2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"افراد سالم وجود ندارد ، تحت معاینه قرار دارند" - شوخی معروف روانپزشکان دیگر یک شوخی نیست ، بلکه بازتاب واقعیت مدرن است. تقریباً هر فرد در جامعه مدرن تا سن خاصی در محدوده ای قرار می گیرد که روان او با عدم امکان بازاندیشی و واکنش مناسب در برابر یک وضعیت استرس زا - "برای او در اینجا و اکنون غیرقابل تحمل است" روبرو است.
در نتیجه ، فرد بسته به نوع سازمان شخصیتی - روان رنجور یا روان پریش ، دچار روان رنجوری یا روان پریشی می شود. به این معنا که با وارد شدن به یک وضعیت غیرمعمول ، شدید ، فوق العاده ، بستگی به نوع سازمان شخصی دارد که چگونه یک فرد در برابر آنچه برایش اتفاق افتاده است واکنش نشان خواهد داد.
نوع تشکیلات شخصی و به عبارت دیگر ساختار شخصیت چگونه شکل می گیرد و چه چیزی بر شکل گیری آن تأثیر می گذارد؟ این را در زمینه نظریه روانکاوی در نظر بگیرید.
اول ، مشروطه مشروط نقش بزرگی ایفا می کند.
دوم ، دوره بارداری و زایمان در مادر ؛
ثالثاً ، وجود تجربیاتی که کودک به طور ذهنی به عنوان استرس زا درک می کند ، وجود ضربه روانی در دوران کودکی و تثبیت روان بر چنین رویدادها و تجربیاتی ؛
چهارم ، اختراع روش های فردی برای پاسخگویی به شرایط استرس زا تجربه شده - دفاع روانی که کودک در دوران کودکی ایجاد می کند ، و سپس شخص ناخودآگاه از تمام زندگی خود استفاده می کند.
گونه شناسی ساختار شخصیت مهمترین ویژگی یک فرد است. به لطف او ، روان درمانگر استراتژی تفکر شخصی را که درخواست کمک کرده است درک می کند ، می آموزد که چگونه و با چه وسیله ای فرد در نقطه ای مشخص از سیستم مختصات زندگی خود به سرانجام رسیده و مطابق با این ، می تواند به طرز ماهرانه ای برنامه ریزی کند ارائه خدمات روان درمانی و پیش بینی نتیجه نهایی احتمالی.
با توجه به چندین معیار اصلی (طبق گفته اتو کرنبرگ) می توان نوع سازمان شخصی را در طول مصاحبه تشخیصی تعیین کرد:
- میزان ادغام هویت فرد - سطح توسعه توانایی درک جنبه های مثبت و منفی شخصیت خود و سایر افراد مهم به عنوان یک کل ، توانایی ارتباط خود از نظر جنسیت با جنسیت خاص ، توانایی ارائه شرح کامل به خود و دیگران.
- انواع مکانیسم های دفاعی عادی - مردم برای سازگاری در جامعه ، برای زندگی در شرایط غیر معمول یا غیر منتظره ، غیرقابل پیش بینی از دفاع های روانی مختلفی استفاده می کنند. مهمترین مکانیسم های دفاعی فردی مهمترین راه تعامل انسان با جهان خارج و وقایع رخ داده در آن است.
- قابلیت آزمایش واقعیت - درک آنچه واقعا بود ، و آنچه با تخیل خود تکمیل شد ؛ عدم وجود توهم ، توهم ، توانایی تمایز بین افکار خود و دیگران ، تفکیک خود از دیگران (من و غیر-من) ، تشخیص درون روانی از منابع خارجی تجربیات ، توانایی درمان انتقادی تأثیرات خود ، رفتار نامناسب ، تفکر غیر منطقی ، در صورت وجود ، مشاهده و تجربه من ، یعنی توانایی بازتاب.
بر اساس این معیارها ، می توان به تفاوت عظیمی بین سازماندهی ساختارهای روان رنجوری ، مرزی و روان پریشی پی برد.
افرادی که دارای ساختار شخصیتی روان رنجور هستند دارای یکپارچگی هویت هستند ، رفتار آنها دارای ثبات و یکپارچگی است.آنها قادرند خود و سایر اطرافیان خود را به عنوان یک تصویر کلی توصیف و درک کنند ، شامل ویژگی های منفی و مثبت ، معایب و مزایای مزاج و شخصیت ، جهت گیری ارزشی و غیره. در درک آنها از خود ، مرز مشخصی بین احساس خودشان از خود و احساس دیگران وجود دارد ، زیرا افراد از او جدا می شوند. افراد روان رنجور برای اینکه بتوانند با تجربیات و استرس ها کنار بیایند ، دفاع های بالغ مانند سرکوب ، منطقی سازی ، روشنفکری ، انزوا را انتخاب می کنند. آنها توانایی آزمایش واقعیت و توانایی ارزیابی واقعی و عمیق خود و دیگران را حفظ می کنند. آنها با توهمات و توهمات آشنا نیستند ، هیچ اشکال واضح و نامناسبی از تفکر و رفتار وجود ندارد و در رابطه با تجربیات دیگران احساس همدلی و درک می کنند. آنها علائم خود را مشکل ساز و غیرمنطقی می دانند. آنها بخشهایی از "من" خود را مشاهده و حس می کنند ، یعنی می توانند حالتهایی را که تجربه می کنند به صورت بازتابی مشاهده کنند. افراد روان رنجور این توانایی را دارند که اعتقادات خود را زیر سوال ببرند ، آنها در جستجوی دائمی حقیقت هستند ، سعی می کنند زندگی کنند و برای دیگران مفید باشند ، عشق و درک این شخص مهم دیگر را برای آنها به دست آورند ، وجدان و ارزش های اخلاقی بر آنها مسلط است. خواسته های واقعی ، که می توانند آنها را نادیده بگیرند یا جابجا کنند. این تضاد در سطح خواسته آنها و موانعی ایجاد می شود که راه اجرای آن را مسدود می کند ، اما به نظر خود آنها کار دست خودشان است.
افرادی که دارای ساختار شخصیت روان پریشی هستند از نظر درونی بسیار ویران تر و بی نظم تر از دیگران است. تشخیص افرادی که در حالت روان پریشی حاد هستند از دیگران دشوار نیست - روان پریشی ها از طریق هذیان ، توهم ، تفکر غیر منطقی ظاهر می شوند. با این حال ، در جامعه مدرن افراد زیادی هستند که در سطح روان پریشی سازماندهی شخصیت قرار دارند ، اما اگر تحت فشارهای شدید قرار نگیرند ، آشفتگی درونی آنها در ظاهر محسوس نیست. بنابراین ، مهم است که بفهمیم تفاوت این افراد با بقیه چیست. روان پریشی ها دارای مشکلات جدی در شناسایی هستند - به طوری که از وجود خود کاملاً مطمئن نیستند ، نمی توانند خود و سایر افرادی را که می شناسند به طور منسجم توصیف کرده و نسبت به ویژگی های خود انتقاد کنند. ویژگی های آنها مکانیسم های دفاعی ابتدایی است: خروج از خیال ، انکار ، کنترل کامل ، ایده آل سازی اولیه و استهلاک ، تقسیم و تفکیک. اما اصلی ترین وجه تمایز آن عدم آزمایش واقعیت است ، یعنی عدم درک س theالات مطرح شده ، احساسات یا رفتار نامناسب نسبت به درمانگر یا سایر افراد و رویدادهای مهم ، وجود توهم در گذشته ، توهم و ناتوانی در انتقاد از آنها مرزهای بین تجربیات بیرونی و داخلی در چنین افرادی مبهم است و همچنین کسری آشکاری از اعتماد اولیه وجود دارد. کسانی که مستعد بی نظمی روان پریشی هستند در این دنیا احساس ناامنی می کنند و همیشه آماده اند تا باور کنند که تجزیه اجتناب ناپذیر است. ماهیت درگیری اصلی آنها در هواپیما نهفته است - زندگی یا مرگ ، وجود یا نابودی. بنابراین ، برای زنده ماندن ، روان پریشان مجبورند وارد دنیای تخیلی شوند که مشکوک به آنها نیست ، آنها منطقاً بسیار پایه دار هستند و از انتقادات و دخالت های اضافی بسیار قوی محافظت می شوند.
افرادی که دارای ساختار شخصیتی مرزی هستند در وسط پیوستگی روان رنجور-روان پریشی قرار دارند ، بنابراین واکنش های آنها را می توان به عنوان نوسان بین این دو حالت مشخص کرد. احساس خود آنها مملو از تناقض و گسست است ، با این حال ، بر خلاف روان پریشی ، احساس ناسازگاری و ناپیوستگی آنها با وحشت وجودی همراه نیست ، بلکه با اضطراب جدایی همراه است.همچنین ، علیرغم مشکلات هویتی ، بر خلاف روان پریشان ، آنها می دانند که چنین چیزی وجود دارد ، آنها توانایی آزمایش واقعیت را حفظ می کنند ، یعنی هیچ توهم و توهم وجود ندارد ، اگرچه تمایل به تفکر جادویی ذاتی است. برخلاف روان رنجورها ، آنها بیشتر بر دفاع های اولیه مانند تقسیم ، ایده آل سازی اولیه ، انکار و قدرت مطلق تکیه می کنند. تضاد اصلی در مراجعین مرزی این است که وقتی با شخص دیگری احساس نزدیکی می کنند ، از ترس جذب و کنترل کامل وحشت می کنند و هنگامی که احساس جدایی می کنند ، احساس ترک رنج آور می کنند. وضعیتی که نه نزدیکی و نه دور بودن رضایت بخش نیست ، آنها و افرادی که در کنار آنها هستند را خسته می کند. توانایی مرزبانان برای مشاهده آسیب شناسی آنها به شدت تضعیف شده است. حملات هراس ، افسردگی یا بیماریهایی که بیمار معتقد است مربوط به استرس است ، شکایات خاص آنها را مشخص می کند.
بر اساس موارد فوق ، تشخیص صحیح و به موقع از نوع سازمان شخصی است که به روان درمانگر امکان می دهد تا از خدمات روان درمانی واجد شرایط و اثبات شده استفاده کند.
NS درمان سایکوآنالیتیک با روان رنجوری هدف این است که دفاع خود را نرم کرده و به خواسته های سرکوب شده ناخودآگاه دسترسی پیدا کند تا انرژی او برای فعالیت های سازنده تر آزاد شود. به عبارت دیگر ، هدف درمان در این مورد را می توان رفع موانع ناخودآگاه برای کسب رضایت کامل در عشق ، کار و سرگرمی دانست.
در برابر، درمان روانکاوی با بیمار روان پریش باید با هدف تقویت سیستم دفاعی به منظور مقابله با انگیزه های اولیه و همچنین ایجاد توانایی برای تجربه راحت تر شرایط واقعی استرس زا یعنی تطبیق تفکر چنین فردی با موقعیت های خاص زندگی باشد.
هدف درمان روانکاوی با بیماران مرزی ، توسعه یک حس جامع ، قابل اعتماد ، جامع و مثبت از خودمان است. در کنار این فرایند ، توانایی عشق کامل به دیگران ، علیرغم نقص ها و تناقضات آنها ، افزایش می یابد.
با جمع بندی تمام مطالب ارائه شده ، می خواهم تأکید کنم که هر شخص دارای ساختار شخصیتی خاصی است: روان رنجور ، مرزی یا روان پریشی ، که در دوران کودکی شکل می گیرد و در طول زندگی بعدی تغییر نمی کند.
هر ساختار خاص هر فرد را در توانایی خود برای بروز و وجود در این جهان ، مقاومت در برابر شرایط منفی زندگی و واکنش ذهنی به آنها بدون فروپاشی محدود می کند.
درمان روانکاوی افراد را از هر کدام از این ساختارها قادر می سازد تا منحصر به فرد بودن خود را بفهمند ، علت اصلی درد یا رنج خود را بفهمند و در منشور تجربه فردی زندگی خود ، راهبرد دیگری را برای وجود انتخاب کنند
ادبیات با موضوع:
- نانسی مک ویلیامز "تشخیص روانکاوی"
- اتو کرنبرگ "اختلالات شدید شخصیت"
توصیه شده:
روان درمانی یک مقاله روان رنجور وسواسی-اجباری
وقتی وقت ندارید احساس کنید که یک "کودک" هستید ، به شما این احساس را می دهند که در حال حاضر یک "بزرگسال" هستید. و مهم نیست که شما 6 ماهه هستید ، دیگر حق گریه کردن ، دمدمی مزاج بودن ندارید ، با فریاد سیگنال دهید که گرسنه هستید ، سرما خورده اید ، گرم هستید ، می خواهید بنوشید یا احساس آرامش کرده اید.
روان رنجوری و شخصیت روان رنجور. این یعنی چی؟
روان رنجوری به معنای عصبی بودن نیست. علائم ، پیدایش و درمان فرد عصبی مدرن روان رنجوری درد و مهر زمان ماست: خودخواه ، سریع ، هنگامی که مردم از نظر فنی بسیار می دانند و در راحتی زندگی می کنند ، اما چگونه عشق ورزیدن را فراموش کرده اند. وحشتناک این است که اگر اکثریت نباشند ، درصد بسیار زیادی از مردم روان رنجور هستند.
روان رنجور و توسعه روان رنجوری. (بازخوانی توسط کارن هورنی)
روان رنجور - این یک فرد تحت تأثیر روان رنجوری است (روان رنجوری نام جمعی گروهی از اختلالات عملکردی برگشت پذیر فعالیت سیستم عصبی بالاتر است که هنوز طبقه بندی واحدی ندارد). معیار اصلی برای تعریف فرد روان رنجور ، تفاوت شیوه زندگی و رفتار او با یکی از الگوهای رفتاری مورد قبول در جامعه ای است که در آن زندگی می کند.
امکانات یک افسانه در روان درمانی کودک
نویسنده: شچرباکوا تاتیانا نیکولاونا ، روانشناس - مسکو در عصرهای آزاد ، یوگنی پتروویچ از افسانه های سرژا می گفت … او متوجه شد که هرچه بداهه سازی ساده و بی تکلف باشد ، بیشتر بر پسر تأثیر می گذارد. " چخوف "خانه ها" به محض تولد نوزاد ، والدین در مورد رشد و تربیت او فکر می کنند ، آنها به دنبال روشهای م forثر برای این کار هستند و وسایل مناسب را انتخاب می کنند.
قدرت جادویی مهره های شطرنج و امکانات آنها در روان درمانی
مهره های شطرنج در خانه من زندگی می کنند. موارد اصلی وجود دارد ، معمولی ، کوچک ، بزرگ ، چوبی ، پلاستیکی ، شیشه ای وجود دارد. با این حال ، این تعجب آور نیست ، زیرا من دختر و مادر شطرنج بازان هستم. مهره های شطرنج از دوران کودکی مرا احاطه کرده بودند و من اهمیت زیادی برای آنها قائل نبودم.