طرد و ترک

تصویری: طرد و ترک

تصویری: طرد و ترک
تصویری: الگوی طرد و ترک- دکتر کامیار سنایی 2024, ممکن است
طرد و ترک
طرد و ترک
Anonim

ضربه افراد طرد شده و ضربه متروکه در دوران کودکی شکل می گیرد ، زمانی که کودک ترس از بی مهری یا رها شدن توسط والدین یا والدین خود را تجربه می کند. این آسیب ها اغلب دست به دست هم می دهند.

ترومای فرد رد شده در این واقعیت بیان می شود که یک فرد از برآورده نشدن انتظارات دیگران مهم است ، از شنیدن امتناع ، کلمات ناپسند ، مواجه شدن با بی تفاوتی ، غفلت ، تمسخر ، پرخاشگری می ترسد. تجربه حسادت ، ناامیدی ، اینکه شخص دیگری شخص دیگری را بر او ترجیح دهد و این باعث درد شود ، عزت نفس را تحت تأثیر قرار می دهد.

آسیب دیدگی فرد رها شده در ترس فرد از اینکه شخص دیگری دیر یا زود او را ترک می کند ، بدون توجه به دلایلی (جدایی ، درگیری ، خیانت ، وظیفه ، مرگ) بیان می شود.

ممکن است ما از دوران کودکی خود رویداد طرد یا رها شدن را به خاطر نیاوریم ، اما حافظه ما احساساتی را که قبلاً در ارتباط با آن تجربه کرده بودیم به تصویر می کشد ، که وقتی در موقعیتی مشابه قرار می گیریم زنده می شود ، در غم و اندوه ، احساس پوچی و تنهایی فرو می رود. یک حالت "تنگنای درد در روح".

طرد شدن در دوران کودکی را می توان با کلمات مادر پوشید: "تو دیگر دختر من نیستی" ، "پتیا پسر خوبی است و شما احمق هستید و چرا من شما را به دنیا آوردم" ، "شما فقط مشکلات دارید "، و غیره. همچنین ، ممکن است کودک بفهمد که برادر / خواهرش بیشتر دوست دارند یا یکی از اقوام "از روی مهربانی روح" به کودک گفته است که والدینش او را دوست ندارند یا مادرش می خواهد سقط جنین داشته باشد. با او ، و از شیر دادن به او خودداری کرد.

هنگامی که کودک برای مدت طولانی کنار مادربزرگش می ماند ، می توانست ترس از رفتن را تجربه کند و مطمئن نبود که وقتی مادرش را جدا می کند ، در بیمارستان بماند یا در مهد کودک با غریبه ها ، او را ببرند یا نه. مادرش به خواب نیامد یا کودک ترسید که او بمیرد.

مامان رفت و احساس بی فایده بودن ، ناامنی به وجود آمد ، گویی آنها حمایت را از زیر پای خود بیرون کشیدند ، بخشی از شما را گرفتند ، چیزی که برای زندگی مهم است ، مانند هوا ، و به جای این خلأ اضطراب و احساس کامل ظاهر شد. از تحمل تنهایی

وقتی در این خاطرات غوطه ور می شویم ، در موقعیت های مشابه (جدایی از شریک ، از کودک) ، تماشای قسمت های مشابه در فیلم ، گوش دادن به موسیقی ، بوی آشنا ، تصاویر ، صداها ، عبارات آشنا می شویم ، چنین احساساتی زنده می شوند. یعنی یک لنگر زنده می شود که مکانیسم غوطه وری را در حالت کودکانه سوداوی ، تجربه تنهایی ، رها شدن ، درماندگی فعال می کند.

هر دوی این آسیب ها بر زندگی فرد و ماهیت رابطه او تأثیر می گذارد. هرچه ضربه شدیدتر تجربه شود ، زخم ضخیم تر بر روح و درجه دفاع روانی ضخیم تر می شود.

فردی با ضربه روبه رو شده / رها شده رابطه خود را از طریق منشور فرافکنی خود ارزیابی می کند. او در انتظار خیانت زندگی می کند ، به خود اجازه آرامش نمی دهد ، همیشه مراقب است ، روح خود را از درد جدید محافظت می کند ، از روابط نزدیک اجتناب می کند یا در پاسخ به کوچکترین ، حتی ظاهراً رد ، کنار می رود - کافی است که عزیز در آنجا بماند کار کرد ، تماس نگرفت ، حرف خشن گفت و غیره

فردی که دارای ویژگی های پارانوئید است ممکن است در اولین علائم رد عصبانی شود و حتی هدف عشق ، انتقام را دنبال کند.

فردی با چنین ضربه ای یا شورشی می شود یا از واقعی بودن می ترسد ، نقاب مطلوبیت اجتماعی را بر تن می کند و نقش هایی را بازی می کند که دیگران از او انتظار دارند. بنابراین ، روان او شکافته می شود و فرد در حالت تعارض داخلی و هویت مبهم زندگی می کند و نمی داند واقعاً چه کسی است. چنین شخصی به راحتی وابسته به نظر و خلق و خوی دیگران است ، زیرا او با شخص دیگری "ادغام" می شود و با خودمختاری مشکلاتی را تجربه می کند ، در افکار خود در مورد شخص دیگر گیر می کند ، حالت خود را بر او نشان می دهد ، و موقتاً ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهد.

احتمالاً همه در زندگی موقعیت هایی داشته اند که ما از شخصی خاص خوشم می آید یا نسبت به او حسادت می کردیم و سعی می کردیم با او سازگار شویم ، عادت های او ، طرز فکر او ، و ظاهر او را قرض بگیریم. و این طبیعی است وقتی افراد زیر 30 سال به دنبال خود هستند. اگر حتی پس از 30 سال فردی با شناسایی خود دچار مشکل شود و تمایل به ادغام با دیگران داشته باشد ، خود و فردیت خود را از دست بدهد ، در یافتن خود واقعی خود به کمک احتیاج دارد. هویت منتشر منبع درگیری داخلی مداوم است. یک شخص ، مانند یک آفتاب پرست ، همیشه به دنبال یک نقطه ادغام به عنوان یک نقطه حمایت و امنیت است ، و در صورت از دست دادن این حمایت خود را به حالت وابسته و تجربیات جدید بحران هویت محکوم می کند.

ضربه روت نشده / رهاشدگی همیشه در شرایط خاصی فرد را به قهقرا می کشاند و او را شبیه کودکی آزرده یا عصبانی می کند که از دیگران عشق می خواهد ، "والدین" خود را به دلیل کم توجهی تنبیه می کند یا به سادگی از روابطی اجتناب می کند. پیشاپیش می تواند دردناک باشد ، عزت نفس و ایمنی را تهدید کند.

فیلم "جایی که سرزمین مادری آغاز می شود" وجه مشترکی با فیلم "17 لحظه بهار" دارد ، به همان اندازه با احساس رها شدن و جدایی اجتناب ناپذیر آغشته است و از طرف دیگر ، شما را مجبور می کند به ارزش روابط فکر کنید.

توصیه شده: