مشتری و روانشناس به عنوان بازتابی از یکدیگر

تصویری: مشتری و روانشناس به عنوان بازتابی از یکدیگر

تصویری: مشتری و روانشناس به عنوان بازتابی از یکدیگر
تصویری: روان‌شناس، روان‌پزشک، مشاور/ به چه کسی مراجعه کنیم؟ 2024, آوریل
مشتری و روانشناس به عنوان بازتابی از یکدیگر
مشتری و روانشناس به عنوان بازتابی از یکدیگر
Anonim

همه ما تا حدودی شبیه هم هستیم ، درست است؟ کسی با کسی بیشتر ، کسی با کسی کمتر. ناخودآگاه ، ما دائماً به دنبال این ارتباطات در محیط هستیم و رابطه ما بر این اساس بسیار بنا شده است. و بله ، برای ما مشخص نیست چه چیزی دوچرخه سوار و بالرین را به هم متصل می کند. و برای آنها ممکن است - نیز باشد. اتصالات گاهی از نظر قوام تار عنکبوت نازک است ، اما وجود دارد. و این چیزی است که یک محقق ، یک پزشک و یک روانشناس را متحد می کند. ما به دنبال ارتباطاتی هستیم که مشخص نیست.

من مدتها در این فکر بودم که کدام مراجعه کننده به کدام روانشناس مراجعه می کند. این یک موضوع بزرگ جداگانه است. با این حال ، شکی نیست که مراجعه کننده ، هنگام انتخاب روانشناس ، به برخی کانون های متداول تکیه می کند ، حتی اگر آنها به شکل میل بیان شده باشند."

من چنین روانشناسی می خواهم "=" چنین روانشناسی قادر است مشکل من را حل کند "=" روانشناس با مشکل روبرو شد "=" عمومی ".

کلیات نیز در ایده ها ، شیوه زندگی ، ظاهر ، شخصیت جستجو می شود. کلیات می توانند از منفی ناشی شوند: "این شخص شبیه من نیست / کسی از محیط من ، این یا آن ویژگی را ندارد ، بنابراین او مثر خواهد بود". اما اگر من ، یک روانشناس ، این ویژگی را ندارم ، این بدان معناست که یکبار من در حال حاضر بر تضادی که مشتری از آن اجتناب می کند ، غلبه کرده ام و به نتیجه ای رسیده ام که مراجعه کننده به صراحت یا تلویحاً می خواهد. عمومی.

روانشناس گاهی بازتاب معکوس مراجعه کننده است. این شامل ویژگی هایی است که مشتری در این مرحله از زندگی فاقد آن است. مشتری ، آگاهانه یا نه ، باید آنها را بیدار کند. از نظر روانشناس ، ملاقات با چنین مشتری ممکن است نشانه عدم تعادل معکوس در شخصیت او باشد.

با این وجود ، نباید فراموش کنیم که این شباهت تا حدی توهم است. این ما نیستیم که یکسان (یا معکوس یکسان) هستیم ، این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی را ببینیم و به چه چیزی نگاه کنیم. مهم است که قبل از مواجه شدن با مشکل انتقال و ضدترانسفر این را به خاطر بسپاریم. اگر روانشناس خیلی عمیقاً از نظر احساسی شباهت با مشتری را درک کند ، این می تواند به ادغام و حتی وابستگی متقابل تبدیل شود. و همچنین می توانید با تنظیم مشتری برای خود و استفاده از الگوی ناخواسته معمول وی در جهت دیگری ، از این شباهت بهره مند شوید.

"من چنین وضعیتی داشتم و با آن چنین برخورد کردم" - این لزوماً یک عبارت مستقیم برای مشورت نیست ، بلکه شرح روند کار است.

همچنین ، از طریق شناسایی ویژگی های مشترک ، در اصل می توانید درک کنید که مشتری با چه وظایف ضمنی روبرو است. یا روبروی شما عالی نیست؟

توصیه شده: