2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آیا این عبارت را شنیده اید: "همه مشکلات از دوران کودکی"؟ فکر می کنم بله. اما آیا با این عبارت موافق هستید؟ این یک سوال دیگر است. من این دیدگاه را دارم:
همه مشکلات مربوط به گذشته است (بدون اشاره به جهت دوران کودکی)
بگذار توضیح بدهم. مشکل چیه؟ وضعیتی که نمی دانم چگونه آن را حل کنم. از این نظر ، بسیاری از اتفاقاتی که برای هر فردی در دوران کودکی رخ می دهد مشکلات هستند. در واقع ، به یک دلیل کاملاً مکانیکی (تجربه کوتاه زندگی) ، کودک فرصت کمی برای حل موقعیتهای خاص زندگی دارد. بنابراین آنها تبدیل به مشکل می شوند.
فرض کنید شما دارید اختلال روانی … روان رنجوری مبتنی بر درک سخت ، مرزهای شکسته ، تفکر منفی و محدودیت عاطفی است. و همه موارد فوق در دوران کودکی بیان شده است.
فرض کنید شما دارید مشکلات روابط … در اصل مشکلات روابط ، مدل رابطه از پیش تعیین شده شما با شریک زندگی شما وجود دارد. و در دوران کودکی ، در فرایند مشاهده والدین و سایر بزرگسالان قابل توجه قرار می گیرد.
فرض کنید شما دارید افسردگی … اساس افسردگی روانگردان واکنش به یک رویداد پیچیده زندگی است. و این واکنش با اعتقادات شما در مورد خود ، محیط و آینده مشروط و پشتیبانی می شود. و این باورها در دوران کودکی نهاده شده است.
فرض کنید شما دارید اعتیاد … به عنوان مثال ، اعتیاد به قمار ، سیگار کشیدن یا الکلیسم. برای داشتن چنین اختلالی ، برای شما مهم بود که یاد بگیرید چگونه هر زمان که با کسالت ، استرس ، خلق و خوی پایین ، خستگی روبرو می شوید ، به طور معمول به دنبال دوپینگ روانی (یا فیزیولوژیکی) باشید. و الگوهای رفتاری مشابهی نیز در دوران کودکی وضع شده است.
برخی از الگوهای ادراک ، تفکر ، رفتار ، واکنش احساسی بسیار دیرتر از دوران کودکی شکل می گیرد. اما در گذشته ، نسبت به لحظه کنونی زندگی شما. در نتیجه استرس ، تجربیات منفی زندگی ، ضربه ، از دست دادن ایمان به خود و دستیابی به نتایج. یعنی:
همه مشکلات مربوط به گذشته است.
ولی! این بدیهیات به هیچ وجه به این معنا نیست که برای شما مهم است که یک بیل-مانند-بیل بگیرید و دوران کودکی را با سرسختی سیزیف حفاری کنید. بگذار توضیح بدهم. بله ، می توانید منبع الگوهای رفتاری خود را بیابید. بله ، شما می توانید صدمات واقعی را ببینید. بله ، می توانید از لحظه ای که شروع به استفاده از الگوهای رفتاری خاصی کرده اید مطلع شوید. بله ، می توانید دلیل مشکلات فعلی خود را بیابید. فقط این همه برای چیست؟ همه اینها برای چیست اگر تغییر فقط زمانی اتفاق می افتد که شما الگوهای رفتاری ، باورها و واکنش های احساسی خود را در زمان حال تغییر دهید؟
شاید باید فوراً مراقبت از خود را در زمان حال شروع کنید؟
در اینجا ، با این حال ، ممکن است این س ariseال مطرح شود - چگونه می توان فهمید که کجا باید حرکت کنم ، چه چیزی را باید تغییر دهم ، اگر از کیفیت زندگی روانی خود راضی نیستم ، چه چیزی را باید اصلاح کنم؟ IMHO ، در این مورد ، شما چهار سرنخ دارید.
اولین. نیازهای شما … طیف وسیعی از نیازهای خود را درک کنید ، میزان برآوردن آنها را در لحظه ارزیابی کنید. و بردار اصلاح زندگی خود را خواهید داشت.
دومین. اهداف شما … دانستن نیازهای شما نیازی به تدوین و پیاده سازی راه حلی که به خواسته شما برسد ، نخواهد داشت. اهداف وظایف خاصی هستند که در موقعیت های مورد نظر زندگی قرار می گیرند. به عنوان مثال ، نیاز به ارتباط یک چیز است. و قرار گذاشتن در خیابان متفاوت است. نیاز به امنیت یک چیز است. و تبادل روزانه رویدادها با یک شخص مهم کاملاً متفاوت است. اهداف مشخصی تعیین کنید.
سوم. احساسات شما … جایی که شروع به فکر کردن در مورد نیازها و اهداف خود می کنید ، قلمرو احساسات آغاز می شود. که نشان می دهد و نشان می دهد چه چیزی در درون شما اشتباه است. ترس ها به خطرات واقعی یا درک شده ، عصبانیت - به موانع واقعی یا درک شده ، احساس گناه - به اشتباهات واقعی یا درک شده اشاره می کنند.این احساسات شماست که به سرعت و با اطمینان به شما نشان می دهد که تغییر آنچه برای شما مهم است اهمیت خواهد داشت.
چهارم. مهارت های شما … اما این در مورد توانایی آگاهانه تأثیرگذاری بر خود ، دیگران و رویدادهای زندگی است. در اینجاست که پاسخ س questionال "چه و چگونه باید انجام دهم" به منظور دستیابی به تغییرات مثبت است. در اصل ، تغییر زندگی پاسخ معادله است:
نیازهای من + اهداف من emotions احساسات من (بسته به موقعیت) + مهارت مورد نیاز = نتیجه.
این معادله با یا بدون اختلال (و در افراد سالم) کار می کند. بدون توجه به بار زندگی شما کار می کند. و همیشه کار می کند. بله ، عوامل زیادی بر نتیجه نهایی تأثیر می گذارد ، و هیچ کس به شما این تضمین را نمی دهد که زمان کافی برای به دست آوردن تمام خواسته های خود در این زندگی را خواهید داشت. اما شما فرصتی برای آن دارید.
نظر خود را در نظرات به اشتراک بگذارید! همچنین از شما سپاسگزار خواهم بود که رضایت خود را از این نشریه در قالب "سپاسگزار باشید" - دقیقاً در زیر بیان کنید
در اینجا می توانید برای مقالات و پست های وبلاگ من مشترک شوید
آیا می خواهید یاد بگیرید چگونه انگیزه خود را مدیریت کنید؟
در دوره آنلاین تاب آوری عاطفی شرکت کنید!
توصیه شده:
چرا با آسیب های دوران کودکی یا داستان خانوادگی کنار بیایید
من فوراً پاسخ می دهم: زیرا ما فرزندان خود را با آسیب های کار نشده خود نابود می کنیم. آسیب های ما مانع از آن می شود که فرزندانمان را واقعی ببینیم. ما آنها را از طریق درد خود می بینیم. ما به آنها فرصتی برای متفاوت بودن نمی دهیم … یک زن معمولی حدود چهل ساله ، یک دختر معمولی حدود بیست ساله.
چرا به روانشناس احتیاج دارم؟ چرا در مورد دوران کودکی صحبت می کنیم؟
دوران کودکی - این دوره ای است که شخص از چیزهای زیادی آگاه نیست ، شغل اصلی او جذب و جذب هر چیزی است که اتفاق می افتد. اینگونه است که مجموعه تجربیات زندگی ، بینش شخصیت ، تولد شخصیت آغاز می شود. هر یک از ما روشهای خود را برای مقابله با شرایط آسیب زا داریم ، بگذارید این راهها را بنامیم حفاظت … آنها در دوران کودکی به دست می آیند ، مادام العمر با ما می مانند و سپس ما به طور خودکار از آنها استفاده می کنیم.
از سناریوی والدین خارج شوید و خودتان شوید. چگونه حرفه رویایی خود را پیدا کردم
وقتی به یاد 17 سالگی ام می افتم ، دیوار خاکستری خانه ای قدیمی را می بینم. ژاکت پشمی مرطوب پوست را گاز می گیرد و "خواسته" من - "رویای" من قطره های ابری از موها روی گونه هایم می چکد. سال 1993 بود. زمان تاجران "خوب"
وارد این منطقه راحتی شوید
من اغلب در اینترنت با داستانهای الهام بخشی در مورد ترک منطقه راحتی خود روبرو می شوم. "من عاداتم را تغییر دادم ، آنچه را که همیشه از آن می ترسیدم انجام دادم ، و اکنون ، من روی اسب هستم" ، "خودتان را تغییر دهید ، ترس های شما کاهش می یابد و فرصت های جدیدی ظاهر می شود …"
وارد موقعیت شوید
در مورد شخصی که این سمت را گرفته چه می توان گفت. اصلاً مهم نیست که در چه سالی ، او او را مشغول کرده است. به چه دلایلی این موقعیت را انتخاب کرد. سوال واضح و مشخص است. اگر قصد دارید در مورد آن تحقیق کنید ، لطفاً مفاهیمی مانند خوب و بد را با هم مخلوط نکنید ، حقیقت دروغ است ، من معتقدم یا باور ندارم.