ترس از طرد شدن

تصویری: ترس از طرد شدن

تصویری: ترس از طرد شدن
تصویری: Dr Parvin Nezami 05 24 2019مهر طلبی و ترس از طرد شدن 2024, مارس
ترس از طرد شدن
ترس از طرد شدن
Anonim

آیا فردا مدام مشغول هستید؟”یکبار از روان درمانگرم پرسیدم. و من به زودی متوجه شدم: اغلب در ابتدا تصور می کنم که دیگران برای من مکان و زمانی ندارند. ترس از طرد شدن منتظر رد و رد شدن است. از این رو - اضطراب ، تحریک … و طرد دیگران. نتیجه آن احساس تنهایی دردناک است. با این حال ، با درک آنچه برای ما اتفاق می افتد - ما در حال حاضر در مسیر "بهبود" هستیم. یا به عبارت بهتر ، به خوشبختی و سبکی دلپذیر بودن. برای اولین بار ، ما به عنوان یک قاعده ، طرد شدن را در دوران کودکی می شناسیم. پس از همه ، در ابتدا یک کودک در جهان باز متولد می شود. فقط در این صورت است که می تواند خود را دور بزند - به منظور محافظت از خود در برابر استرس ناشی از تماس نه چندان خوشایند با دیگران. رد می تواند مستقیم و ظریف باشد. به عنوان مثال ، خواهر بزرگترم - در نوجوانی - آشکارا عدم تمایل خود را برای برقراری ارتباط با من (من 8 سال جوانتر هستم) بیان کرد: "مزاحم نشو ، برو!" او به همسالان ، "مهمانی" علاقه داشت. و من - کوچکترین - والدین شاغلم (همانطور که معمولاً اتفاق می افتد) مرا با خواهرم ترک کردند. با یک رد پنهان ، کودک می تواند لبخند بزند ، با او مهربان باشد ، اما ، به عنوان مثال ، توجه نکند ، مکالمه را به موضوع دیگری منتقل کند ، خواسته ها و اظهارات او را نادیده بگیرد. "در مکالمات بزرگسالان شرکت نکنید!" - ما اغلب می شنویم به نظر می رسد که برای آموزش - برای آموزش احترام به بزرگترها - به این ترتیب ما در او احساس تحقیر ، کینه ، تنهایی ، عزت نفس پایین ایجاد می کنیم. با بزرگ شدن ، کودکانی که به طور سیستماتیک طرد می شوند ، بزرگسالان مضطرب می شوند. آنها شرایط زندگی را از منشور "من طرد می شوم" درک می کنند. فرض کنید شخصی برای قرار ملاقات دیر کرده یا تلفن را بر نمی دارد. کسانی که از طرد شدن می ترسند خیال می کنند که مردم نمی خواهند با او ارتباط برقرار کنند. در عین حال ، یا بسیار نگران ، عصبانی یا برعکس باشید - از احساسات فاصله بگیرید. اغلب مردم متوجه نمی شوند که در ابتدا از رد احتمالی احساس تحریک و عصبانیت می کنند. اغلب افراد طعنه آمیز ، کنایه آمیز کسانی هستند که دائماً در ترس طرد شدن زندگی می کنند. سوء نیت با اظهارات تند بیرون می آید. ترس از طرد شدن ، بسیاری از انگیزه ها را مسدود می کند. به عنوان مثال ، یک مرد در نزدیک شدن به دختری تردید می کند ، زیرا تصور می کند که او در این مورد انگیزه های پنهانی خواهد دید. و در نتیجه او را رد خواهد کرد. اگرچه ، در واقع ، شاید ، دختر از چنین صمیمیتی به طرز دیوانه وار خوشحال باشد و با لذت به ارتباط با مرد جوان ادامه دهد. معلوم می شود که مردم ، ناخودآگاه منتظر طرد شدن هستند ، خود را به دام خود می اندازند - آنها ارضای نیازهای خود را مسدود می کنند. و شما خوانندگان عزیز ، آیا به خیالاتی در مورد ترس از طرد شدن توجه کرده اید؟ در چه لحظاتی؟ دقیقاً در مورد چه چیزی خیال می کردید؟ مداد بردارید بیایید تمرین کنیم. یک تکه کاغذ بردارید و آن را به سه ستون تقسیم کنید. در مورد اول ، موقعیت را بنویسید. به عنوان مثال ، "شوهر دیر به خانه می آید". در مورد دوم (در کنار) - درخشان ترین فانتزی خود را در ارتباط با این شرح دهید - به عنوان مثال ، "نمی خواهد به من بیاید ، مرا دوست ندارد." در ستون سوم ، حسی را که تجربه می کنید در حین تجربه ناخودآگاه فانتزی شرح دهید. خوب است که پنج تا ده موقعیت متوالی را به این شکل یادداشت کنید. وقتی ستون ها پر شد ، همه چیزهایی را که نوشته اید دوباره بخوانید. سعی کنید همه موقعیت ها ، تخیلات و احساسات را در مقیاس ده درجه بندی کنید. قدرت ، شدت ، جدیت ، اهمیت این رویداد ، تجربه ، فانتزی را برای شما ارزیابی کنید. در کنار هر ورودی ، نمره خود را در هر ستون بنویسید. اکنون می توانید نحوه واکنش خود را در برابر موقعیت های مختلف ، احساس خود ، میزان جدی بودن آن ، دفعات انتظار رد و غیره را پیگیری کنید. به عنوان مثال ، وضعیت در "C" ، و تخیلات و احساسات در مورد او - در "هشت" رتبه بندی شد. نتیجه گیری: شما به شدت نگران رویدادهای بی اهمیت هستید. چه گرایش هایی را دنبال کرده اید؟ آیا چیز جدیدی درباره خود آموخته اید؟ یافته های خود را روی کاغذ بنویسید.

در انتظار عشق در واقع ، فردی که منتظر طرد شدن است به شدت به عشق نیاز دارد.او فقط می ترسد که نیازهای خود را مستقیماً اعلام کند ، در آدرس خود توجه ، محبت ، حساسیت بخواهد. از این گذشته ، اگر او به طور ناگهانی در چنین حالت بی دفاعی رد شود (آشکارا درخواست مهمترین چیزها) ، برای او بسیار دردناک و غیر قابل تحمل خواهد بود. اغلب اوقات ، افراد به دلیل ترس از طرد شدن ، از روشهای غیرمستقیم دستکاری برای جلب محبت ، توجه ، مراقبت و محبت دیگران استفاده می کنند. در اینجا برخی از آنها آورده شده است: رشوه - در شرایط رشوه ، شخصی از دستکاری مشابهی استفاده می کند: "من تو را بیشتر از هر چیز دوست دارم ، بنابراین باید همه چیز را برای عشق من رها کنی." ما اغلب عبارت "من تو را خیلی دوست دارم ، و تو …" ، "این را به خاطر عشق من انجام بده!" اغلب زنان هستند که از این طریق دستکاری می شوند. بنابراین ، آنها خودشان - توجه به خودشان - را به دست می آورند ، اما تنها با این تفاوت که طرف مقابل می تواند به دلیل احساس وظیفه ، و نه از روی عشق ، به آن توجه کند. به طور طبیعی ، او تحریک را جمع می کند ، که با گذشت زمان می تواند به یک درگیری تبدیل شود. ~ توسل به ترحم فرد رنج و درماندگی خود را در معرض دید دیگران قرار می دهد. پیام در اینجا این است: "شما باید مرا دوست داشته باشید زیرا من در رنج بزرگی هستم و کاملاً درمانده هستم." در عین حال ، با چنین ضعف هایی ، به نظر می رسد که او خواسته های اغلب بیش از حد خود را توجیه می کند. ما اغلب می شنویم: "من در محل کار بسیار خسته هستم ، دائماً بیمار هستم ، و شما حتی تماس نمی گیرید!". یا: "چگونه می توانید این را به یک بیمار بگویید!" در این مورد ، مردم به احتمال زیاد فقط به طور رسمی الزامات را برآورده کرده و توجه نشان می دهند. و در درون خود احساس فریب خوردگی و عصبانیت می کنید. فراخوان عدالت. من شما را بزرگ کردم ، به شما غذا دادم و چه چیزی به من دادید؟ اغلب اینها عبارت هایی از والدین است که توسط اتحاد جماهیر شوروی "پرورش داده شده است". چنین افرادی سعی می کنند با درخواست تعهد عشق را دریافت کنند. اغلب آنها سعی می کنند تا آنجا که ممکن است برای دیگران کار کنند - مخفیانه امیدوارند که به عنوان قدردانی هر آنچه را که می خواهند دریافت کنند. آنها وقتی می فهمند کسانی که برای آنها تلاش کرده اند نمی خواهند در مقابل کاری انجام دهند ، بسیار ناامید می شوند. درخواست عدالت نیز می تواند ضمنی باشد. به عنوان مثال ، پس از رفتن شوهر به دیگری ، زن ناگهان بیمار می شود. بیماری او - در بیشتر موارد - وسیله ای برای سرزنش ناگفته است ، که به طور معمول باعث می شود شوهر سابق احساس گناه کند و او را مجبور به توجه به همسر خود کند. البته بسیاری از افراد از دستکاری سود می برند. و اغلب چنین رفتاری ناخودآگاه است. اما به سختی می توان آنها را افراد شاد نامید ، زیرا عشق و توجهی که آنها به شدت مشتاق هستند و به دنبال آن هستند ، در واقع از طریق فریب به دست می آید.

چگونه زندگی متفاوت را شروع کنیم بدون اینکه بدانید و تشخیص دهید که از طرد شدن می ترسید ، نمی دانید چگونه مستقیماً در مورد نیاز خود به عشق ، مراقبت ، محبت ، توجه اظهار نظر کنید ، کار بیشتر روی خود به سختی امکان پذیر است. پیشنهاد می کنم هنگام استفاده از روشهای توضیح داده شده در بالا ، شرایط را به خاطر بسپارید و بنویسید. شاید آنها ادامه شرایطی باشند که در تمرین اول شرح دادید. اکنون فوری ترین شرایط را برای خود تصور کنید که در آن انتظار رد از طرف دیگری را دارید. سعی کنید اولین خیالات خود را در مورد روند آینده حوادث تحقق بخشید. این شخص چه خواهد کرد؟ به عنوان مثال ، شما باید با یک فرد مهم برای خود تماس بگیرید ، اما یک فرد غریبه. او در بدترین تخیلات شما چه پاسخی به شما خواهد داد؟ پاسخ به این سوالات بسیار مهم است. و مهمتر از همه ، "نهایی" ترین ، نتایج وحشتناک مهم است ، که فانتزی می تواند به آنها منجر شود. اغلب ، از یک "قطع تلفن" ساده ، می توانید "خیال پردازی" کنید تا "نادیده بگیرید و بگذارید من بمیرم". این عبارات به ظاهر عجیب اما قابل توجه است که مخفی ترین ترس را آشکار می کند. گام دوم این است که سعی کنید تخیل و واقعیت خود را از هم جدا کنید. منطقی فکر کنید: احتمال قطع شدن صدای یک فرد غریبه بسیار کم است. و طبق تجربیات شما ، بعید است که اغلب این اتفاق بیفتد. در یک "سلول" مغز خود فانتزی خود را قرار دهید: "من اینطور فکر می کنم" و در دیگری - واقعیت: "بعید است این اتفاق بیفتد." سپس می توانید به تدریج شروع به کنترل وضعیت کنید.در برخی موارد ، افراد بلافاصله به خاطر می آورند که این افکار از کجا آمده اند. به عنوان مثال ، یک تصویر نامفهوم در سر من ظاهر می شود - مادر گهواره را با نوزاد ترک می کند. یا کودک گریان (شما) را در اتاق ببندد. این تصاویر می توانند بسیار متفاوت باشند. اما آنها بسیار مهم هستند. به هر حال ، زمانی - در دوران کودکی - شما همان طرد شدن را تجربه کردید. مامان رفت ، پدر رفت و غیره مدتی ، اما شما آن را "برای همیشه" ، به عنوان تهدیدی برای زندگی خود تلقی می کردید. و سپس ، به احتمال زیاد ، واقعاً می تواند زندگی یک کودک کوچک را تهدید کند. در حال حاضر - نه ، اما مکانیسم واکنش بدن - باقی مانده است. درک اینکه ترس از طرد شدن در دوران کودکی شکل گرفته و تا به امروز "ادامه دارد" نیز یک کشف مهم است. و اینکه او تقریباً هیچ ارتباطی با افرادی که از آنها انتظار رد شدن دارید ، ندارد. اغلب در این مرحله ، مردم از تفاوت آگاه می شوند و شروع به اشتراک واقعیت می کنند. به زبان ساده - برای اینکه ببینیم واقعاً چیست - به طور عینی. نزدیکتر به بدن گاهی اوقات ترس از طرد شدن با این واقعیت همراه است که در دوران کودکی ، والدین به اندازه کافی تماس های احساسی و جسمی مثبت برقرار نکرده اند. این برای کودک بسیار مهم است و عدم وجود چنین ارتباطی از نظر او رد است. اگر تماس ها عمدتا منفی باشد ، کودک یا به خود می نشیند (که متعاقباً ایجاد اعتیاد مضر ، ضعف را تهدید می کند) ، یا شورش می کند - در نتیجه به طور متجاوزانه و متضاد به جهان واکنش نشان می دهد (و این مملو از جنایت و قانون گریزی است). فقدان تماس مثبت ، نادیده گرفتن کودک اغلب (در بزرگسالی) با جدایی از افراد ، ترس از ارتباط ، لمس بدن ، ناشنوایی یا مشکلات در حوزه جنسی پاسخ می دهد.

تمرین زیر به شما کمک می کند نحوه تعامل معمولی خود را با افراد تشخیص دهید. و نحوه تماس با شما در کودکی. به این فکر کنید که چهل و هشت ساعت گذشته را چگونه گذراندید و با چه کسانی ملاقات کردید. توانایی خود را در ایجاد و دریافت مخاطبین تجزیه و تحلیل و ارزیابی کنید. پاسخ ها را بنویسید. با چه کسی تماس گرفته اید؟ چگونه تماس گرفتید؟ مثبت است یا منفی؟ آیا از تماس با کسی اجتناب کرده اید؟ چرا؟ آیا می خواهید با کسی تماس بگیرید؟ چرا؟ دقیقاً چه کسی با شما تماس گرفته است؟ چطور تماس گرفتند؟ مثبت است یا منفی؟ آیا از تمایل کسی برای تماس با شما اجتناب کرده اید؟ چرا؟ آیا می خواهید کسی با شما تماس بگیرد؟ اکنون مقیاس نیاز به مخاطبین را تصور کنید - در سمت چپ آن اجتناب کامل از تماس ها در سمت راست آن تعقیب مداوم کامل مخاطبین است. از لحاظ ذهنی مشخص کنید که در حال حاضر در چه مقیاسی قرار دارید؟ و دوست دارید در کجا قرار داشته باشید؟ با استفاده از مقیاس یکسان ، فراوانی مخاطبین ، شدت و صداقت آنها را ارزیابی کنید. آیا می توانید بین شیوه تماس فعلی خود و تجربیات دوران کودکی خود ارتباط برقرار کنید؟ اگر نمی توانید به یاد بیاورید که در کودکی چگونه و کجا با شما تماس گرفته شده است ، تمرینات زیر به شما کمک می کند. یک تکه کاغذ و مداد رنگی بردارید. خطوط بدن خود را از جلو و عقب ترسیم کنید. نقاطی را که دیگران بیشتر لمس می کنند با رنگ قرمز ، برای مواردی که کمتر لمس می شوند صورتی ، به ندرت سبز و آبی که هرگز لمس نمی کنند. قسمت هایی که مخاطبین منفی هستند را با خطوط سیاه در بالا سایه بزنید. "پرتره مخاطب" خود را بررسی کنید. سعی کنید احساسات قدیمی خود را دوباره تجربه کنید. آنها چه هستند و درباره چیست؟ آیا سدی دارید که مانع زنده ماندن از آنها می شود؟ البته شما می توانید 100٪ بفهمید که ترس شما از طرد شدن در کجا پنهان است و به تنهایی سبک رفتارتان را تغییر دهید و در صورت لزوم ، روانشناس شخصی شما در این زمینه به شما کمک خواهد کرد. او در طول مسیرهای شکننده ناخودآگاه به یک راهنمای ماهر تبدیل خواهد شد. و سپس ، شاید ، بالاخره بتوانید بدون ترس به همسایه خود بگویید: "من خیلی به عشق تو احتیاج دارم ، می خواهم از من مراقبت کنی (مراقبت کن) ، توجه تو برای من بسیار مهم است!" - و به طور کامل به آنچه می خواهید برسید!

توصیه شده: