2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یک افسانه دروغ است ، اما یک اشاره در آن وجود دارد ، یک درس برای همه والدین …
روزی روزگاری پسری وجود داشت که با رفتارهای مثال زدنی ، اشتهای عالی ، نامه هایی از مهد کودک ، مادر و پدر را خوشحال می کرد و همه چیز برای او خوب بود. و ناگهان او دمدمی مزاج و غرغرو شد ، کابوس ها ظاهر شد ، ترسهای فراموش شده مدت طولانی بازگشت ، و پسر در زمین بازی شروع به دعوا کرد ، و معلمان شروع به شکایت از والدین از فرزندشان کردند. سپس مادر و پدر دور هم جمع شدند ، پسر را با خود بردند و هر سه به روانشناس آمدند. آنها می گویند او را ناراحت می کنند ، احتمالاً در باغ ، فقط پسر به والدین خود چیزی نمی گوید.
روانشناس خانواده را تماشا کرد و نگاه کرد ، در مورد چیزی با پسر نجوا کرد ، تصاویر را نشان داد ، و سپس به والدینش گفت: "به من بگویید عزیزان ، چگونه زندگی می کنید ، عصرهای خود را چگونه می گذرانید؟" - و بسیار حیله گر به نظر می رسد. مامان به پدر نگاه کرد و بیایید اشک بریزیم: "بد است" ، او می گوید: "ما زندگی می کنیم ، قسم می خوریم ، یکدیگر را با فحش صدا می زنیم ، چیزهایی می اندازیم." در اینجا پدر با هوشمندی وارد گفتگو می شود و یک نکته مهم را بیان می کند: "فقط ما افراد تحصیل کرده و تحصیل کرده ای هستیم ، گرچه گرم مزاج هستیم ، و می دانیم که نزاع در حضور کودک غیرقابل قبول است ، بنابراین ، پسر ما هرگز ما را ندیده است. رسوایی ، و او هرگز کلمات توهین آمیز نشنیده است ، و این مطمئنا ".
و حتی زودتر برای روانشناس مشخص شد که چرا پسر شب خود را خیس می کند و اسباب بازی شخص دیگری را می شکند. فقط والدین چیزی نمی فهمند. سپس روانشناس می گوید: "شما ، مادر و پدر ، دیگر نمی توانید دعواهای خود را پنهان کنید ، زیرا پسر از قبل آنها را می داند. او می بیند که مادرش ناراحت است ، و با نگرانی آه می کشد ، و دیگر موهایش را نمی کند ، و کمتر پنکیک می پزد. و بابا عصرها تنها روی مبل می نشیند و به مامان گل نمی دهد و کتش را به طرز عجیبی نمی دهد و بورشت را نمی ستاید. و پدر و مادر دیگر نمی خندند ، و آنها به تئاتر نرفتند ، و پدر هم اکنون پشت او را می شست ، و قبلاً مادر به او کمک کرد. پسر نمی فهمد چه اتفاقی افتاده است ، خیال پردازی می کند ، نگران است ، خود را سرزنش می کند. و به همین دلیل است که او رویاهای بدی می بیند و هیولا در گوشه اتاق مستقر شده اند … ".
مامان و بابا به هم نگاه می کنند: "چه باید کرد؟ - بپرس - ما پسر را دوست داریم…. و احتمالاً همدیگر … "روانشناس ادامه می دهد:" شما دو نفر باید بدون پسر برای حل مشکلات خود بیایید ، در مورد تجارت توافق کنید و شاد زندگی کنید. سپس پسر دوباره شما را خوشحال می کند ، شعر می آموزد و از صدمه زدن دست می کشد. و اگر در آینده ادعاهای متقابل داشته اید ، آنها را در یک شام خانوادگی ، با صدای آرام و کلمات فرهیخته ، بدون وقفه در یکدیگر و ارائه پیشنهادات خود برای بحث ، بیان کنید. و پسر از این امر سود خواهد برد ، به او بیاموزد که نزاع ها را نپذیرد ، در اختلافات زیبا رفتار کند."
مامان و بابا با تعجب رفتند ، آنها حتی فراموش کردند که "تشکر" کنند. و روانشناس پشت پنجره ایستاد تا در مورد آنها فکر کند و می بیند که چگونه مادر و پدر دست های پسر را گرفته و با هم راه می روند ، هر چند در سکوت. و راه رفتن پسر به نوعی … مطمئن تر ، یا چیزی …
توصیه شده:
تکنیک های دست مادر / پدر و دست مادر و پدر
این تکنیک ها برای بررسی روابط با مادر / پدر ، جنبه های ناخودآگاه تعامل در روابط ، جنبه های شخصیتی زن و مرد ، مناطق درگیری در روابط با والدین طراحی شده اند. به طور کلی ، قابلیت های تشخیصی این تکنیک بسیار گسترده است. "دست مادر / پدر"
چیزی که همه درباره آن سکوت می کنند ، یا سعی می کنند وانمود کنند که هیچ اتفاقی نمی افتد
امروز ، گروهی از روان درمانگران موضوع عملیات نظامی در خاک اوکراین را مورد بحث قرار دادند. موضوع پیچیده ، غم انگیز ، غم انگیز و دردناک است. به خصوص برای افرادی که بستگان آنها در منطقه ATO زندگی می کنند. یکی از همکارانش می گوید که او خویشاوندان خود را به اودسا فرا می خواند ، سپس منتظر بمانید ، و سپس ، مانند آن ، خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.
وقتی والدین دعوا می کنند ، من مریض می شوم
ما در خانواده ای متولد می شویم ، مهارت های خاصی را کسب می کنیم ، قوانینی را می آموزیم که در این خانواده برقرار است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود ، بزرگ می شویم و در نهایت ، با بزرگ شدن ، خانواده خود را ایجاد می کنیم ، کپی از والدین. همه ما فرزندان خانواده خود هستیم و همه دیر یا زود پدر و مادر می شویم و بنابراین درک روابط والدین و فرزندان بسیار مهم است.
وقتی والدین دعوا می کنند
من گاهی سر فرزندم داد می زنم. در این لحظه فرزندم بر سر من چه فریادی می زند؟ وقتی باران شروع می شود چه می کنید؟ انتخاب های زیادی وجود دارد. شاید شما سعی می کنید زیر یک چتر یا سقف پنهان شوید ، شاید بدون یافتن سرپناهی ، خیس شده و زیر لب از بدشانسی کامل غر می زنید ، یا کفش های خود را در می آورید و در حال تپیدن ، برای رقصیدن عجله می کنید و از گودال ها می دوید.
بحران زناشویی پس از زایمان ، یا چرا بسیاری از زوج ها اولین سال پدر و مادر خود را سپری نمی کنند؟
طلاق پس از تولد اولین فرزند یک الگوی نسبتاً رایج در جامعه ما است. طبق آمار ، بیشتر ازدواج ها در چهار سال اول پس از ثبت ازدواج و همچنین در اولین سال پدر و مادر به هم می خورد. با وجود این واقعیت که میانگین سن ازدواج در سال های اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است (به طور متوسط 25-28 سال) ، تعداد طلاق ها همچنان در حال افزایش است.