2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در مورد شخصی که این سمت را گرفته چه می توان گفت. اصلاً مهم نیست که در چه سالی ، او او را مشغول کرده است. به چه دلایلی این موقعیت را انتخاب کرد.
سوال واضح و مشخص است. اگر قصد دارید در مورد آن تحقیق کنید ، لطفاً مفاهیمی مانند خوب و بد را با هم مخلوط نکنید ، حقیقت دروغ است ، من معتقدم یا باور ندارم. ما در مورد عواقبی صحبت می کنیم که شخصی که "موضع گیری کرده است" باید برای آن آماده شود.
بیایید برای شروع ، تعریف موقعیت را در نظر بگیریم. خود تعریف اختیاری است. بهتر است ، سپس خودتان آن را بررسی کنید. بنابراین، موقعیت یک نقطه نظر است ، یک اصل زیربنایی رفتار ، اقدامات شخص.
نقطه نظر. اصل HM و بر چه اساسی ناگهان در ذهن من ظاهر شد و حتی اعمال و رفتارم را کنترل کرد؟ سوال واقعی؟
ظاهراً من یک دیدگاه "با دستان خودم" ، بر اساس تجربه شخصی ایجاد کردم. یا ، گزینه دیگری بر اساس آنچه گفته شد ، خوانده شد ، شنیده شد. و سپس توسط من به عنوان خود پذیرفته شد: اعتقاد ، نظر ، نگاه.
بالا - این درباره نحوه شکل گیری ایده است ، درباره هر چیزی ، در ذهن یک فرد. حالا در مورد ایده. این تصویر است. تصویری که با تلاش تخیل من ایجاد شده است. تصویری که بین وضعیت واقعی امور و تصویری که فکر من در مورد این چیز یا پدیده ایجاد کرده است ، واسطه می شود.
آیا تصویر با تصویر واقعی که بازتابش است مطابقت دارد؟ بدیهی است که نه. بله ، می تواند منطقی بصری ، حسی ، آموزنده باشد ، اما خود آن چیز نیست.
چرا این موضوع اینقدر مهم است؟ این حداقل به یک دلیل قابل توجه است. ایده من ، هر چه که باشد ، نمی تواند به دلیل محدودیت های من صادق باشد. به دلیل تجزیه و تحلیل دانش من (شخصی یا برای خود من گرفته شده است). و دانش ، به نوبه خود ، همیشه مشروط به تجربه است. اما تجربه نیز محدود است.
ارائه قطعه قطعه چیزی محکوم به ایجاد تضاد است ، تقابل بین آنچه که وجود دارد و نحوه "مشاهده" آن. و بیشتر از این ، و مهمتر از همه ، ایده من هرگز ، به طور کامل ، با ایده دیگری مطابقت نخواهد داشت. به هر حال ، دیگری تجربه و دانش متفاوتی دارد.
این یک تضاد مضاعف بین ایده های من و دنیای واقعی از یک سو و نمایندگی دیگری از سوی دیگر ایجاد می کند. این درگیری یک ثانیه در ذهن من فروکش نمی کند. اما این مقاله در مورد آن نیست.
شخصی که سمت را گرفت. او بلند شد. هزینه ها ارائه او عاری از پویایی است. اما او فقط نمی ایستد. او در تضاد است دو برابر. و بنابراین ، "موضع گیری" محکوم است ، از این لحظه ، برای تقویت ، دفاع ، دفاع و به هر طریق ممکن آنچه را که پذیرفته است حفظ کند. او ، به تنهایی ، خود را از فرصت دیدن و در نظر گرفتن نظر متفاوت ، سایر جنبه های واقعیت ، الگوهای جدید محروم کرد.
او وقت ندارد. او در تضاد است او موقعیت © را گرفت
توصیه شده:
موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود
مهمترین چیزی که افراد را از نظر روانی از یکدیگر متمایز می کند و هنگام ملاقات با یک شخص فوراً توجه را جلب می کند موقعیت زندگی او است. هر یک از ما موقعیت زندگی خود را داریم. توانایی ما برای غلبه بر مشکلات و موفقیت ما در زندگی بستگی به موقعیت ما در زندگی دارد.
چرا نباید وارد دوران کودکی شوید
آیا این عبارت را شنیده اید: "همه مشکلات از دوران کودکی"؟ فکر می کنم بله. اما آیا با این عبارت موافق هستید؟ این یک سوال دیگر است. من این دیدگاه را دارم: همه مشکلات مربوط به گذشته است (بدون اشاره به جهت دوران کودکی) بگذار توضیح بدهم.
از سناریوی والدین خارج شوید و خودتان شوید. چگونه حرفه رویایی خود را پیدا کردم
وقتی به یاد 17 سالگی ام می افتم ، دیوار خاکستری خانه ای قدیمی را می بینم. ژاکت پشمی مرطوب پوست را گاز می گیرد و "خواسته" من - "رویای" من قطره های ابری از موها روی گونه هایم می چکد. سال 1993 بود. زمان تاجران "خوب"
وارد این منطقه راحتی شوید
من اغلب در اینترنت با داستانهای الهام بخشی در مورد ترک منطقه راحتی خود روبرو می شوم. "من عاداتم را تغییر دادم ، آنچه را که همیشه از آن می ترسیدم انجام دادم ، و اکنون ، من روی اسب هستم" ، "خودتان را تغییر دهید ، ترس های شما کاهش می یابد و فرصت های جدیدی ظاهر می شود …"
اگر در حین رابطه عاشق شوید عاشق چه می شوید؟
بیایید تصور کنیم که شما رابطه خوبی دارید ، همه چیز برای شما مناسب است. شما با یکدیگر خوب و دلسوزانه رفتار می کنید. قدردان شخصی باشید که سالها با او بوده اید. و در اینجا ، در پس زمینه یک آسمان بدون ابر - اشتیاق و جذب دیگری! البته اینها احساسات فوق العاده ای هستند ، اما اگر ازدواج کرده اید با آنها چه کنید؟ اول: