2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مصاحبه روزنامه نگار مستقل اولگا کازاک با رئیس مرکز مربیگری و روان درمانی راهبردی "ارزش های نوآوری" ، مربی و روانکاو دامیان سیناسکی
پاسخ: سلام به خوانندگان عزیز! با علاقه به موضوع مربیگری و ارتباط مربیگری با پدیده های زندگی مدرن ، مانند فرهنگ ، هنر و تجارت ، من ، روزنامه نگار مستقل اولگا کازاک ، امروز به رئیس مرکز مربیگری استراتژیک "ارزش نوآوری ها "، مربی و روانکاو دامیان سینایسکی. سلام دامیان
D: عصر بخیر ، اولگا!
پاسخ: موضوع مصاحبه ما قبلاً نشان داده شده است و اولین س myال من ، که احتمالاً برای خوانندگان ما بسیار جالب خواهد بود ، برای همه کسانی که ممکن است برای اولین بار به مربیگری علاقه داشته باشند ، یا شاید هرگز در مورد آن نشنیده باشند ، اما واقعاً دوست دارم بدانم: - این چیست؟
D: بله ، احتمالاً ، ما باید با مفهوم شروع کنیم ، زیرا اگر همه بدانند روانشناسی چیست ، مفهوم کوچینگ کمی پیچیده تر است … زندگی ، رابطه بین مربی و بخش او ، که می تواند از هر سن ، موقعیت اجتماعی و حرفه ای دو نفر می نشینند و مکالمه را شروع می کنند: یکی از آنها درخواست خاصی دارد - می خواهد در زندگی شخصی ، تجارت ، مالی ، شغلی و روابط با خود به چه اهدافی برسد. و شخص دوم ، مربی ، نشان نمی دهد ، دیکته نمی کند ، بلکه فضای آزادی را در اطراف بخش ایجاد می کند ، از او س questionsالات مناسب می پرسد و در نتیجه ، در ایجاد و دستیابی به اهداف ، در پیدا کردن ارزشهای واقعی و تحقق موفقیت آمیز معانی زندگی
اما مربی فردی نیست که همه چیز را بداند. مربی یک گفتگو ، شریک ، همراه است ، اما نه در جلو ، بلکه در کنار هم ، و حتی اگر مشتری در اشتباه باشد ، مربی فضا و شرایطی را برای مشتری ایجاد می کند تا خودش راهی برای خروج از موقعیت پیدا کند. و در اینجا مربی شانه خود را به مشتری می دهد ، این حمایت ، درک و شناخت را دارد ، به استعداد و موفقیت او اعتقاد دارد و این نتیجه می دهد. و اگر مربی حتی چیزی می داند ، پس نباید آن را نشان دهد ، زیرا پاسخ ها در داخل مشتری است ، و اغلب اتفاق می افتد که این پاسخ هایی که مشتری در روند همکاری می یابد بسیار سردتر و م effectiveثرتر از پاسخ هایی است که می تواند با توجه به نظر مربی حاضر شوید. مهمترین نکته در اینجا اخلاق با حروف بزرگ است.
به عبارت دیگر ، به طور خلاصه ، این یک فرآیند همکاری است که منجر به موفقیت در زمینه زندگی می شود که در آن مشتری درخواست می کند.
پاسخ: دامیان ، اما بلافاصله این س arال مطرح می شود - مثلاً ، فرق می کند ، مثلاً ، با روان درمانی با روانکاوی چه تفاوتی دارد؟ آیا در کار یک روانکاو ، روان درمانگر ، روانشناس با هدف تعیین هدف ، توسعه و دستاورد آن وجود ندارد؟
D: سوال خوبی است ، اولگا. بله ، کاملاً درست است - در روانشناسی ، روانکاوی ، روان درمانی ما در مورد مدار داخلی صحبت می کنیم و اهداف بر این اساس تعیین می شوند: آرامش روحی ، روانی ، رهایی از ترس ، اضطراب ، احساس حقارت ، احساس گناه ، عزت نفس پایین ، تظاهرات روان تنی
مربی ، به عنوان یک مربی ، به عنوان یک متخصص ، به مشتری کمک می کند تا آنچه را که در دنیای بیرونی او اتفاق می افتد - در زندگی شخصی خود ، در روابط ، قبل از هر چیز ، با دیگران ، از جمله تجارت ، کار ، خانواده ، دوستان ، درک کند. بالاخره با خودش رابطه دارد یعنی خط جدایی در اینجا اتفاق می افتد - بین دنیای بیرونی و داخلی.
علاوه بر این ، روان درمانگر کار می کند و گذشته خود را با مراجعه کننده تغییر می دهد ، مربی کار می کند و آینده خود را با مراجعه کننده طراحی می کند.
اما یک تفاوت دیگر وجود دارد.اگر شخصی به مشاوره می آید و می گوید: "من در محل کارم درگیری دارم ، باید آن را برطرف کنم" ، پس البته ، در اینجا روانشناسی وجود ندارد ، بلکه یک مطالعه کاملاً فکری است - پیدا کردن گزینه ها ، انتخاب این گزینه ها ، شخص می رود ، این تصمیم را می گیرد و به موفقیت می رسد. اگر فردی بخواهد به طور سیستماتیک تغییر کند ، روانشناسی ضروری است. احساسات و عواطف شهود هستند. به این معنا که اگر با عقل بتوانیم تجزیه و تحلیل کنیم ، تأمل کنیم ، وقت بگذاریم ، به صورت شهودی می توانیم فوراً به جواب برسیم. و اگر مشتری به این سمت برود ، توانایی بالقوه ، حسی ، احساسی خود را توسعه دهد ، در اینجا عامل ناخودآگاه بسیار مهم است. قدرت او آنقدر زیاد است که حتی می تواند برخی اقدامات آگاهانه را به طور کامل هدایت و کنترل کند.
یعنی به زبان ساده: مربی در شکل خالص آن عقل است ، این هوش است ، این آموزش است ، این تجربه است ، این دانش است. روانشناس ، روانکاو - اینها احساسات هستند ، اینها احساسات هستند. بنابراین ، در اینجا نیز تمایز دیگری بین مربیگری و روانکاوی وجود دارد ، روان درمانی. البته ، اگر خوش شانس باشید و با یک متخصص با تحصیلات تجاری ، شایستگی مربی و در عین حال ، با آموزش یک روان درمانگر ملاقات کنید ، کار بر روی درخواست های شما بسیار کارآمدتر خواهد بود. با توجه به تحصیلات ، دانش و تجربه کاری خود ، می توانم در دو زمینه کار کنم ، دانش را ترکیب کنم و آنچه را که به مشتری کمک می کند به بهترین نحو به او ارائه دهم.
اوه ، خیلی جالب! آیا نقطه تلاقی بین این روش ها وجود دارد؟
D: اولگا ، بگذارید یک مثال برای شما بیاورم. یک مشتری به من ، مدیر کل شرکت مراجعه می کند و هدفی را تعیین می کند: من می خواهم در مورد سیستم انگیزش کارکنان - در مورد حقوق ، پاداش ، پاداش و غیره با مالکان مذاکره کنم. یک گل خوب برای یک مربی. با این حال ، در روند دستیابی به این هدف ، معلوم می شود که مشتری دارای برخی عدم قطعیت ها ، ترس ها است. یعنی دلایل مشکلات آن در جهان درونی ، در برخی ویژگیهای روانی است. به هر حال ، همه ما از دوران کودکی آمده ایم و بسیاری از سناریوها ، مدلهای رفتاری ، الگوها دقیقاً در دوران کودکی توسعه یافته اند. و معلوم می شود که او نمی تواند در تجارت ، در حرفه خود به موفقیت برسد ، زیرا این "فرشته ها" یا "شیاطین" داخلی با او تداخل دارند ، هرکسی که بخواهد. و ما شروع به پرداختن به مشکلات و مشکلات داخلی او می کنیم ، و این در حال حاضر است ، و در اینجا بردار از داخل به بیرون می رود ، یعنی همه پاسخ ها در حال حاضر در درون ما هستند. و اصلی ترین اشتباهی که بسیاری از مردم مرتکب می شوند این است که فکر می کنند پاسخ ها بیرون هستند. این اشتباه است. علاوه بر این ، من فکر می کنم هرگونه مشکل ، اول از همه ، یک فرصت است. توانایی تغییر خود و تغییر جهان پیرامون ، خود را در آن درک کنید.
پاسخ: یعنی نه تنها آنچه احساس می کنم ، نه تنها آنچه در مورد خودم می دانم ، بلکه نحوه برخورد با آن ، نحوه بروز آن و نحوه حرکت با این توشه است
D: بله ، چگونه می توان معنای زندگی خود را درک کرد ، اگر بسیار ساده است ، اما چگونه می توان معنی را درک کرد تا موفق شود. موفق از نظر مالی ، شغلی ، شخصی ، و روابط با خود. این بسیار مهم است.
پاسخ: دامیان ، به من بگو ، اما در تاریخ جهان نمونه هایی وجود داشت که احتمالاً در کلمه مدرن به سختی می توان آنها را مربیگری نامید ، اما با این وجود ، چه زمانی مربیان به هر شخصی در دستیابی به موفقیت در این زمینه کمک کردند؟
D: بله ، ما احتمالاً می توانیم از دوران یونان باستان در مورد مربیگری صحبت کنیم. به عنوان مثال - ارسطو ، که طبق افسانه ها ، معلم اسکندر مقدونی بود. همه ما داستان را به خاطر می آوریم ، افسانه ای در مورد چگونگی قطع اسکندر مقدونی گرادیان:
گوردیوس ، اولین پادشاه فریگیا ، گاری را در معبد پایتخت نصب کرد و یوغی را با گره پیچیده پیچیده ای به آن بست ، که هیچ کس نمی توانست آن را باز کند ، و آنها گفتند - کسی که این گره را باز کند می تواند تمام جهان را فتح کند.. و این اسکندر مقدونی بود که آمد و او را قطع کرد. به عنوان مربی ، می توانم این رویداد را به صورت استعاری تفسیر کنم - اسکندر مقدونی جهان را با شمشیر ، با خشونت فتح کرد.اما تفسیر دیگری از این رویداد وجود دارد: هنگامی که اسکندر مقدونی به این محراب نزدیک شد و گره را دید ، آن را باز نکرد ، قلاب را که به اصطلاح "ژستر" نامیده می شد بیرون آورد و بدین ترتیب قسمتی را که چرخ را با آن محکم کرد جدا کرد. یوغ ، از طرف دیگر ، و بنابراین این گره را رها کرد. یعنی اسکندر این مشکل را نه به لطف شمشیر ، بلکه به لطف ذهن تیز و مبتکر ، که توسط مربی اش (ما می توانیم بگوییم - مربی) فیلسوف ارسطو در او ایجاد کرده است ، حل کرده است. چنین رویکرد خلاقانه و خلاقانه غیرمعمول و دقیقاً به لطف ارسطو. و بنابراین ، ما اسکندر مقدونی را نه بعنوان یک کالیگولا ، که همه چیز را با آتش و شمشیر به بردگی گرفت ، می شناسیم ، بلکه دقیقاً به عنوان یک فرمانده برجسته ، محقق ، استراتژیست است که همچنین به وحدت فرهنگی مردمی که او فتح کرده است کمک کرد. مراکز فرهنگی که او ایجاد کرد - آنها هنوز در حال کار هستند.
پاسخ: تو در داستانت بسیار جالب هستی ، دامیان ، من می خواهم به گوش دادن و گوش دادن ادامه دهم. بلافاصله چنین کنایه ای با رئیس جمهور و اعتراف کننده یا مربیان ما ، که البته ، آنجا هستند و توصیه می کنند ، وجود دارد
D: بله ، هر رهبر ، هر بوروکرات ، رئیس جمهور افرادی را دارد که این نقش را به عنوان مربی ، مشاور و گفتگو انجام می دهند ، اما به لطف آنها مردم به چنین موفقیت بزرگی می رسند. درسته.
پاسخ: یک مربی مدرن باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا به فرد کمک کند خود را ببیند ، خود را نشان دهد و توسعه دهد؟
D: در واقع ، همیشه مربیانی وجود داشته اند. همچنین مشاوران تجاری ، روان درمانگران ، کشیشان که به افرادی که در شرایط دشوار زندگی قرار دارند کمک کردند. در حال حاضر ، هنگامی که همه اکتشافات در محل اتصال آموزش و پرورش هستند ، این نقش شروع به بازی یک مربی ، به عنوان یک "سنتز شده" ، شاید ، یک متخصص می کند. و اگر او خود را یک متخصص واجد شرایط می داند ، طبیعتاً باید دارای استعدادها ، دقیقاً استعدادها و دانش باشد نه تنها در زمینه آموزش کسب و کار ، بلکه در زمینه تعیین اهداف ، نحوه دستیابی و ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و خارجی ، بلکه او همچنین باید در هنر ، فرهنگ ، فلسفه ، روانشناسی دانش داشته باشد. از آنجا که عناصر اعتراف در اینجا وجود دارد ، یک مربی خوب نه تنها به عنوان یک مشاور ، مربی تجاری و شریک نبرد عمل می کند ، بلکه می گویم حتی به نوعی به عنوان یک مشاور معنوی یا معنوی عمل می کند. او باید دارای تجربه کاری به عنوان روانشناس ، روانکاو ، تاجر و معلم ، به عنوان مثال ، MBA باشد. به عنوان مثال ، من هر 5-7 سال یکبار آموزش جدیدی می بینم. از آنجا که مشتریان متفاوت هستند ، به عنوان یک قاعده ، آنها افراد بسیار پیشرفته و بسیار تحصیل کرده ای هستند ، آنها با سابقه خود ، با تجربه خود ، با دانش خود آمده و می خواهند پاسخ دریافت کنند. و آنها فقط نمی خواهند جواب بگیرند ، آنها می خواهند به دنبال آن پاسخ ها باشند. و وقتی این جستجوی مشترک ، به طور معمول ، همیشه به موفقیت می انجامد ، بسیار جالب است.
پاسخ: دامیان ، ببخشید ، من به هر حال حرف شما را قطع می کنم: شما در مورد تحصیل صحبت کردید. آیا این نوعی برنامه زندگی شما است یا فقط یک پیام داخلی است و شما نیاز خود را - برای تحصیل ، دنبال می کنید؟
D: من فکر می کنم این بخشی از سرنوشت من است.
پاسخ: می بینم. آیا من به درستی درک می کنم که بیشتر مشتریانی که به مربیگری می آیند افرادی هستند که قبلاً در برخی زمینه ها موفق بوده اند ، به برخی از اوج رسیده اند و برخلاف تصور رایج که زندگی فعال آنها به پایان رسیده است ، اکنون ، شاید ، به نوعی آیا پازل وجود ندارد تا بتوانید خود را به عنوان یک فرد کامل جمع کنید؟ و برای این است که آنها به فردی با دیدگاه های گسترده ، تفکر همه کاره و فرهنگ بالا نیاز دارند
د: نه واقعا. مربی شخصی است که از مشتری خود پشتیبانی می کند. فرقی نمی کند که یک نوجوان است که می خواهد تحصیلات خارج از کشور را انتخاب کند ، یا یک کارآفرین میلیونر موفق ، یا فقط متخصصی است که در آگاهی خود ، در درون روان و مرزهای خود است ، که نمی تواند به آنها نگاه کند. و در اینجا یک مربی ، اگر یک متخصص با آموزش روانشناسی و روانکاوی خوب باشد ، می تواند کمک زیادی کند.او می تواند جنبه دیگری از وجود ، ظاهر دیگری از زندگی ، وجه جدیدی را به مشتری نشان دهد ، به گسترش محدوده های فضای شخصی او کمک کند ، گسترده تر به نظر برسد ، احساس کند ، شادی را تجربه کند ، در آن نفس بکشد: "معلوم می شود که فضای من حتی گسترده تر است ، و در اینجا من خودم هستم. احساس راحتی کنید. نه تنها منطقه راحتی من آنجاست ، بلکه در اینجا من حتی راحت تر هستم."
مربیگری همه چیز درباره سازماندهی و تغییر زندگی است ، بنابراین مشتریان می توانند از نظر موقعیت و حرفه اجتماعی کاملاً متفاوت باشند. به عنوان مثال ، من یک برقکار در مربیگری و روانکاوی دارم. او بسیار موفق می شود: خرید و مشروب را رها می کند ، برای خود عروس انتخاب می کند ، می خواهد ازدواج کند ، در مورد موقعیت های درگیری در محل کار تصمیم می گیرد که قبلاً نمی توانست حل کند. آرایشگران ، مدیران ، شاعران ، مدیران بخش ، معماران ، حسابداران ، تجار ، کارآفرینان - خود و معنای خود ، مکان و هدف خود را در زندگی بیابید ، زندگی خود را تغییر دهید ، در آن موفق شوید ، به رویاهایتان برسید ، کاملتر و از صمیم قلب زندگی کنید - بسیاری از افراد با حرفه ها و موقعیت های مختلف می خواهند.
اما کسانی که قبلاً بسیار موفق بوده اند نیز مشکلات خاص خود را دارند. آنها به این موفقیت دست یافته اند ، آنها بسیار تحصیل کرده ، بسیار آگاه ، بسیار توسعه یافته فرهنگی ، بسیار پیشرفته هستند. و آنها ، به ویژه صاحبان بسیار موفق ، صاحبان مشاغل ، حتی با حساب بانکی بسیار بزرگ و رفاه خارجی ، اغلب احساس تنهایی خاصی می کنند ، حتی می گویم - خلأ وجودی ، در سطح بودن ، جایگاه خود در بودن ، که بسیار حاد است … هنگامی که شخصی در حال حاضر در ارتفاع خاصی است ، دیگر نمی تواند ، به دلیل موقعیت خود ، برخی از تفاوت های ظریف روانی خود را با کسی در میان بگذارد - شاید نوعی نارضایتی از زندگی ، نادرستی زندگی ، پشیمانی از چیزی ، اضطراب ، هر گونه درگیری در محل کار یا در خانواده. خوب ، با معاون امور بازرگانی این کار را انجام ندهید. با همسرش ، او همچنین نمی تواند همیشه لحظاتی را به اشتراک بگذارد ، زیرا می داند که باید از خانواده خود حمایت کند ، احساس امنیت کند. م Theسسه روحانیت یا "پدربزرگ ها" ، برخی از بستگان که می توان با آنها مشورت کرد - همچنین متأسفانه دیگر وجود ندارد - ما در شکل گیری اجتماعی تحولات زیادی داشته ایم … و معمولاً اینجاست که شکل یک مربی ظاهر می شود
پاسخ: یعنی یک فرد موفق ، با رسیدن به قله "کوه" (به عنوان یک تصویر) ، جایی که یک کوهنورد نادر به آنجا می رسد ، در تنهایی خود باقی می ماند و بدون اینکه بعد از آن چکار کند - برای پایین آمدن ، او دوست ندارد ، یا بالاتر برود ، اما مشخص نیست کجا - او در راه خود با همان کوهنورد ملاقات می کند - مربی ای که کاری انجام می دهد. او چه می کند؟
D: به او کمک می کند. این به راحتی در این فضا ، در این سایت کمک می کند. با این وجود ، در واقع ، کوه مرتفع است ، قله رسیده است ، و یک چیز رسیدن به این موفقیت است ، و چیز دیگری حفظ آن است. و در این مورد ، مربی همان شخصی است که مشتری می تواند همه شک و تردیدهای خود را به او بگوید و به سادگی شادی های خود را به اشتراک بگذارد ، از او می تواند بازخورد ، درک ، پشتیبانی ، تشخیص ، اعتماد به نفس و تبدیل شدن به یک سطح کیفی جدید را دریافت کند. و این برای همه ما ضروری است ، مهم نیست که در چه وضعیتی هستیم ، فراتر برویم.
به عنوان مثال ، یک کارآفرین با جاه طلبی های بزرگ و یک حساب بانکی بزرگ می آید و درخواست خود را فرموله می کند: "هدف اصلی من کسب درآمد بیشتر است." و در روند کار ، معلوم می شود که کسب درآمد بیشتر برای او بسیار ابتدایی است. او می خواهد هدف خود را در این زندگی فاش کند. و اینجاست که کار اصلی آغاز می شود.
و بنابراین ، من نمی خواهم مرزها را دقیقاً بر اساس ثبات مالی یا وضعیتی تعیین کنم - ما این را با خود ، به اصطلاح ، پس از وجود فانی زمینی خود ، به جهان های سبک تر نمی بریم ، اما ما باید با زندگی خود در اینجا برخورد کنیم.
شما امروز می توانید چنین برش جامعه ای را ایجاد کنید: در سطح اول ، به عنوان مثال ، کارگران عمومی ، که می تواند شامل مدیران ، متخصصان ، کسانی باشد که برخی از وظایف مدیران را انجام می دهند و درآمد کسب می کنند. در سطح دوم ، همین رهبران ، مدیران برتر ، مالکانی هستند که این کارکنان را مدیریت می کنند و نوعی رابطه بین آنها وجود دارد. این بدان معناست که - کسی می خواهد به دستاوردهای بیشتری برسد ، مالک شود ، در حالی که مالکان از پایین آمدن می ترسند. در اینجا ما دوباره در مورد اعتماد به نفس ، ترس ، قدرت صحبت می کنیم - اینها در حال حاضر لحظات روانی هستند. سطح سوم افرادی هستند ، برای مثال بیل گیتس ، استیو جابز ، مارک زاکربرگر ، جان لنون. یعنی افرادی که دیگر نمی توانند به رویاهای خود پی ببرند ، بلکه می توانند واقعیت جدیدی را برای کل جهان ایجاد کنند و زندگی مردم را تغییر دهند. آنها را می توان "قهرمانان زمان ما" نامید. و ارزش آنها نه در پول است ، نه در نوعی قدرت ، بلکه در به جا گذاشتن اثری در تاریخ است. اما در اینجا لازم نیست استیو جابز باشیم ، ما همچنین می توانیم اثری در تاریخ در چارچوب خانواده جداگانه خود به جا بگذاریم ، نوعی.
اما یک سطح دیگر وجود دارد که مربی با مشتریان ممکن است برای دستیابی به آن تلاش کند - این سطح چنین اندیشمندانی است ، یا چیزی. در جایی که ارزش نه پول است ، نه قدرت ، بلکه ارزش - دانش ، علاوه بر این ، آن دانش ، صمیمی ، که فقط در این موضوع منحصر به فرد ، شخصیتی نهفته است ، که دیگر نمی تواند فقط به معنای زندگی خود بپردازد ، بلکه می تواند به سادگی این معانی زندگی را تولید کنید … و هنگامی که این شخص به نوعی از دانش درونی ، معانی درونی دست پیدا می کند ، می تواند در میان "قهرمانان" تعیین کننده واقعیت و در میان مدیران ارشد و در میان کارکنان کار کند. و این مزیت - یک فرد آزاد ، تحصیل کرده ، مستقل - در بازار امروز بسیار رقابتی است.
یک جنبه دیگر. من ساختار انسان را به سه جزء تقسیم می کنم: جسمانی (بدنی) - اینها اندام های ما ، فعالیت ماهیچه ها ، عملکرد بدن هستند. روانشناسی - این روان ما ، احساسات ، عواطف ما است. و معنوی - هدف ما در زندگی ، معنای زندگی ما ، مقوله های زمان و ابدیت. و سپس می توانیم این را به برخی معانی تغییر دهیم. به عنوان مثال: ما به دلیل ژنوتیپ خود (یعنی پدر ، مادر ، پدربزرگ و مادربزرگ چه بودیم) شکل گرفته ایم - این لحظات عام است که در تفکر ما در شیوه زندگی خود را نشان می دهد. سطح دوم نوع اجتماعی است ، این همان چیزی است که "با چه کسی از آن رفتار خواهید کرد و تایپ کنید" نامیده می شود - جایی که ما مطالعه می کنیم ، در کجا زندگی می کنیم ، و با آنها ارتباط برقرار می کنیم. و اساساً ، همه ما در این دو مرحله متوقف می شویم: آنچه از نوع خود ، از اجدادمان دریافت کردیم و آنچه در محیط دریافت کردیم. اما نوع سوم نیز وجود دارد - فنوتیپ. این پتانسیل بسیار منحصر به فردی است که برای هر شخص ذاتی و ذاتی است و در دفتر یک مربی یا روانکاو ، روان درمانگر است که ما در تلاش هستیم تا این دانه منحصر به فرد را پیدا کنیم ، ذاتی که در هر فرد ذاتی است و این ویژگی منحصر به فرد را به او می بخشد. اصالت و موفقیتی که در حال حاضر ، از جمله مالی و اجتماعی ، در حال استفاده است ، دقیقاً زمانی که هدف مطابق با این الگوریتم ساخته شده است.
(ادامه دارد)
دامیان سینایی ،
مربی رهبری ، روانکاو متخص
رئیس مرکز آموزش راهبردی و روان درمانی "ارزش های نوآوری"
توصیه شده:
تمرین گره بدن برای درمان ، مربیگری و خود مربیگری / خوددرمانی
موقعیت یا تجربه ای را برای بهبود / شفاف سازی انتخاب کنید نام ببرید خاطرات تجربه را دوباره زنده کنید تا احساسات زنده شوند و بدن پاسخ دهد. به یاد آوردن موقعیت هایی که در آن این تجربه بوجود آمده است ، افراد ، رویدادها ، مکانهایی که باعث تحریک آن می شوند ، منطقی است.
10 افسانه در مورد شغل و موفقیت که زندگی ما را خراب می کند. قسمت 1
در دنیایی که مردم در مورد دستاوردها و موفقیت فریاد می زنند ، واقعاً سخت است که نسبت به موضوع حرفه ای بی تفاوت باشیم. در حال حاضر فرهنگ ما ایده های آمیخته ای دارد که در نگاه اول کاملاً غیرقابل اجتناب به نظر می رسند: ایده های جهان سرمایه داری در مورد "
اهداف خانواده و موفقیت اهداف مردان مدرن پنج نوع مشکلات خانوادگی به دلیل تفاوت در درک مفهوم "موفقیت" و اهداف در زندگی
اهداف خانواده وقتی بیست سال پیش تمرین روانشناسی خانواده را شروع کردم ، دقیقاً به همین شکل بود. حدود یک سوم درگیری ها در زوج های عاشق و متأهل دقیقاً به این دلایل بوجود آمده است: قبلاً ، تفاوت در اهداف زندگی به دلیل شیوه معمول زندگی و کلیشه های زندگی والدین بود.
یادداشت چگونه رهبر شویم! قسمت 13. خواسته ها ، ترس ها و موفقیت
از نویسنده: به عنوان مربی رهبری ، چندین سال پیش به این باور رسیدم که می توان پنهان پتانسیل یک رهبر را در هر مدیری باز کرد و پس از سالها کار موفق ، تصمیم گرفتم یادداشتی "چگونه رهبر شوم " امروز ما در مورد خواسته ها ، ترس ها و نقش یک مربی در دستیابی به موفقیت صحبت خواهیم کرد.
مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 2
از نویسنده: چگونه به آگاهی و درک زندگی خود برسید ، یاد بگیرید که بین خواسته های واقعی و کاذب تمایز قائل شوید ، هدف خود را بفهمید و معانی پیدا کنید؟ خوب - بیایید با هم بفهمیم مصاحبه روزنامه نگار مستقل اولگا کازاک با رئیس مرکز مربیگری و روان درمانی راهبردی "