چگونه می توان در ابتدای رابطه به یک خودشیفته و یک روان پریش گفت

تصویری: چگونه می توان در ابتدای رابطه به یک خودشیفته و یک روان پریش گفت

تصویری: چگونه می توان در ابتدای رابطه به یک خودشیفته و یک روان پریش گفت
تصویری: نگاه درست و نظر مثبت و برخورد مناسب با مثال های زیبای دکتر فرهنگ هلاکویی 2024, ممکن است
چگونه می توان در ابتدای رابطه به یک خودشیفته و یک روان پریش گفت
چگونه می توان در ابتدای رابطه به یک خودشیفته و یک روان پریش گفت
Anonim

چگونه می توان تفاوت خودشیفته و روان پریش را در ابتدای رابطه تشخیص داد. هنگامی که او هنوز هم کامل ، شیرین و خوش اندام به نظر می رسد و نه یک سوء استفاده کننده سرد و هیولا.

من در یک گروه روانشناسی گرفتار پست دختری با سبک شدم - او به سختی از رابطه ای با یک خودشیفته خارج شد و دوباره یک پسر شیرین و مودب گرفتار شد و ظاهراً به نظر نمی رسد چیزی ارائه دهد ، اما من به نظر می رسد عاشق شدن ، اما نمی توانم او را درک کنم. و مهم نیست که چگونه او شبیه گذشته شد.

اما این بسیار ، به طور خلاصه شرح داده شده است. خود پرونده شایسته یک پرونده جداگانه است ، اما این تأمل در مورد آن نیست. من آن را خواندم ، در مورد چیز دیگری در آن نظر دادم و سر کار رفتم. و س aboutال در مورد بیماران روانی از ذهن من خارج نمی شود.

من واقعاً فکر می کنم چگونه می توان تفاوت را تشخیص داد ، بنابراین به نظر می رسد که این افراد استادان تأثیرات خوشایند هستند و شما نمی توانید قهرمان شرکت ها ، هدفمند ، موفق ، و غیره را کشف کنید. من شروع به یادآوری تجربه خود از ملاقات و مشورت با چنین افرادی کردم. بعدش برایم روشن شد. دقیقاً یک ویژگی بسیار مشخص وجود دارد که تقریباً بلافاصله می توان آنها را متوجه شد.

نگرش نسبت به دیگران.

از آنجایی که یک روانپزشک اجتماعی شده فاقد همدلی است ، اما در عین حال آگاهی خوبی از این دارد که چه نوع ماسکی را بپوشاند تا افراد مناسب را تحت تأثیر قرار دهد تا جذاب و جذاب به نظر برسد. آنها معمولاً از این ماسک نه همیشه ، بلکه فقط در مواقع ضروری استفاده می کنند.

و اگر یک شخصیت جدایی ناپذیر ، اگرچه در برخی نقاط با سطح طرف مقابل سازگار است ، باز هم تقریباً با همه با یک لحن همراه خواهد بود. یا فردی که از هم جدا شده یا از ماسک استفاده می کند ، تضاد بسیار شدیدی بین نگرش نسبت به کسانی که دوست دارند و کسانی که دوست ندارند ایجاد می کند.

بنابراین ، فردی که با شما خوب رفتار می کند ، اما در عین حال از تمام دنیا متنفر است ، مردم را آشغال می داند یا به سادگی با پیشخدمت ها یا رانندگان تاکسی صحبت می کند ، به احتمال زیاد می تواند همینطور باشد.

ممکن است یکی س askالی بپرسد - چرا بد است ، بگذارید هرطور که می خواهد به دنیا برود ، مهمترین چیز این است که چه چیزی برای من خوب است؟ - خوب ، از یک طرف ، بله ، خوب است وقتی فردی از بقیه جهان متمایز می شود. در واقع ، این نیز یکی از ترفندهای آنها است ، - "ببینید چگونه شما را برجسته می کنم ، همه گرد و خاک ، و شما خاص هستید!" فقط یک "اما" وجود دارد. روانپزشکان ماسک "ناز" خود را فقط تا زمانی که به چیزی از شما نیاز داشته باشند ، یا تا زمانی که به او وابسته باشید ، می پوشند. به محض اینکه نیاز به یک فرد برطرف می شود ، یا به محض اینکه شخص کاملاً در قدرت خود قرار می گیرد و نیاز به تظاهر از بین می رود ، ماسک تمام می شود. و شما با "رانندگان تاکسی" و "پیشخدمت ها" در یک سطح قرار می گیرید و آنها بر این اساس شروع به برقراری ارتباط می کنند.

به طور خاص ، در مورد موردی که تأملات من در آن شروع شد ، وضعیتی توصیف شد که در آن دختری با این پسر تا دو بامداد نشسته بود و شراب می نوشید ، در حالی که دختر رسمی او را با اعصاب خود ، با س questionsالات - که او پاسخ نداد ، صدا کرد. برای مدت طولانی.

این مطمئناً او را یک روان پریش نمی کند. این کار نیز توسط افراد کاملاً سالم انجام می شود. اما زنگ در سر من باید از قبل به صدا درآید. اگر شخصی این کار را با دیگران انجام دهد ، می تواند همین کار را با من انجام دهد.

و کمی بیشتر در مورد گل نرگس.

از زمان نگارش این یادداشت ، علائم دوم و سوم در مورد نحوه شناسایی ، این بار خودشیفته وجود دارد.

یکی بسیار نادر است. اگر مردی هنگام ملاقات با دختران دیگر شروع به ارسال عکس کند ، به احتمال زیاد ممکن است خودشیفته باشد. تمایل به خودنمایی و ایجاد تأثیر وجود دارد ، اما هیچ درکی از احساساتی که این می تواند در دیگران ایجاد کند وجود ندارد.

نشانه دیگر این است که شخص در اولین ملاقات چگونه مرا راهنمایی می کند. برای یک خودشیفته ، برخلاف یک روان پریش ، مهم است که خودنمایی کند و نه اینکه خود را وفق دهد. در این موضوع ، گفتگو به نحوی با او مرتبط خواهد شد. از تاریخ اخیر ، من دوستی با خودشیفتگی برجسته و در عین حال روح بسیار مهربان و نیت بسیار خوب برای زندگی ، افراد دیگر و به ویژه دختران دارم. اما مغز او به روش خاصی کار می کند ، ناتوانی در همدلی در اینجا نقش دارد.به عنوان مثال ، به س quiteال کاملاً صادقانه او - شما چگونه هستید ، صادقانه می توانید پاسخ دهید - ناراحت کننده است. و در عوض ، چند بیت از آهنگ را دریافت کنید ، جایی که خطی در مورد غم وجود دارد. یعنی حتی تجربیات شخص دیگری نیز گاهی دلیلی برای خودنمایی است.

بنابراین ، به موضوع نزدیک تر. این دوست به ملاقات رفت و او واقعاً دختر را بسیار دوست داشت و در این مورد راهنمایی خواست. برای پاسخ به آن ، من نیاز به روشن کردن آنچه که آنها در یک تاریخ صحبت می کردند ، داشتم. معلوم شد: در مورد کار او ، در مورد سرگرمی هایش ، در مورد اوقات فراغت ، در مورد تحصیلاتش. این موضوع کمی مرا گیج کرد و سپس تصمیم گرفتم شفاف سازی کنم. یک دختر چه چیزی را دوست دارد؟ - نمی دانم. او دوست دارد اوقات فراغت خود را چگونه بگذراند؟ - نمی دانم. کجا قصد دارد سال نو را جشن بگیرد؟ - چوت فکر نکرد که بخواهد … نرگس.

توصیه شده: