2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
گاهی اوقات ما بیش از حد احساسی به رویدادهای ساده واکنش نشان می دهیم ، صدای خود را بلند می کنیم و سپس پشیمان می شویم. واقعیت این است که وضعیتی که از بیرون ممکن است بی اهمیت به نظر برسد شبیه یک ضربه به دوران کودکی است. احساسات گذشته بر افراد تصادفی سرازیر می شود. داشتن چنین شخصی برای دیگران دشوار است. در واقع چنین واکنشی واکنش کودک به عدم حضور والدین است. او نتیجه می گیرد که هیچ کس به آن احتیاج ندارد. والدین به او وابسته نیستند ، به این معنی که او هیچ ارزشی ندارد. دنیا مکان خطرناکی است. شما می توانید عصبانیت خود را نسبت به کسانی که نمی توانند یا نمی توانند پاسخ دهند ، برطرف کنید. وقتی کودک بزرگ می شود ، همه جا تأیید بی فایده بودن خود را می بیند. و سپس بلند کردن صدا فریادی است از درد درونی ، نیازهای برآورده نشده. مثال عملی. مجوز از بیمار برای انتشار گزیده ای از جلسه درمان گرفته شد. نام تغییر کرده است. الکسی مالک و مدیر یک شرکت تجاری بزرگ است. او یک فرد "بزرگ" است. چه از نظر جسمی و چه از نظر وضعیت. - من دوست ندارم که زیاد صدایم را بلند کنم. من بر زیردستان ، همسر ، فرزندانم فریاد می زنم. من می خواهم این مدل مخرب را تغییر دهم.
- می خواهید با گریه خود چه چیزی را به اطرافیان خود منتقل کنید؟
"به نظر می رسد که آنها من را نمی شنوند ، بنابراین من فریاد می زنم. می خواهم شنیده شود. - فقط به کسانی که فریاد می زنند گوش می دهید؟ - از نظر فکری ، من درک می کنم که جیغ زدن راه بدی برای جلب توجه است. من افراد زیادی را می شناسم که به آنها احترام می گذارم و آرام و آرام صحبت می کنند. و اطرافیان به نظر آنها گوش می دهند. و دوست دارم تحت هر شرایطی آرامش خود را حفظ کنم. - بگویید: "من به خودم اجازه می دهم در هر شرایطی آرام باشم." الکسی عبارت پیشنهادی را تکرار می کند. - بدن شما چه احساسی دارد؟ آیا کمی ناراحتی وجود دارد؟ - بله ، در سینه. - تصور کنید وقتی به ناراحتی قفسه سینه توجه می کنید چه تصویری ظاهر می شود؟ - به دلایلی ، یک نوزاد. پسری که فقط دو سه ماه دارد. - آن را خارج از بدن خود تصور کنید. او چه احساسی دارد؟ - او فریاد می زند ، حتی هنگام کلیک سرخ می شود.
- اسم او چیست؟ - به دلایلی می آید: "لشکا". پس من هستم یا چی؟ - تو هستی؟ - در واقع ، بسیار شبیه به من در عکس های دوران کودکی. - لشکا چه می خواهد؟ - توجه کنید ، تا مادرم بالا بیاید. مشکلی با او وجود دارد. شاید گرسنه ، شکم درد می کند ، یا چیز دیگری مربوط به نیازهای نوزاد است. - نوزادان هیچ راه دیگری برای انتقال اطرافیان خود ، قبل از هر چیز ، به مادران خود ندارند ، زیرا او چیزی "اشتباه" دارد. او گرسنه است ، مرطوب است ، چیزی درد می کند. به طور کلی ، او احساس ناراحتی جسمی می کند. - چه اتفاقی می افتد وقتی من بر زیردستان خود فریاد می زنم ، مانند یک کودک رفتار می کنم که ناراحتی من را به دیگران می گوید؟ این تحقق است! من نمی خواهم بچه باشم. - به لشا کوچولو بگو که او پسر خوبی است. او نیازی ندارد در حال حاضر با صدای بلند ناراحتی خود را به جهان بگوید ، زیرا شما همیشه با او بزرگسال هستید. شما یک نفر هستید. و شما تمام نیازهای او را برآورده می کنید. بچه الان چی میخواد؟ - او برای بدن خود آزادی می خواهد. در حال باز کردن آن هستم با خوشحالی دست ها و پاهایش را تکان می دهد. او را در آغوش می گیرم. - به پسر بگو که قبول داری. - بله ، او فقط خوشحال است. - آن را به بدن خود ببرید. - به ناحیه قفسه سینه برمی گردد. جایی که قبلا بودم. در حال حاضر فقط احساسات متفاوت است. حالا من گرم و راحت هستم. احساس پری.
- تصور کنید فردی که آخرین بار با او صدایتان را بلند کرده اید. - بله ، انجام دادم. این معاون من است. - از او چه می خواهی؟ در حالی که آرامش خود را حفظ کرده اید این را بگویید. - چشمان او حتی از تعجب گرد می شوند ، من عادت کرده ام که همیشه فریاد می زنم.
- چه احساسی داری؟ - بسیار عالی این یک استعاره بسیار قدرتمند است - درک اینکه وقتی فریاد می زنم ، شبیه رفتار نوزاد است. این رفتار با وضعیت من ناسازگار است. من یاد می گیرم که مانند یک فرد بزرگسال و محترم رفتار کنم. - مهمتر از همه ، نیازهای فرزندان خود را فراموش نکنید.هنگامی که کودک داخلی شما متقاعد می شود که او خوب ، مورد نیاز ، ارزشمند است ، دیگر نیازی به تأیید اهمیت خود با بلند کردن صدا نخواهید داشت. برای رهایی از درد دوران کودکی بر کسانی که هیچ ربطی به آن ندارند ، لازم است که این درد را متوجه شده و زندگی کنیم ، برای خود آن والد دلسوز باشیم که در دوران کودکی بسیار فقدان داشت.
توصیه شده:
سناریوی زندگی "لطفاً دیگران": وقتی دیگران را راضی می کنید ، سیاه هستید
روانشناس ، سرپرست ، تحلیلگر اسکریپت TA چگونه سناریوی زندگی امدادگر یا "دیگران را شاد کنید" شکل می گیرد. یا رفتار راننده "وقتی خوب هستی که دیگران را راضی کنی ، به دیگران اهمیت می دهی". وقتی برای دیگران مفید باشم ، سیاه نمایی می کنم یا خط سیندرلا یک مورد عملی است.
"تکه های خشونت" یا "چرا من سر فرزندانم داد می زنم؟!"
چرا زنی که فرزندان خود را دوست دارد ، از آنها مراقبت می کند و به هر طریقی از آنها محافظت می کند ، ناگهان تبدیل به هیولایی عصبانی می شود و کاری انجام می دهد ، پس از آن احساس گناه وحشتناکی را تجربه می کند؟ این قطعات خشونت در ما از کجا آمده است؟ چرا ، با داشتن عقل سالم و حافظه قوی ، ما تا حد زیادی والدینی منطقی و دلسوز هستیم ، اما به محض این که دچار استرس شدیم ، چگونه می توان سقف را از بین برد ، و شروع به انجام کارهایی می کنیم که ما پس از آن بسیار پشیمان هستیم؟ "
چرا من در زندگی خود بدشانس هستم؟ چرا، چرا
سالها در طول زندگی ، مردم از خود س questionsال می پرسند: چرا من می خواهم ثروتمند شوم و در تمام زندگی خود کاری جز تأمین هزینه های زندگی انجام نمی دهم. چرا نمی توانم با یک شریک زندگی شایسته ملاقات کنم. چرا همه مردانی که با آنها برخورد می کنم ضعیف ، بازنده ، زن زن یا گیگولو هستند.
چگونه ما دیگران را و دیگران خود را آینه می کنیم
ما در نقص خود کامل هستیم. شاید این تنها کمال موجود در ما باشد. ما اغلب نقص خود را در دیگران می بینیم. آنها می گویند مردم آیینه ما هستند. ما دقیقاً آنچه را در خود داریم به یکدیگر انعکاس می دهیم. در درون پاسخ می دهد و به جای تجزیه و تحلیل خودمان ، به دیگری نگاه می کنیم.
دلتنگ نمی شوم ، زنگ نمی زنم ، گریه نمی کنم
چنین معجزه ای در جهان وجود دارد - روان درمانی. خاصیت معجزه آسای اصلی آن این است که شما با یک هدف خاص به درمان می روید: بیرون ریختن همه "زباله ها" ، برای درمان. اما کل ترفند این است که شما زمانی شفا می یابید که "زباله" شما برای شما تبدیل به یک گنج می شود.