درمان افسردگی

تصویری: درمان افسردگی

تصویری: درمان افسردگی
تصویری: چگونه افسردگی را درمان کنیم بدون دارو تنها در سه روز - Depression Cure Without Medication - EN RU 4K 2024, ممکن است
درمان افسردگی
درمان افسردگی
Anonim

مهمترین شرط درمان افسردگی ایجاد فضای پذیرش ، احترام و درک دلسوزانه توسط درمانگر است. افرادی که دارای شخصیتی افسرده هستند ، کاملاً به انتقاد و رد توجه می کنند و کوچکترین تأییدی از ترس خود را در اعمال دیگران دریافت می کنند. چنین فردی می تواند کاملاً هرگونه صورت را به عنوان رد یا انتقاد تفسیر کند ، بنابراین درمانگر باید تلاش های زیادی انجام دهد تا از نظر عاطفی با مراجعه کننده ثابت باشد و به او بفهماند که نگرش تغییر نکرده است و تغییر نخواهد کرد. این می تواند زمان زیادی طول بکشد - گاهی اعتماد برای یک سال ، یک و نیم ، دو یا بیشتر شکل می گیرد. همه چیز بستگی به میزان آسیب دیدگی فرد افسرده دارد.

در جلسات ، درمانگر باید توجه زیادی به باورهای از پیش تعیین شده داخلی مراجعه کننده در رابطه با ترس از طرد شدن داشته باشد ، تا تلاش های ناشی از آنها را برای همیشه و در همه چیز برای دیگران "خوب" بداند. علاوه بر این ، احساس گناه و تباهی در بین افراد افسرده حاکم است. به نظر آنها این دلیل شکست ها و ضررها است و مطمئناً فرد گناهکار و شرور رد می شود.

ویژگی درمان با این شخصیت این است که ماهیت ارتباط مهم نیست ، نقش اصلی با منظم بودن جلسات ایفا می شود. به لطف رعایت کلیه شرایط تنظیم شده توسط مشتری ، بهبود می یابد. با این حال ، یک لحظه "خطرناک" نیز وجود دارد - یک فرد افسرده از هر نظر سعی می کند از ترس رها شدن شریک زندگی خود را راضی کند. بنابراین ، درمانگر باید بر ماهیت اجرای مشتری از تمام تنظیمات محیط نظارت کند - اگر همه چیز به درستی و با دقت انجام شود ، این نشان دهنده بی اعتمادی به درمانگر است ، تحسین و تشویق برای این ارزش ندارد. اگر فردی شروع به نقض تنظیمات کند ، به این معنی است که او قبلاً به درمانگر خود اعتماد کرده است و می تواند انحرافات جزئی از هنجار را بپردازد ، بنابراین ثبات رابطه را بررسی می کند. در این مورد ، ستایش به مشتری این امکان را می دهد که بفهمد در مسیر درستی حرکت می کند و راه اعتماد قبلاً طی شده است. چه موقع دیگر نیاز به "ستایش" و تشویق شخصیت افسرده دارید؟ باید توجه ویژه ای به شرایطی شود که در آن فرد از درمانگر انتقاد می کند ، عصبانیت و احساسات منفی را نسبت به او نشان می دهد. این نشان می دهد که فرد افسرده از ایده آل سازی درمانگر دست می کشد و "هاله خلوص" را از او دور می کند و او را در رده یک فرد معمولی قرار می دهد. در این لحظه است که روان درمانی انجام می شود. گاهی اوقات برای بسیاری از افراد ابراز خشم بسیار دشوار است ، بنابراین اگر فردی آموخته و بتواند آن را نشان دهد ، در این مرحله از روان درمانی از قبل خوب است. با این حال ، موارد معکوس نیز وجود دارد که مشتری می تواند چنین احساساتی را از اولین جلسات نشان دهد. در این مورد ، شما باید روی نمایشی دیگر از احساسات کار کنید.

علاوه بر تمام تفاوت های ظریف فوق ، همچنین برای درمانگر مهم است که واکنش به جدایی را بررسی کند (به عنوان مثال ، تعطیلات درمانگر ، لغو جلسه به دلایلی). افراد افسرده می توانند چنین موقعیت هایی را دردناک درک کنند ، مستقیماً با هزینه خودشان: "احتمالاً شما از من و شخصیت من خسته شده اید. به احتمال زیاد ، این دلیل در من است و من از شما متنفرم! نیازهای من برای شما بسیار زیاد است. به خاطر فسق و گناه من مرا ترک می کنی! " اما در حقیقت ، افراد افسرده نیازی به مراقبت و توجه مستمر ندارند. برای آنها مهم است که بفهمند آنها حق دارند عصبانی شوند و خشم خود را ابراز کنند ، این عصبانیت متوجه درمانگر و هر شخص دیگری رابطه آنها را از بین نمی برد ، بلکه برعکس ، آن را تقویت می کند.

در زندگی ، شما نمی توانید چنین درسی را بیاموزید و آن را در عمل تقویت نکنید ، بنابراین ، در این مورد ، جدایی با یک روان درمانگر برای یک فرد افسرده مفید خواهد بود. این یک تجربه جدید است که شما را به درک جنبه های داخلی روابط سوق می دهد - صداقت و صراحت همیشه روابط را به مراتب بزرگتر و بهتر از پنهان کاری و تلاش برای مهار احساسات خود می کند.

اغلب ، افراد افسرده به انتقاد از خود و انتقاد از خود می پردازند. چگونه می توانم به آنها کمک کنم؟

حمایت استاندارد (بسیج ، انگیزه ، اطمینان و آسایش) برای افراد افسرده جواب نمی دهد. به عنوان مثال ، اگر به چنین افرادی گفته شود حسادت یک احساس کاملاً عادی است ، آنها هرگز این جمله را درک نخواهند کرد. علاوه بر این ، واکنش داخلی مشتری چیزی شبیه به این خواهد بود: "کسی که واقعاً من را می شناسد نمی تواند از من حمایت کند و خوب صحبت کند. من احتمالاً این درمانگر را فریب داده ام که در مورد من مثبت فکر کند. این بدان معناست که من یک فریبکار هستم و نمی توان به حمایت درمانگر اعتماد کرد ، زیرا او به راحتی فریب خورده و گمراه می شود."

چه کاری می توان انجام داد؟ شما باید به Super Ego حمله کنید و با مهربانی شوخی کنید: "بله ، شما سعی می کنید مقدس تر از پاپ باشید!" ، "به دنیای انسان ها خوش آمدید!" ، "و چه چیزی در آن وحشتناک است؟" با این رویکرد ، مراجعه کننده قادر خواهد بود پیام درمانگر را بپذیرد ، از یک سو ، انتقاد جزئی را احساس کند و از سوی دیگر ، حمایت و پذیرش وضعیت توسط روان درمانگر. با این حال ، در اولین جلسات ، درک اظهارات انتقادی خوش اخلاق برای افراد افسرده دشوار خواهد بود ؛ آنها قادر خواهند بود به درستی درک کرده و عمق کامل آنچه درمانگر گفته است را تنها پس از ایجاد اعتماد به دست آورند. انتقاد از افرادی که دارای شخصیت افسرده هستند واضح و قابل درک است: "اگر فردی با این لحن با من صحبت کند ، شاید او واقعاً مرا درک کند و در حرف های او حقیقتی وجود دارد." و به تدریج اطلاعات شروع به شکل گیری آگاهانه در روح آنها می کند.

تصمیم برای پایان درمان باید با مراجعه کننده باقی بماند. چرا؟ شکل گیری شخصیت افسرده همیشه شامل جدایی زودهنگام و سرخوردگی در زمانی است که فرد هنوز منابع لازم برای کنار آمدن با شکست دلبستگی با یک عزیز را نداشت. علاوه بر این ، چنین افرادی فرصتی برای بازگشت به والدین فهیم و دلسوز نداشتند - در واقع ، مادر و پدر نسبت به کودک کودک خردسال بودند ، بنابراین این دومی نقش یک فرد بالغ و مسئول خانواده را بر عهده گرفت. بر این اساس ، او هیچ حمایتی نداشت. به همین دلیل است که برای حذف مجدد آسیب شناسی شخصیت ، فردی با شخصیت افسردگی خود مرحله ای را برای تکمیل جلسات روان درمانی انتخاب می کند. اما برای این مراجعه کنندگان ، باید راه درمان باز باشد و آنها باید درک کنند که همیشه می توانند بازگردند.

روند تکمیل جلسات روان درمانی برای افراد افسرده می تواند سالها به طول انجامد. مراجعه کننده می رود و برمی گردد ، قدرت و ثبات رابطه با روان درمانگر را بررسی می کند ، مطمئن می شود که آنها همچنان به او عشق می ورزند و او حق زندگی جداگانه خود را دارد. و این در صورتی نیست که درمان کوتاه مدت کمک کند (به عنوان مثال ، مانند آمریکا و اروپا ، با بیمه 10-15 جلسه). با این رویکرد ، وضعیت معکوس می تواند اتفاق بیفتد - روند بازتولید مجدد و تشدید احساسات فسق فرد می تواند آغاز شود. فرد به روان درمانگر وابسته می شود ، اما جلسات برای او غیر منتظره به پایان می رسد. واکنش یک فرد افسرده کاملاً قابل پیش بینی است: "خوب ، چطور است؟ این به دیگران کمک می کند ، اما همه چیز برای من آنقدر بد است که دیگر هیچ چیز نمی تواند کمک کند؟ " در نتیجه فرد منزوی می شود. دلیل این واکنش چیست؟ همه چیز درباره جدایی زودهنگام است ، زمانی که فرد افسرده مجبور شد مادر را رها کند. چنین مشتری به طور قابل توجهی بیشتر از 10-15 جلسه زمان می برد.گاهی اوقات حتی 20 جلسه برای داخلی سازی روند ارتباط با درمانگر و جذب آن به عنوان یک هدف کافی نخواهد بود: "روان درمانگر با من ارتباط برقرار می کند ، مرا همانطور که هستم می پذیرد و من را محکوم نمی کند. این بدان معناست که من با درون خود به همان شیوه شروع به صحبت می کنم. در ابتدا ، گفتگوی درونی من شبیه ارتباط با یک درمانگر است و با گذشت زمان به بخشی از من تبدیل می شود - یک گفتگوی مثبت."

چگونه می توانید به دوستان و خانواده خود در شرایط افسرده کمک کنید؟ درمان آنها به تنهایی امکان پذیر نخواهد بود. مهمترین نکته در درمان با این فرد طرد و انتقاد است. برای یک عزیز ، چنین نگرشی از نظر احساسی بسیار سخت تلقی می شود. علاوه بر این ، با گذشت زمان ، فرد افسرده ممکن است آزادی روابط را بخواهد تا احتمال جدایی را آزمایش کند ، سپس به رابطه بازگردد. برای یک فرد معمولی با احساسات خود ، این کل مسیر واقعاً دشوار خواهد بود. درمانگر همه چیز را بسیار ساده تر درک می کند - یک موقعیت فوق متفاوتی وجود دارد و درک می کند که در این روابط دوستی وجود ندارد و شخص به سادگی می آموزد که چگونه متفاوت زندگی کند و از روان درمانگر به عنوان نوعی ابزار استفاده می کند.

با این حال ، هنوز هم می توان به یک دوست یا خویشاوند نزدیک کمک کرد - شما باید با انتقادات او روبرو شوید ، سطح عزت نفس خود را بالا ببرید و به لحظات طرد شدن اشاره کنید وقتی که اطرافیان او را "نفرت انگیز ، بد ، شریر و گناهکار" می دانند.. لحن ارتباط باید حمایتی و انتقادی باشد. در این صورت است که فرد افسرده به حرفهایش گوش می دهد.

توصیه شده: