پرواز با رمز "SUCCESS"

فهرست مطالب:

تصویری: پرواز با رمز "SUCCESS"

تصویری: پرواز با رمز
تصویری: 4 درسی که از جف بزوس برای موفقیت باید آموخت !؟ 2024, ممکن است
پرواز با رمز "SUCCESS"
پرواز با رمز "SUCCESS"
Anonim

پرواز با رمز "موفقیت"

اگر چیزی را تصور کرده اید ، اما آن را اجرا نمی کنید.

اگر در حال حاضر یک قدم تا نتیجه مورد انتظار فاصله دارید ، اما ناگهان شروع به خرابکاری در این روند می کنید.

اگر بیشتر می خواهید و احساس می کنید منابع و پتانسیل شما برای این کار کافی است ، اما مانند یک موش خاکستری بی سر و صدا می نشینید ، از بیرون رفتن می ترسید و فکر می کنید که این کار ایمن تر است.

اگر خواسته ، اهداف و برنامه ای را دقیقا مشخص کرده اید ، اما آب و هوا دائماً شما را آزار می دهد ، سپس تعطیلات ، سپس بیماری ، سپس کشور ، و سپس همسایگان عجیب.

سپس سلام ممکن است داشته باشید ترس از موفقیت!

به نظر می رسد ، این چه نوع ترس است؟ و چگونه مردم می توانند از موفقیت بترسند؟ حتی خنده دار.

از نظر درصد ، در کار من به عنوان روان درمانگر ، "ترس از موفقیت" بر "ترس از شکست" غلبه دارد. با دومی ، به نظر می رسد همه چیز روشن است. ترس از اشتباه بودن ، اعتماد به نفس پایین و غیره. اما ترس از موفقیت بسیاری را دچار سردرگمی می کند و حتی بیشتر در عدم درک اینکه با آن چه باید کرد.

کمربندهای خود را ببندید و با نام رمز آماده شدن برای پرواز را شروع کنید "موفقیت".

مشتری کیست:

1 … در نگاه اول ، به نظر می رسد که فقط افراد ناامن و ناتمام مستعد این امر هستند. اما نه. به عنوان یک قاعده ، این ترس مشخصه افرادی است که قبلاً با موقعیت خود کنار آمده اند یا به اهداف خاصی رسیده اند ، اما در عمق خود بیشتر می خواهند ، اما مسئولیت جدیدی را بر عهده می گیرند و بر مشکلات جدید ، استرس ها غلبه می کنند ، تلاش های بیشتری انجام می دهند و تلاش می کنند. موقعیت های ترسیده را کسب کرد

مثل این است که در آن کارتون درباره گرگ و سگ "SHO AGAIN؟" بنابراین این تناقض درونی اجازه بلند شدن یا نفس عمیق را نمی دهد.

2. مشتری این ترس ممکن است بترسد که پس از موفقیت ، انتظارات بیش از حد زیادی از او برداشته شود و مجبور شود آنها را توجیه کند ، اما نتواند با آن کنار بیاید.

3. به نظر می رسد که این ترس برعکس ترس از شکست است ، اما می تواند بر اساس احساس شک در خود ، در نقاط قوت خود ، و در شایستگی فرد باشد. مشتری برای دستاوردهای خود ارزش قائل نیست و از نظر ارگانیک می ترسد که حقیقت وحشتناک آشکار شود که او یک "بازنده" است و آن کسی نیست که جامعه به او ارائه می دهد.

4. این مشتری بلندپرواز با روانی است که عاشق ثبات است و قطعاً تغییر را دوست ندارد. و باز هم تناقضات ، به اصطلاح ، "در چهره". چنین ترس از خارج شدن از محدوده راحتی معمول ، شیوه معمول زندگی و "از دست دادن ثبات".

اگر خود را حداقل در یکی از نکات دیدید ، من یک راهنمایی جادویی برای شما دارم.

در مورد مفاهیم و کلماتی که در بالا با MARKER بر آنها تاکید کردم تأمل کنید. شاید در آنجا مشکل ساز و راه شما برای پاسخ پنهان باشد.

به عنوان مثال ، متوجه شدید که برای خود و دستاوردهای خود ارزش قائل نیستید. سپس با خیال راحت یک تکه کاغذ و یک قلم بردارید.. و بنویسید ، دستاوردها ، استعدادها و منابع خود را بنویسید. این کار را جسورانه و شجاعانه انجام دهید.

اگر خود را در نقطه 1 دیدید ، فکر کنید که "مسئولیت" برای شما چیست و چگونه قبلا "استرس" خود را پشت سر گذاشته اید. ممکن است معلوم شود که همه چیز چندان ترسناک نیست.

نکته 4 در ذهن شما طنین انداز شد! سپس تصور کنید که بر ترس غلبه کرده اید ، رویای خود را رها نکرده اید ، به دست آورده اید ، به دست آورده اید. حالا کجا بودی؟ حالا چه احساسی دارید؟

بیشتر پرواز میکنیم..

تاسیسات:

اینها آن برنامه های درونی و ناخودآگاه هستند که می توانند شما را در مسیر موفقیت سد کنند. به عنوان یک قاعده ، همه آنها از دوران کودکی می آیند.

من نمی توانم همه آنها را لیست کنم ، اما بخشی را باز می کنم:

- اگر موفق شوم ، آنها به من حسادت می کنند. آیا این بد است

پول زیاد من را غیر انسانی و بی شرمانه می کند.

-بهتر است بی سر و صدا بنشینیم و بیرون نرویم.

ثروتمندان نیز گریه می کنند.

- برای به دست آوردن چیزی ، باید چیزی را از دست بدهید.

-فقر رذیلت نیست.

- من لیاقت نداشتم … من لیاقت ندارم.

- باید هماهنگی وجود داشته باشد. اگر در حرفه ام موفق باشم ، در زندگی شخصی ام خوشحال نخواهم بود. و بالعکس.

شما فقط برخی از فرایندهای داخلی را مشاهده می کنید که می تواند بالها را بچرخاند و مانع پرواز آنها و رسیدن به خواسته و خواسته شما شود.

البته ، موفقیت در این مورد توسط شخصی خطرناک تلقی می شود ، و او شروع به اجتناب از آن می کند ، خود را محکوم به پوشش گیاهی کسل کننده می کند و از پتانسیل درونی خود می میرد.

اما در جایی که س questionالی وجود دارد ، همیشه پاسخی وجود دارد. تاسیسات کودکان را می توان تغییر داد ، کار کرد و متحدان شما شد. و در اینجا ، توصیه می شود برای غلبه بر این دیوارهای ناخودآگاه در راه رسیدن به ارتفاعات ، به یک روان درمانگر مراجعه کنید.

توصیه شده: