مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 1

فهرست مطالب:

تصویری: مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 1

تصویری: مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 1
تصویری: آموزش بورس و فارکس - قسمت 1 - جواب سوالات ابتدایی 2024, آوریل
مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 1
مربیگری رمز موفقیت است. قسمت 1
Anonim

مصاحبه روزنامه نگار مستقل اولگا کازاک با رئیس مرکز مربیگری و روان درمانی راهبردی "ارزش های نوآوری" ، مربی و روانکاو دامیان سیناسکی

پاسخ: سلام به خوانندگان عزیز! با علاقه به موضوع مربیگری و ارتباط مربیگری با پدیده های زندگی مدرن ، مانند فرهنگ ، هنر و تجارت ، من ، روزنامه نگار مستقل اولگا کازاک ، امروز به رئیس مرکز مربیگری استراتژیک "ارزش نوآوری ها "، مربی و روانکاو دامیان سینایسکی. سلام دامیان

D: عصر بخیر ، اولگا!

پاسخ: موضوع مصاحبه ما قبلاً نشان داده شده است و اولین س myال من ، که احتمالاً برای خوانندگان ما بسیار جالب خواهد بود ، برای همه کسانی که ممکن است برای اولین بار به مربیگری علاقه داشته باشند ، یا شاید هرگز در مورد آن نشنیده باشند ، اما واقعاً دوست دارم بدانم: - این چیست؟

D: بله ، احتمالاً ، ما باید با مفهوم شروع کنیم ، زیرا اگر همه بدانند روانشناسی چیست ، مفهوم کوچینگ کمی پیچیده تر است … زندگی ، رابطه بین مربی و بخش او ، که می تواند از هر سن ، موقعیت اجتماعی و حرفه ای دو نفر می نشینند و مکالمه را شروع می کنند: یکی از آنها درخواست خاصی دارد - می خواهد در زندگی شخصی ، تجارت ، مالی ، شغلی و روابط با خود به چه اهدافی برسد. و شخص دوم ، مربی ، نشان نمی دهد ، دیکته نمی کند ، بلکه فضای آزادی را در اطراف بخش ایجاد می کند ، از او س questionsالات مناسب می پرسد و در نتیجه ، در ایجاد و دستیابی به اهداف ، در پیدا کردن ارزشهای واقعی و تحقق موفقیت آمیز معانی زندگی

اما مربی فردی نیست که همه چیز را بداند. مربی یک گفتگو ، شریک ، همراه است ، اما نه در جلو ، بلکه در کنار هم ، و حتی اگر مشتری در اشتباه باشد ، مربی فضا و شرایطی را برای مشتری ایجاد می کند تا خودش راهی برای خروج از موقعیت پیدا کند. و در اینجا مربی شانه خود را به مشتری می دهد ، این حمایت ، درک و شناخت را دارد ، به استعداد و موفقیت او اعتقاد دارد و این نتیجه می دهد. و اگر مربی حتی چیزی می داند ، پس نباید آن را نشان دهد ، زیرا پاسخ ها در داخل مشتری است ، و اغلب اتفاق می افتد که این پاسخ هایی که مشتری در روند همکاری می یابد بسیار سردتر و م effectiveثرتر از پاسخ هایی است که می تواند با توجه به نظر مربی حاضر شوید. مهمترین نکته در اینجا اخلاق با حروف بزرگ است.

به عبارت دیگر ، به طور خلاصه ، این یک فرآیند همکاری است که منجر به موفقیت در زمینه زندگی می شود که در آن مشتری درخواست می کند.

پاسخ: دامیان ، اما بلافاصله این س arال مطرح می شود - مثلاً ، فرق می کند ، مثلاً ، با روان درمانی با روانکاوی چه تفاوتی دارد؟ آیا در کار یک روانکاو ، روان درمانگر ، روانشناس با هدف تعیین هدف ، توسعه و دستاورد آن وجود ندارد؟

D: سوال خوبی است ، اولگا. بله ، کاملاً درست است - در روانشناسی ، روانکاوی ، روان درمانی ما در مورد مدار داخلی صحبت می کنیم و اهداف بر این اساس تعیین می شوند: آرامش روحی ، روانی ، رهایی از ترس ، اضطراب ، احساس حقارت ، احساس گناه ، عزت نفس پایین ، تظاهرات روان تنی

مربی ، به عنوان یک مربی ، به عنوان یک متخصص ، به مشتری کمک می کند تا آنچه را که در دنیای بیرونی او اتفاق می افتد - در زندگی شخصی خود ، در روابط ، قبل از هر چیز ، با دیگران ، از جمله تجارت ، کار ، خانواده ، دوستان ، درک کند. بالاخره با خودش رابطه دارد یعنی خط جدایی در اینجا اتفاق می افتد - بین دنیای بیرونی و داخلی.

علاوه بر این ، روان درمانگر کار می کند و گذشته خود را با مراجعه کننده تغییر می دهد ، مربی کار می کند و آینده خود را با مراجعه کننده طراحی می کند.

اما یک تفاوت دیگر وجود دارد.اگر شخصی به مشاوره می آید و می گوید: "من در محل کارم درگیری دارم ، باید آن را برطرف کنم" ، پس البته ، در اینجا روانشناسی وجود ندارد ، بلکه یک مطالعه کاملاً فکری است - پیدا کردن گزینه ها ، انتخاب این گزینه ها ، شخص می رود ، این تصمیم را می گیرد و به موفقیت می رسد. اگر فردی بخواهد به طور سیستماتیک تغییر کند ، روانشناسی ضروری است. احساسات و عواطف شهود هستند. به این معنا که اگر با عقل بتوانیم تجزیه و تحلیل کنیم ، تأمل کنیم ، وقت بگذاریم ، به صورت شهودی می توانیم فوراً به جواب برسیم. و اگر مشتری به این سمت برود ، توانایی بالقوه ، حسی ، احساسی خود را توسعه دهد ، در اینجا عامل ناخودآگاه بسیار مهم است. قدرت او آنقدر زیاد است که حتی می تواند برخی اقدامات آگاهانه را به طور کامل هدایت و کنترل کند.

یعنی به زبان ساده: مربی در شکل خالص آن عقل است ، این هوش است ، این آموزش است ، این تجربه است ، این دانش است. روانشناس ، روانکاو - اینها احساسات هستند ، اینها احساسات هستند. بنابراین ، در اینجا نیز تمایز دیگری بین مربیگری و روانکاوی وجود دارد ، روان درمانی. البته ، اگر خوش شانس باشید و با یک متخصص با تحصیلات تجاری ، شایستگی مربی و در عین حال ، با آموزش یک روان درمانگر ملاقات کنید ، کار بر روی درخواست های شما بسیار کارآمدتر خواهد بود. با توجه به تحصیلات ، دانش و تجربه کاری خود ، می توانم در دو زمینه کار کنم ، دانش را ترکیب کنم و آنچه را که به مشتری کمک می کند به بهترین نحو به او ارائه دهم.

اوه ، خیلی جالب! آیا نقطه تلاقی بین این روش ها وجود دارد؟

D: اولگا ، بگذارید یک مثال برای شما بیاورم. یک مشتری به من ، مدیر کل شرکت مراجعه می کند و هدفی را تعیین می کند: من می خواهم در مورد سیستم انگیزش کارکنان - در مورد حقوق ، پاداش ، پاداش و غیره با مالکان مذاکره کنم. یک گل خوب برای یک مربی. با این حال ، در روند دستیابی به این هدف ، معلوم می شود که مشتری دارای برخی عدم قطعیت ها ، ترس ها است. یعنی دلایل مشکلات آن در جهان درونی ، در برخی ویژگیهای روانی است. به هر حال ، همه ما از دوران کودکی آمده ایم و بسیاری از سناریوها ، مدلهای رفتاری ، الگوها دقیقاً در دوران کودکی توسعه یافته اند. و معلوم می شود که او نمی تواند در تجارت ، در حرفه خود به موفقیت برسد ، زیرا این "فرشته ها" یا "شیاطین" داخلی با او تداخل دارند ، هرکسی که بخواهد. و ما شروع به پرداختن به مشکلات و مشکلات داخلی او می کنیم ، و این در حال حاضر است ، و در اینجا بردار از داخل به بیرون می رود ، یعنی همه پاسخ ها در حال حاضر در درون ما هستند. و اصلی ترین اشتباهی که بسیاری از مردم مرتکب می شوند این است که فکر می کنند پاسخ ها بیرون هستند. این اشتباه است. علاوه بر این ، من فکر می کنم هرگونه مشکل ، اول از همه ، یک فرصت است. توانایی تغییر خود و تغییر جهان پیرامون ، خود را در آن درک کنید.

پاسخ: یعنی نه تنها آنچه احساس می کنم ، نه تنها آنچه در مورد خودم می دانم ، بلکه نحوه برخورد با آن ، نحوه بروز آن و نحوه حرکت با این توشه است

D: بله ، چگونه می توان معنای زندگی خود را درک کرد ، اگر بسیار ساده است ، اما چگونه می توان معنی را درک کرد تا موفق شود. موفق از نظر مالی ، شغلی ، شخصی ، و روابط با خود. این بسیار مهم است.

پاسخ: دامیان ، به من بگو ، اما در تاریخ جهان نمونه هایی وجود داشت که احتمالاً در کلمه مدرن به سختی می توان آنها را مربیگری نامید ، اما با این وجود ، چه زمانی مربیان به هر شخصی در دستیابی به موفقیت در این زمینه کمک کردند؟

D: بله ، ما احتمالاً می توانیم از دوران یونان باستان در مورد مربیگری صحبت کنیم. به عنوان مثال - ارسطو ، که طبق افسانه ها ، معلم اسکندر مقدونی بود. همه ما داستان را به خاطر می آوریم ، افسانه ای در مورد چگونگی قطع اسکندر مقدونی گرادیان:

گوردیوس ، اولین پادشاه فریگیا ، گاری را در معبد پایتخت نصب کرد و یوغی را با گره پیچیده پیچیده ای به آن بست ، که هیچ کس نمی توانست آن را باز کند ، و آنها گفتند - کسی که این گره را باز کند می تواند تمام جهان را فتح کند.. و این اسکندر مقدونی بود که آمد و او را قطع کرد. به عنوان مربی ، می توانم این رویداد را به صورت استعاری تفسیر کنم - اسکندر مقدونی جهان را با شمشیر ، با خشونت فتح کرد.اما تفسیر دیگری از این رویداد وجود دارد: هنگامی که اسکندر مقدونی به این محراب نزدیک شد و گره را دید ، آن را باز نکرد ، قلاب را که به اصطلاح "ژستر" نامیده می شد بیرون آورد و بدین ترتیب قسمتی را که چرخ را با آن محکم کرد جدا کرد. یوغ ، از طرف دیگر ، و بنابراین این گره را رها کرد. یعنی اسکندر این مشکل را نه به لطف شمشیر ، بلکه به لطف ذهن تیز و مبتکر ، که توسط مربی اش (ما می توانیم بگوییم - مربی) فیلسوف ارسطو در او ایجاد کرده است ، حل کرده است. چنین رویکرد خلاقانه و خلاقانه غیرمعمول و دقیقاً به لطف ارسطو. و بنابراین ، ما اسکندر مقدونی را نه بعنوان یک کالیگولا ، که همه چیز را با آتش و شمشیر به بردگی گرفت ، می شناسیم ، بلکه دقیقاً به عنوان یک فرمانده برجسته ، محقق ، استراتژیست است که همچنین به وحدت فرهنگی مردمی که او فتح کرده است کمک کرد. مراکز فرهنگی که او ایجاد کرد - آنها هنوز در حال کار هستند.

پاسخ: تو در داستانت بسیار جالب هستی ، دامیان ، من می خواهم به گوش دادن و گوش دادن ادامه دهم. بلافاصله چنین کنایه ای با رئیس جمهور و اعتراف کننده یا مربیان ما ، که البته ، آنجا هستند و توصیه می کنند ، وجود دارد

D: بله ، هر رهبر ، هر بوروکرات ، رئیس جمهور افرادی را دارد که این نقش را به عنوان مربی ، مشاور و گفتگو انجام می دهند ، اما به لطف آنها مردم به چنین موفقیت بزرگی می رسند. درسته.

پاسخ: یک مربی مدرن باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا به فرد کمک کند خود را ببیند ، خود را نشان دهد و توسعه دهد؟

D: در واقع ، همیشه مربیانی وجود داشته اند. همچنین مشاوران تجاری ، روان درمانگران ، کشیشان که به افرادی که در شرایط دشوار زندگی قرار دارند کمک کردند. در حال حاضر ، هنگامی که همه اکتشافات در محل اتصال آموزش و پرورش هستند ، این نقش شروع به بازی یک مربی ، به عنوان یک "سنتز شده" ، شاید ، یک متخصص می کند. و اگر او خود را یک متخصص واجد شرایط می داند ، طبیعتاً باید دارای استعدادها ، دقیقاً استعدادها و دانش باشد نه تنها در زمینه آموزش کسب و کار ، بلکه در زمینه تعیین اهداف ، نحوه دستیابی و ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و خارجی ، بلکه او همچنین باید در هنر ، فرهنگ ، فلسفه ، روانشناسی دانش داشته باشد. از آنجا که عناصر اعتراف در اینجا وجود دارد ، یک مربی خوب نه تنها به عنوان یک مشاور ، مربی تجاری و شریک نبرد عمل می کند ، بلکه می گویم حتی به نوعی به عنوان یک مشاور معنوی یا معنوی عمل می کند. او باید دارای تجربه کاری به عنوان روانشناس ، روانکاو ، تاجر و معلم ، به عنوان مثال ، MBA باشد. به عنوان مثال ، من هر 5-7 سال یکبار آموزش جدیدی می بینم. از آنجا که مشتریان متفاوت هستند ، به عنوان یک قاعده ، آنها افراد بسیار پیشرفته و بسیار تحصیل کرده ای هستند ، آنها با سابقه خود ، با تجربه خود ، با دانش خود آمده و می خواهند پاسخ دریافت کنند. و آنها فقط نمی خواهند جواب بگیرند ، آنها می خواهند به دنبال آن پاسخ ها باشند. و وقتی این جستجوی مشترک ، به طور معمول ، همیشه به موفقیت می انجامد ، بسیار جالب است.

پاسخ: دامیان ، ببخشید ، من به هر حال حرف شما را قطع می کنم: شما در مورد تحصیل صحبت کردید. آیا این نوعی برنامه زندگی شما است یا فقط یک پیام داخلی است و شما نیاز خود را - برای تحصیل ، دنبال می کنید؟

D: من فکر می کنم این بخشی از سرنوشت من است.

پاسخ: می بینم. آیا من به درستی درک می کنم که بیشتر مشتریانی که به مربیگری می آیند افرادی هستند که قبلاً در برخی زمینه ها موفق بوده اند ، به برخی از اوج رسیده اند و برخلاف تصور رایج که زندگی فعال آنها به پایان رسیده است ، اکنون ، شاید ، به نوعی آیا پازل وجود ندارد تا بتوانید خود را به عنوان یک فرد کامل جمع کنید؟ و برای این است که آنها به فردی با دیدگاه های گسترده ، تفکر همه کاره و فرهنگ بالا نیاز دارند

د: نه واقعا. مربی شخصی است که از مشتری خود پشتیبانی می کند. فرقی نمی کند که یک نوجوان است که می خواهد تحصیلات خارج از کشور را انتخاب کند ، یا یک کارآفرین میلیونر موفق ، یا فقط متخصصی است که در آگاهی خود ، در درون روان و مرزهای خود است ، که نمی تواند به آنها نگاه کند. و در اینجا یک مربی ، اگر یک متخصص با آموزش روانشناسی و روانکاوی خوب باشد ، می تواند کمک زیادی کند.او می تواند جنبه دیگری از وجود ، ظاهر دیگری از زندگی ، وجه جدیدی را به مشتری نشان دهد ، به گسترش محدوده های فضای شخصی او کمک کند ، گسترده تر به نظر برسد ، احساس کند ، شادی را تجربه کند ، در آن نفس بکشد: "معلوم می شود که فضای من حتی گسترده تر است ، و در اینجا من خودم هستم. احساس راحتی کنید. نه تنها منطقه راحتی من آنجاست ، بلکه در اینجا من حتی راحت تر هستم."

مربیگری همه چیز درباره سازماندهی و تغییر زندگی است ، بنابراین مشتریان می توانند از نظر موقعیت و حرفه اجتماعی کاملاً متفاوت باشند. به عنوان مثال ، من یک برقکار در مربیگری و روانکاوی دارم. او بسیار موفق می شود: خرید و مشروب را رها می کند ، برای خود عروس انتخاب می کند ، می خواهد ازدواج کند ، در مورد موقعیت های درگیری در محل کار تصمیم می گیرد که قبلاً نمی توانست حل کند. آرایشگران ، مدیران ، شاعران ، مدیران بخش ، معماران ، حسابداران ، تجار ، کارآفرینان - خود و معنای خود ، مکان و هدف خود را در زندگی بیابید ، زندگی خود را تغییر دهید ، در آن موفق شوید ، به رویاهایتان برسید ، کاملتر و از صمیم قلب زندگی کنید - بسیاری از افراد با حرفه ها و موقعیت های مختلف می خواهند.

اما کسانی که قبلاً بسیار موفق بوده اند نیز مشکلات خاص خود را دارند. آنها به این موفقیت دست یافته اند ، آنها بسیار تحصیل کرده ، بسیار آگاه ، بسیار توسعه یافته فرهنگی ، بسیار پیشرفته هستند. و آنها ، به ویژه صاحبان بسیار موفق ، صاحبان مشاغل ، حتی با حساب بانکی بسیار بزرگ و رفاه خارجی ، اغلب احساس تنهایی خاصی می کنند ، حتی می گویم - خلأ وجودی ، در سطح بودن ، جایگاه خود در بودن ، که بسیار حاد است … هنگامی که شخصی در حال حاضر در ارتفاع خاصی است ، دیگر نمی تواند ، به دلیل موقعیت خود ، برخی از تفاوت های ظریف روانی خود را با کسی در میان بگذارد - شاید نوعی نارضایتی از زندگی ، نادرستی زندگی ، پشیمانی از چیزی ، اضطراب ، هر گونه درگیری در محل کار یا در خانواده. خوب ، با معاون امور بازرگانی این کار را انجام ندهید. با همسرش ، او همچنین نمی تواند همیشه لحظاتی را به اشتراک بگذارد ، زیرا می داند که باید از خانواده خود حمایت کند ، احساس امنیت کند. م Theسسه روحانیت یا "پدربزرگ ها" ، برخی از بستگان که می توان با آنها مشورت کرد - همچنین متأسفانه دیگر وجود ندارد - ما در شکل گیری اجتماعی تحولات زیادی داشته ایم … و معمولاً اینجاست که شکل یک مربی ظاهر می شود

پاسخ: یعنی یک فرد موفق ، با رسیدن به قله "کوه" (به عنوان یک تصویر) ، جایی که یک کوهنورد نادر به آنجا می رسد ، در تنهایی خود باقی می ماند و بدون اینکه بعد از آن چکار کند - برای پایین آمدن ، او دوست ندارد ، یا بالاتر برود ، اما مشخص نیست کجا - او در راه خود با همان کوهنورد ملاقات می کند - مربی ای که کاری انجام می دهد. او چه می کند؟

تصویر
تصویر

D: به او کمک می کند. این به راحتی در این فضا ، در این سایت کمک می کند. با این وجود ، در واقع ، کوه مرتفع است ، قله رسیده است ، و یک چیز رسیدن به این موفقیت است ، و چیز دیگری حفظ آن است. و در این مورد ، مربی همان شخصی است که مشتری می تواند همه شک و تردیدهای خود را به او بگوید و به سادگی شادی های خود را به اشتراک بگذارد ، از او می تواند بازخورد ، درک ، پشتیبانی ، تشخیص ، اعتماد به نفس و تبدیل شدن به یک سطح کیفی جدید را دریافت کند. و این برای همه ما ضروری است ، مهم نیست که در چه وضعیتی هستیم ، فراتر برویم.

به عنوان مثال ، یک کارآفرین با جاه طلبی های بزرگ و یک حساب بانکی بزرگ می آید و درخواست خود را فرموله می کند: "هدف اصلی من کسب درآمد بیشتر است." و در روند کار ، معلوم می شود که کسب درآمد بیشتر برای او بسیار ابتدایی است. او می خواهد هدف خود را در این زندگی فاش کند. و اینجاست که کار اصلی آغاز می شود.

و بنابراین ، من نمی خواهم مرزها را دقیقاً بر اساس ثبات مالی یا وضعیتی تعیین کنم - ما این را با خود ، به اصطلاح ، پس از وجود فانی زمینی خود ، به جهان های سبک تر نمی بریم ، اما ما باید با زندگی خود در اینجا برخورد کنیم.

شما امروز می توانید چنین برش جامعه ای را ایجاد کنید: در سطح اول ، به عنوان مثال ، کارگران عمومی ، که می تواند شامل مدیران ، متخصصان ، کسانی باشد که برخی از وظایف مدیران را انجام می دهند و درآمد کسب می کنند. در سطح دوم ، همین رهبران ، مدیران برتر ، مالکانی هستند که این کارکنان را مدیریت می کنند و نوعی رابطه بین آنها وجود دارد. این بدان معناست که - کسی می خواهد به دستاوردهای بیشتری برسد ، مالک شود ، در حالی که مالکان از پایین آمدن می ترسند. در اینجا ما دوباره در مورد اعتماد به نفس ، ترس ، قدرت صحبت می کنیم - اینها در حال حاضر لحظات روانی هستند. سطح سوم افرادی هستند ، برای مثال بیل گیتس ، استیو جابز ، مارک زاکربرگر ، جان لنون. یعنی افرادی که دیگر نمی توانند به رویاهای خود پی ببرند ، بلکه می توانند واقعیت جدیدی را برای کل جهان ایجاد کنند و زندگی مردم را تغییر دهند. آنها را می توان "قهرمانان زمان ما" نامید. و ارزش آنها نه در پول است ، نه در نوعی قدرت ، بلکه در به جا گذاشتن اثری در تاریخ است. اما در اینجا لازم نیست استیو جابز باشیم ، ما همچنین می توانیم اثری در تاریخ در چارچوب خانواده جداگانه خود به جا بگذاریم ، نوعی.

اما یک سطح دیگر وجود دارد که مربی با مشتریان ممکن است برای دستیابی به آن تلاش کند - این سطح چنین اندیشمندانی است ، یا چیزی. در جایی که ارزش نه پول است ، نه قدرت ، بلکه ارزش - دانش ، علاوه بر این ، آن دانش ، صمیمی ، که فقط در این موضوع منحصر به فرد ، شخصیتی نهفته است ، که دیگر نمی تواند فقط به معنای زندگی خود بپردازد ، بلکه می تواند به سادگی این معانی زندگی را تولید کنید … و هنگامی که این شخص به نوعی از دانش درونی ، معانی درونی دست پیدا می کند ، می تواند در میان "قهرمانان" تعیین کننده واقعیت و در میان مدیران ارشد و در میان کارکنان کار کند. و این مزیت - یک فرد آزاد ، تحصیل کرده ، مستقل - در بازار امروز بسیار رقابتی است.

یک جنبه دیگر. من ساختار انسان را به سه جزء تقسیم می کنم: جسمانی (بدنی) - اینها اندام های ما ، فعالیت ماهیچه ها ، عملکرد بدن هستند. روانشناسی - این روان ما ، احساسات ، عواطف ما است. و معنوی - هدف ما در زندگی ، معنای زندگی ما ، مقوله های زمان و ابدیت. و سپس می توانیم این را به برخی معانی تغییر دهیم. به عنوان مثال: ما به دلیل ژنوتیپ خود (یعنی پدر ، مادر ، پدربزرگ و مادربزرگ چه بودیم) شکل گرفته ایم - این لحظات عام است که در تفکر ما در شیوه زندگی خود را نشان می دهد. سطح دوم نوع اجتماعی است ، این همان چیزی است که "با چه کسی از آن رفتار خواهید کرد و تایپ کنید" نامیده می شود - جایی که ما مطالعه می کنیم ، در کجا زندگی می کنیم ، و با آنها ارتباط برقرار می کنیم. و اساساً ، همه ما در این دو مرحله متوقف می شویم: آنچه از نوع خود ، از اجدادمان دریافت کردیم و آنچه در محیط دریافت کردیم. اما نوع سوم نیز وجود دارد - فنوتیپ. این پتانسیل بسیار منحصر به فردی است که برای هر شخص ذاتی و ذاتی است و در دفتر یک مربی یا روانکاو ، روان درمانگر است که ما در تلاش هستیم تا این دانه منحصر به فرد را پیدا کنیم ، ذاتی که در هر فرد ذاتی است و این ویژگی منحصر به فرد را به او می بخشد. اصالت و موفقیتی که در حال حاضر ، از جمله مالی و اجتماعی ، در حال استفاده است ، دقیقاً زمانی که هدف مطابق با این الگوریتم ساخته شده است.

(ادامه دارد)

دامیان سینایی ،

مربی رهبری ، روانکاو متخص

رئیس مرکز آموزش راهبردی و روان درمانی "ارزش های نوآوری"

توصیه شده: