2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
برای شروع ، گفتن چند کلمه در مورد نظریه تغییر A. Bisser مهم است. در زبان اصلی به شرح زیر است: تغییر زمانی اتفاق می افتد که کسی به آنچه که هست تبدیل می شود ، اما نه زمانی که سعی می کند آن چیزی باشد که نیست … تغییر در نتیجه تلاش های اجباری فرد برای تغییر یا تغییر شخص دیگر رخ نمی دهد ، در صورتی رخ می دهد که فرد زمان و تلاش خود را صرف آن کند که هست - به عنوان مثال. به طور کامل در موقعیت فعلی خود شرکت کنید
نظریه بیسر چرخه زندگی یک سازمان را به طور کامل منعکس می کند. زندگی سازمان چگونه است؟ تغییرات برای چیست؟ چگونه آنها را انجام دهیم؟ این سوالات و بسیاری سوالات مشابه توسط رهبران مترقی در سراسر جهان مطرح می شود.
بیایید سعی کنیم یک سازمان را به عنوان یک موجود زنده انسانی در نظر بگیریم که دارای سر ، بازوها ، اندام های داخلی و غیره است. این سازمان همچنین شامل بخشهای فروش ، بازاریابی ، پرسنل و غیره است.
هر بخش ، مانند یک اندام انسانی ، فقط عملکرد ذاتی خود را انجام می دهد. به عنوان مثال: البته ، می توانید با دستان خود روی زمین راه بروید ، و بخش منابع انسانی نیز می تواند شعارهای تبلیغاتی ارائه دهد. اما اثربخشی چنین اقداماتی اگر مخرب نباشد ، حداقل کم خواهد بود. درست مانند روان انسان ، سازمان بر اساس یک اصل مشخص عمل می کند: عملکرد ذهنی شناسه (مسئول انرژی ، انگیزه ، هیجان) - مربوط به فعالیت های بخش بازاریابی و امور مالی است.
تابع شخصیت (مسئول ساختار تجربه ، امنیت ، وضوح در اقدامات) - کار بخش پرسنل ، حقوقی ، خدمات ، خدمات امنیتی.
تابع نفس (مسئول تصمیم گیری ، اقدامات) - توسط بخش فروش و تناسب اندام انجام می شود.
در نهایت ، تابع خود (ادغام ، یکپارچگی ، وحدت) وظیفه مدیر عامل ، بخش آموزش و توسعه پرسنل است.
با داشتن یک تصویر ایده آل ، فردی با عملکرد ذهنی غالب مشخص در بخش مناسب کار خواهد کرد. در این حالت ، با انگیزه درونی خوب و تحریک مناسب ، یک تیم مکمل به موفقیت کلی می رسانیم.
در توسعه خود ، هر سازمانی مراحل مختلفی را پشت سر می گذارد و هر روز با تغییراتی (ساختاری ، تولیدی ، پرسنلی و غیره) روبرو می شود. نمی توان از آنها اجتناب کرد زیرا محیط ، بازار کالا و خدمات ، نیازهای مصرف کنندگان در حال تغییر است. انیشتین گفت: "زندگی مانند دوچرخه سواری است ، برای حفظ تعادل ، باید حرکت کنید".
تغییر واقعی زمانی رخ می دهد که یک سازمان در این مرحله بفهمد که اکنون کیست و نه زمانی که سعی می کند به چیزی تبدیل شود که اکنون نیست. برای مثال ، می توانید با آماده سازی یک بازیکن اسکواش حرفه ای ، تغییرات سازمانی را موازی کنید.
به عنوان مثال ، یک بازیکن اسکواش ، در مرحله ای از رشد خود ، فرض کنید سطح او با رده M1 مطابقت دارد ، او قبلاً در زمین چیزی می داند. او می تواند راکت را به درستی نگه دارد ، حرکت کند ، ضربات دقیقی با قدرت و طول های مختلف انجام دهد و اقدامات حریف را بخواند. اما با این وجود ، مهارت او به وضوح برای رقابت کامل با بازیکنان سطح بالا کافی نیست. ضربات آنها دقیق تر و قوی تر است ، آنها آنچه را که در زمین اتفاق می افتد بهتر می بینند ، سریعتر و صحیح تر به توپ نزدیک می شوند.
ما می توانیم چنین سازمان جوانی را تصور کنیم ، که از قبل ساختار ، چشم انداز و رسالت مشخصی داشته یا ندارد. این در حال حاضر چیزی است ، یک موجود زنده است.
به طور طبیعی ، برای توسعه و سازگاری با محیط در حال تغییر ، ایجاد تغییرات ضروری است. بنابراین بازیکن ، به منظور ارتقاء کلاس خود ، نیاز به تمرین مداوم دارد.بازیکنی که تمایل زیادی به پیروزی در برابر همتای برجسته دارد می تواند به دو صورت در زمین عمل کند: سعی کنید به شکلی بازی کنید که هنوز نمی داند چگونه (سعی کنید توپ را همزمان دقیق و محکم بزنید ، توپ را با یک ضربه فنی دشوار از موقعیت ناخوشایند به نام مستعار بفرستید ، رالی را به سرعت تکمیل کنید و غیره). مشکل این بازیکن این است که او تلاش می کند بدون داشتن ویژگی های مشابه حریف ، برنده شود. برای تبدیل شدن به چیزی که هنوز نیستید و به عنوان یک قاعده ، ضرر می کند. برای او مهم است که بفهمد در چه مرحله ای از رشد خود قرار دارد.
ویکتور کووالچوک ، بازیکن و مربی معروف اوکراینی در تمرین خود: "آنچه برای شما مناسب است را بازی کنید ، به درستی به توپ نزدیک شوید ، طول و دقت ضربه را کنترل کنید. فقط به تدریج می توانید قدرت خود را افزایش دهید ، ضربات فنی دشواری را انجام دهید."
تغییر از طریق خشونت ، دستورالعمل ها ، تلاش برای ترغیب کارکنان رخ نمی دهد. هر ساختاری درباره تغییر مبهم است ، از یک سو ، می خواهد چیزی را تغییر دهد ، اما از سوی دیگر ، اغلب با مقاومت در برابر ساختار جدید واکنش نشان می دهد. مهم است که هرگونه مقاومت را به عنوان یک پدیده کاملاً عادی در نظر بگیریم ، به عنوان میل بدن برای حفظ خود در شرایط آشناتری از وجود. اگر بازیکنی در ناحیه ای از بدن دچار درد شود ، ممکن است به آن توجه نکند ، ممکن است موقتاً بیهوش کرده یا دستکاری های دیگری را انجام دهد. البته در کوتاه مدت نتیجه حاصل خواهد شد. اما عواقب بیشتر بی توجهی به بدن بیمار می تواند منجر به بروز صدمات مزمن ، خستگی و در نتیجه کاهش کلی ظرفیت کار شود. بنابراین در سازمان ، شرط اصلی ایجاد تغییرات ، شفاف سازی آشکار همه دیدگاه های کارکنان "موافق" و "مخالف" است. انجام تشخیص های جامع ، ارتباط نتایج مطلوب با واقعیت فعلی. ایجاد امکان دسترسی مستقیم به اطلاعات مربوط به تغییرات ، برای کاهش سطح اضطراب و مقاومت در برابر ناشناخته ها. یک تفاوت جداگانه ممکن است عدم مقاومت به همین دلیل باشد. به هر حال ، مقاومت را می توان متفاوت نامید - واقعیت مشتری.
در اسکواش ، دستگیره های راکت و تکنیک های قابل توجه زیادی وجود دارد. و هر تنوع می تواند اثربخشی خاص خود را داشته باشد. شخصی هنگام ضربه زدن به راست یا چپ ، راکت را رهگیری می کند ، دیگران مچ دست را می پیچانند و غیره. اگر یک تکنیک معین به بازیکن اجازه می دهد مولد باشد ، پس به عنوان یک قاعده واقعیت او این خواهد بود که بازی "به این شکل" درست خواهد بود. یک سازمان متشکل از بسیاری از چشم اندازهای کارکنان خود است. و اغلب آنها متفاوت هستند ، حتی مستقیماً با یکدیگر در تضاد هستند. برای شروع ، درک و درک دیدگاه شخص دیگری در اینجا و اکنون مهم است ، مهم نیست که چقدر برای ما مضحک به نظر برسد. و فقط پس از آن لازم است مذاکره و هماهنگی اقدامات همه شرکت کنندگان در تغییرات را آغاز کنیم. عدم وجود هرگونه مقاومت نشانه ای نگران کننده خواهد بود - چه خبر است؟ انرژی هنوز وجود دارد و راهی برای برون رفت در قالب اخراج کارکنان ، بوروکراتیزاسیون یا سوء استفاده از مقام پیدا می کند.
با عملی کردن چرخه تماس گشتالت ، می توانیم گام به گام در زمینه تحقیق کرده و تغییرات را در کار سازمان یا تمرینات ورزشکار پیاده سازی کنیم:
نتیجه گیری:
هدف از این کار این بود که نشان دهد م theثرترین راه برای ایجاد تغییرات در سازمان ، اقدامات یک فرد ، آگاهی کامل از موقعیت فعلی آنها ، پذیرش خودشان در این مرحله از زندگی است. تنها زمانی که خود را به عنوان یک ارگانیسم یکپارچه و آزاد احساس کنیم ، ما (سازمان ، ساختار ، شخص) می توانیم تغییر کرده و مثر باشیم.
توصیه شده:
نحوه غلبه بر بحران سازمانی / مدیریت پرسنل و روانشناسی مدیریت / مدیریت پرسنل برای منابع انسانی
علائم هشداردهنده که نشان دهنده نیاز به کار اضافی با رهبران شرکت است ابتدا اجازه دهید مشکلاتی را که ممکن است یک کارمند دارای پست مدیریتی داشته باشد بررسی کنیم: - مدیر به طور فزاینده ای در رفتار و تفکر خود از کلیشه ها (عادت ها) ، فرم گرایی ها و سنت های مشخص خود استفاده می کند.
رهبری سازمانی: مروری بر نظریه صفات
اولین نظریه رهبری ، نظریه "مرد بزرگ" است که بعدها به نظریه ویژگی های رهبری تبدیل شد. این مفهوم فرض می کند که شخص به دلیل مجموعه ای منحصر به فرد از ویژگی های شخصی که در بدو تولد به دست می آورد ، رهبر می شود. این نظریه مبتنی بر یک رویکرد کلی برای مطالعه ویژگیهای شخصیتی یک فرد است که برای یک دوره زمانی خاص غالب است ، یعنی اگر در یک مقطع زمانی خاص ابزار اصلی تشخیص ویژگیهای شخصیتی پرسشنامه 16 عاملی کتل باشد ، سپس ویژگی های رهبری مطابق با این شانزده عامل تعیین می شود.
مشاوره سازمانی. ترتیبات سازمانی به عنوان بخشی از مشاوره تجاری
در صورت های فلکی سازمانی ، به طور کلی در صورت فلکی ، افسانه ها و افسانه های زیادی وجود دارد. بیایید سعی کنیم بفهمیم که نشانه برای صورت فلکی چیست و این روش چه تفاوتی با سایر روشهای مشاوره سازمانی دارد؟ این روش بسیار ویژه ، با توجه به پدیدارشناسی ، با بسیاری از روشهای دیگر که در مشاوره سازمانی استفاده می شود متفاوت است.
نظریه دینامیک مارپیچ در هنگام تغییر بزرگ
سازندگان نظریه دینامیک مارپیچ می گویند تمام زندگی ما این است توسعه بصورت مارپیچی ، با گذار مداوم از یک سطح ارزش به بعد. موجودات زنده به یک شکل عمل می کنند: "ضربه" یا "فرار". به زبان ساده ، آنها از یک فعال (تهاجمی ، خلاق) یا منفعل (فداکار).
نظریه تغییرات متناقض
نظریه متناقض تغییر توسط روانپزشک آمریکایی آرنولد بیسر ارائه شد. او نه تنها یک مفهوم نظری را مطرح کرد ، بلکه در طول زندگی خود نشان داد که چگونه تغییرات ایجاد می شود. در سن 25 سالگی ، یک مرد ورزشکار به فلج اطفال مبتلا شد و فلج شد. تمام تلاشهای او برای مقاومت در برابر بیماری جسمی ، انکار آن یا بازگشت به زندگی قدیمی خود به هر طریقی شکست خورده است.