2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آیا می توانید خودشیفته شوید و از همدلی خود دست بردارید؟ چه چیزی مانع از این می شود که خود را دوست داشته باشیم؟ اگر خودتان را دوست دارید ، آیا خطر خودشیفته شدن وجود دارد؟
در همه موضوعات فوق ، درد ناشی از این واقعیت است که افراد بیش از حد همدل هستند ، بیشتر از دیگران نگران دیگران هستند و احساسات زیادی به دیگران می دهند ، در حالی که خود را بدتر می کنند. از یک سو ، ما می خواهیم کمتر نگران دیگران باشیم ، اما از سوی دیگر ، حالت ظالمانه در ذهن به ما اجازه نمی دهد که آرامش داشته باشیم: "آنها چه فکر خواهند کرد؟ مردم به من می گویند خودشیفته!"
سعی کنید به این س answerال پاسخ دهید - اکنون چگونه به مشکل نگاه می کنید؟ اگر کسی از شما می خواهد کاری انجام دهید ، اما شما نمی توانید این خواسته را برآورده کنید ، موقعیت را از طریق خودتان به دیگری نشان می دهید ("اگر من در حال حاضر امتناع کنم ، او صدمه دیده و صدمه می بیند ، بنابراین من باید همه کارها را برای دیگران انجام دهم تا این کار را نکنم. به آنها صدمه می زند ، توهین نکنید "). این موقعیت با احساسات خود شما که قبلاً تجربه کرده اید مرتبط است - هنگامی که شخصی به شما صدمه زد (احساسات شما را بی ارزش کرد ، نسبت به آنها بی تفاوت بود ، متوجه نشد که برای ارضای خواسته خود چقدر به کمک احتیاج دارید ، این کار را از شما رد کرد و از نظر احساسی بیشتر حمایت نکرد ، به همین دلیل نتوانست از سرخوردگی جان سالم به در ببرد) ، بنابراین اکنون می ترسید به شخص دیگری صدمه بزنید ، زیرا در جایی در سطح عمیق به خود قول قوی داده اید که هرگز نمی دانید که این کار را انجام می دهید ، زیرا می دانید چقدر دردناک است.
به عنوان مثال ، هنگامی که مادرم از خرید بستنی ، "کفش های چرمی زیبا" برای شما امتناع کرد ، نمی خواست کنار آن بنشیند یا بازی کند ، او فقط گفت که پول و زمان وجود ندارد - و در این مکان احساسی ارتباط به سادگی قطع شد در نتیجه ، برای شما "نه" ، "من این را نمی خواهم" به شخص دیگری معادل وضعیت دردناکی است که در دوران کودکی تجربه شده است. مشکل اینجا چیه؟ سپس باید به آن شخص بپیوندید و بگویید: "می فهمم ، ممکن است شما آسیب دیده و ناخوشایند باشید ، اما من با شما مخالف نیستم ، من برای خودم هستم" ، اما اغلب ما نمی دانیم چگونه از خود دفاع کنیم و از مرزها و خواسته های خود محافظت کنیم. ، اختلاف نظر ، مکان و قلمرو ما که نمی خواهید به کسی اجازه دهید وارد شود.
در واقعیت ، هیچ مشکلی وجود ندارد که به نفع خود و خواسته های خود انتخاب کنید و به برآوردن نیازهای خود ادامه دهید. شما می توانید این کار را در ارتباط با افراد دیگر به آرامی انجام دهید (به عنوان مثال ، بگویید که برای این شخص به شما آسیب می رساند ، شما کاملاً از احساسات ناخوشایند که او تجربه می کند آگاه هستید ، و شرایط برای شما آسان و ناخوشایند نیست ، اما با او موافق باشید اکنون ، با چیزی که می توانید کمک کنید) ، و این رویکرد انسانی خواهد بود. این مهم است که بگویید شما با شخص خود مخالف نیستید ، بلکه بیشتر به خاطر خودتان هستید. بنابراین ، شما سعی می کنید از احساسات خود محافظت کنید ، مراقب خود باشید و به دلیل این شرایط ، در حال حاضر مجبور به امتناع می شوید. شما باید یاد بگیرید که فقط به خودتان فکر کنید و ویژگی های یک خودشیفته خودخواه را نشان دهید. همیشه از خود بپرسید: "آیا اینجا احساس خوبی دارم؟ آیا برای من خوب است که با این کار کنم؟ آیا من با این شخص خوب هستم؟ آیا از انجام این کار احساس خوبی دارم؟ " و سپس ، به یاد داشته باشید ، برای اینکه خودشیفته نشوید و رابطه خود را با فردی که از او امتناع می کنید حفظ کنید ، سعی کنید چیزی را به اشتراک بگذارید ، همدلی نشان دهید. این می تواند فقط کلمات باشد: "متأسفم ، من ناراحت / ناراحت هستم. من احساسات شما را می بینم ، احساسات شما را درک می کنم ، اما اکنون خودم را بیشتر درک می کنم."
در کل شرایط یک مشکل وجود دارد - وقتی کاری را برای خود انجام می دهید ، احساس گناه می کنید ، نه به خاطر شخص دیگری (شما نمی توانید با مادر یا پدر خود رفتار متفاوتی داشته باشید ، شما باید نیازهای مادر خود را برآورده کنید تا او ناراحت نشو ، اشکش را در نیاور)اکنون می توانید با آرامش گناه خود را بپذیرید ("بله ، من گناهکار هستم که امتناع می کنم ، به شخص دیگری صدمه زده ام"). افسوس ، اما زندگی به گونه ای مرتب شده است - همیشه نمی توان هر دو را برآورده کرد ، بنابراین گناه خود را بپذیرید و در مورد آن صحبت کنید ("متأسفم ، من درد شما را درک می کنم ، من نیز از گفتن همه اینها برای شما ناراحت کننده و دردناک هستم ، اما نمی توانم در غیر این صورت انجام دهید "). اغلب اولین واکنش پرخاشگری ، نارضایتی ، ناامیدی است ، فرد تماس را قطع می کند ، ارتباط خود را با شما قطع می کند. این هیچ اشکالی ندارد ، شرایط ناخوشایندی را پشت سر بگذارید و مطمئن شوید که آن را روشن کنید ، حتی اگر شخص رفت و در را کوبید (لازم نیست بلافاصله به دنبال او بدوید ، به او فرصت دهید تا نفس خود را بیرون دهد ، بگذارید آرام شود) که شما آمادگی حضور در آنجا را دارید ، علیرغم طرد شدن و پرخاشگری او ("متاسفم ، اما من هنوز پای کار هستم. برای من مهم است که آنطور که می خواهم عمل کنم"). از موقعیت خود دفاع کنید ، اما ادامه رابطه را فراموش نکنید. اگر تا به حال 300 بار برای شخصی توضیح داده اید که چرا برای شما ناراحت کننده و دردناک است ، اما او همچنان اصرار دارد ("نه ، آنطور که من می خواهم انجام دهید!") فکر کنید که رابطه شما برای او چقدر مهم و ارزشمند است. موقعیت را با دقت تجزیه و تحلیل کنید - در پاسخ به مراقبت ، راحتی و گرما ، نباید منفی دریافت کنید. شما نباید چنین نگرشی را برای مدت طولانی تحمل کنید ، مدام با خود تماس بگیرید و در آن لحظه که رابطه غیرقابل تحمل می شود ، چنین رفتاری را متوقف کنید. به هیچ وجه نباید خود شخص را تحقیر کنید ، بر رفتار او تأکید کنید: "شما حق ندارید با من چنین رفتار کنید! یا ارتباط متفاوتی را بیاموزید ، یا مجبور می شویم ارتباط خود را به طور كامل متوقف كنیم."
بنابراین ، مهمتر از همه ، اول از همه ، خود را برای این رفتار خود ببخشید و به خودتان این حق را بدهید که در زندگی رفتار کنید. یاد بگیرید که به خود توجه کنید ، خودتان این کار را انجام دهید. اجازه دهید ناقص باشید ، گناه خود را بر دوش بگیرید ، به آن اعتراف کنید ، شرم خود را حمل کنید.
توصیه شده:
چگونه می توان لیست دلخواه و انگیزه را فعال کرد؟ یا چگونه می توان دوباره خواستن و خواستن را شروع کرد
اگر به مردم نگاه کنید ، می بینید که چگونه برخی از افراد با شادی و لذت در زندگی خود نوعی عمل را انجام می دهند ، فعال می شوند و نتیجه می گیرند ، و افرادی هستند که به نظر می رسد در خواب هستند ، زندگی آنها سال به سال ، عملاً ، گذر می کند. هیچ چیز تغییر نمی کند آنها سوخت و انرژی حیاتی ندارند که بتواند به آنها در زندگی کمک کند.
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ چگونه می توان توجه مردی را که دوست دارید جلب کرد؟
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ انگیزه حمایت از "شخص خود" است. مال شماست و ادامه دهید با اقدامات خود ، دختر موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او قبلاً وارد فضای شخصی مرد شده بود ، او را "خود" نامید ، موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او خودش "
چگونه می توان زمان خود را سازماندهی کرد و کار خود را با کارآیی آغاز کرد؟
کار مولد کلید موفقیت در هر فعالیتی است. با این حال ، بسیاری از آنها کار م effectivelyثر را دشوار می دانند ، زیرا مهارت سازماندهی وقت خود را ندارند. اکثر مردم حتی به طور قطعی نمی دانند آخر هفته آینده چه خواهند کرد ، اگرچه آنها بی صبرانه در انتظار آنها هستند.
چگونه می توان هدف خود را پیدا کرد یا زمان زندگی خود را صرف چه چیزی کرد؟
چگونه می توان هدف خود را پیدا کرد ، در زندگی چه باید کرد؟ چگونه می توان آن را طوری انجام داد که مشاغلی که در آن وقت ، نیرو و انرژی خود را سرمایه گذاری می کنید رضایت را به ارمغان بیاورد ، توانایی ها ، مهارت ها و استعدادها را آشکار و بهبود بخشد ، از نظر کیفی زندگی را بهبود بخشد.
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد! عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است.