصویر

اینها به هیچ وجه همه اهداف درمان زناشویی نیستند ، اما هسته اصلی آن را تشکیل می دهند. این یک چالش برای بلوغ هر دو همسر است و برای انجام آنچه می توان در طول درمان شروع کرد ، یک عمر طول می کشد.

بسیاری از آن زوج هایی که به دنبال کمک درمانی بوده اند و تمام تلاش خود را برای بررسی علت اصلی یک رابطه دشوار ، درک شریک زندگی خود و در نهایت احیای یک رابطه خوب به خرج داده اند ، از تجربه روان درمانی سپاسگزارند. در عین حال ، برخی از افراد ، علیرغم گسترش غیرقابل انکار فرهنگ روانشناختی ، با فاجعه قریب الوقوع این رابطه یک به یک می میرند. بسیاری از زنان همچنان به راههای جادویی مختلف برای بهبود روابط با همسر خود ، جادوگری ، انجام انواع مناسک و طلسم های عشق تکیه می کنند.

چندی پیش ، یکی از دوستان قدیمی من با من تماس گرفت و از من خواست تا به روانشناسی که می تواند با شوهرش ارتباط برقرار کند ، مشاوره دهم. درگیری ها با او به حدی رسید که وی در بالکن شروع به زندگی کرد و در آستانه تماس دوستم ، او در "خانه" خود با همسایه ای که از مشروبات الکلی رنج می برد ، مشروب نوشیدن ترتیب داد ، چیزی که قبلاً رخ نداده بود. من چندین همکار را توصیه کرده ام که آشنایی من با همسرش می تواند به آنها مراجعه کند. پس از گذراندن حدود 25 دقیقه در مکالمه ، که طی آن توضیح دادم ، توضیح دادم ، در مورد برخی از تفاوت های ظریف کار روان درمانی هشدار دادم ، در پایان مکالمه ما سوالی را شنیدم که به معنای واقعی کلمه من را متحیر کرد: "گوش کنید ، شاید هنوز بهتر است بروید به مادربزرگم؟ " اما بعد کسی را نداشتم که توصیه کنم.

توصیه شده: