چرا شما اتفاق می افتد؟

تصویری: چرا شما اتفاق می افتد؟

تصویری: چرا شما اتفاق می افتد؟
تصویری: خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی به چه دلیل اتفاق می افتد ؟ 2024, ممکن است
چرا شما اتفاق می افتد؟
چرا شما اتفاق می افتد؟
Anonim

دو فرشته ، زنی که سر کار می دوید ، یک پله شیب دار.

- فشار ، فشار ، من می گویم!

- راه پله آنقدر شیب دار است که می میرد!

- من پرچین می کنم ، فقط ساق پا می شکند!

- کابوس ، او سر کار است ، او سه روز متوالی دیر کرده است!

- بله ، و اکنون او نیز حداقل سه هفته را در مرخصی استعلاجی سپری می کند. او بعداً اخراج می شود.

- بنابراین غیرممکن است ، او بدون کار خواهد بود ، چه کاری انجام می شود ، حقوق خوب است!

- فشار بده ، می گویم ، سپس همه چیز را توضیح می دهم ، فشار بده!

همان فرشته ها ، پیست ، دو زن در ماشین سرویس ، با سرعت بالا. جلوی ماشین - KAMAZ ، مملو از سیاهههای مربوط.

- چوب را بیندازید ، نکشید!

- با این چوب می توانید بکشید ، و اگر با سرعت به جلو ضربه بزند ، می میرند ، بچه دارند!

- بیا ، من چوب را می گیرم ، آنها فقط می ترسند.

- چرا اینطور ، چرا بترسی؟!

- زمان آن فرا نرسیده است ، سپس توضیح خواهم داد ، بعد از نوبت ، پوستر "آنها در خانه منتظر شما هستند!"

- هر دو گریه می کنند ، به خانه زنگ بزنید ، چقدر ظالم است!

مهمانی شرکتی.

دو فرشته ، یک مرد ، حلقه ازدواج روی دستش ، یک دختر.

- بگذار یک نوشیدنی دیگر بخورد.

- بس ، او قبلاً مست کرده است! ببین چطور به او نگاه می کند!

- بیشتر بریز ، بگذار بنوشد!

- او در خانه همسر دارد ، دو فرزند ، بالاخره او قبلاً کنترل خود را از دست داده است ، دختر را به هتل دعوت می کند!

- بله ، اجازه دهید ، اجازه دهید او موافقت کند!

- موافقت کرد ، برو ، فقط افتضاح! زن متوجه می شود ، طلاق می گیرند!

- بله ، از مشاجره نمی توان اجتناب کرد! و بنابراین تصور شد.

غروب ، دو فرشته

- خوب ، کار کن ، استرس مداوم!

- شما اولین روز در این سطح هستید؟ این سطح است ، آموزش با استرس ، شما در سطح اول خود با کتاب و فیلم حضور دارید ، اما در اینجا کسانی هستند که دیگر کتابها به آنها کمک نمی کنند. آنها باید با فشار روانی از حالت معمول خارج شوند تا متوقف شوند و فکر کنند. چگونه زندگی می کنند ، چرا زندگی می کنند.

در اینجا اولین زن است ، در حالی که در خانه است ، با شکستگی پا ، دوباره شروع به خیاطی می کند و هنگامی که اخراج می شود ، پنج سفارش دارد ، حتی ناراحت نمی شود. او در جوانی چنین می دوخت ، منظره ای دوست داشتنی! او 10 سال است سرگرمی خود را به تعویق می اندازد ، همه معتقدند که او باید کار کند ، تضمین های اجتماعی مهمتر از هماهنگی معنوی و لذت از چیزی است که او دوست دارد. و دوخت درآمد او را بیشتر می کند ، فقط با لذت.

از بین دو زنی که در بزرگراه گریه کردند ، یکی در یک هفته ترک می کند ، زیرا متوجه می شود که محل زندگی او در خانه است ، با یک فرزند ، با همسرش ، و نه در یک شهر خارجی ، تا هفته ها در هتل ها زندگی کنند. او فرزند دوم خود را به دنیا می آورد ، به روانشناس می رود ، آنها در سطح اول با شما همکاری می کنند.

- و خیانت ، چگونه می تواند خوب پیش برود؟ خانواده متلاشی خواهد شد!

- خانواده؟ خانواده مدتهاست آنجا نبوده اند! همسر فراموش کرده است که او یک زن است ، شوهر عصرها مشروب می خورد ، آنها قسم می خورند ، با فرزندان خود یکدیگر را سیاه می کنند. این یک فرایند طولانی است ، بیمار است ، اما هر یک از آنها در مورد آن فکر می کنند ، یک زن کتابهای شما را شروع می کند ، می فهمد که زنانگی را کاملاً فراموش کرده است و یاد می گیرد که چگونه با مردی ارتباط برقرار کند.

- آیا می توانید خانواده خود را نجات دهید؟

- فرصتی هست! همه چیز به آنها بستگی دارد!

- چه شغلی!

- شما به آن عادت خواهید کرد ، اما م effectiveثر خواهد بود! همانطور که فردی را از منطقه راحتی بیرون می کنید ، او شروع به حرکت می کند! اکثر مردم اینطور کار می کنند!

- و اگر این کمکی نمی کند؟

- هنوز سطح سوم وجود دارد. آنها در آنجا ضررها را آموزش می دهند. اما این داستانها کاملاً متفاوت است …

داستانهای زندگی از وب.

بیرون آمدن از محدوده راحتی شما آسان نیست. حتی زمانی که برای مدت طولانی آشنا شده است ، اما کاملاً ناراحت کننده است. به نظر می رسد که شما درک کرده اید که دیگر نمی خواهید به شیوه قدیمی زندگی کنید. و گام برداشتن به سوی تغییر و تغییر چیزی در زندگی ، روابط ، کار ترسناک است. ناشناخته ها همیشه نگران کننده هستند.

بنابراین ، بسیاری از مردم در انتظار "آخرین قطره" در شرایط ناامید کننده زندگی می کنند.

گاهی در جلسات از مشتری این سال را می پرسم: فکر می کنید چه اتفاقی می تواند در زندگی شما بیفتد که شما را وادار به انجام کارهایی کند که واقعاً می خواهید؟

و اغلب اوقات شخص بدون هیچ گونه تردیدی پاسخ می دهد: "بیماری". آگاهی از محدودیت زندگی خود گاهی اوقات باعث می شود که فرد در همین لحظه شروع به زندگی واقعی کند. با قدرت کامل. بر اساس خواسته های خودشان و مفهوم "خواستن" و نه "باید". فیلمهای سینمایی زیادی با این موضوع فیلمبرداری شده است. به عنوان مثال ، "Knockin 'on Heaven".

شخصی در هنگام تجربه یک بحران وجودی یا حوادث ناخوشایند - جدایی از شریک ، اخراج و غیره ، از شما درخواست کمک روانشناختی می کند. و در فرآیند درمان ، به این نتیجه می رسیم که بحران نقطه رشد است ، سکوی پرش ، پایه ای که شمارش معکوس مرحله جدیدی از زندگی می شود ، جایی که درد تجربه می شود ، اشتباهات گذشته تجدید نظر می شود به تجربه گرانبها و آینده دیگر مانند گذشته نخواهد بود.

همانطور که هاروکی موراکامی گفت ، "یک روز طوفان به پایان می رسد و شما به یاد نمی آورید که چگونه از آن جان سالم به در بردید. شما حتی نمی توانید مطمئن باشید که آیا واقعا به پایان رسیده است. اما یک چیز مسلم است: هنگامی که از طوفان خارج می شوید ، دیگر آن کسی نخواهید بود که دوباره وارد آن شده است. چون این تمام هدف او بود."

مطمئناً هرکس "طوفان" خاص خود را در زندگی داشته است ، که از آن به عنوان فردی کاملاً متفاوت بیرون آمدید.

چنین "طوفان" خود را به خاطر بسپارید و اجازه دهید این اطمینان را به شما القا کند که قادر به کنار آمدن با مشکلات زندگی هستید. و گامی در جهت تغییر نقش نویسنده زندگی خود بردارید و نه قربانی شرایط.

برای همه شما آرزوی الهام و ایمان به خودتان دارم.

توصیه شده: