به عشق به عنوان معنای زندگی دست یابید. از مجموعه "بینش و کشفیات مشتری"

تصویری: به عشق به عنوان معنای زندگی دست یابید. از مجموعه "بینش و کشفیات مشتری"

تصویری: به عشق به عنوان معنای زندگی دست یابید. از مجموعه
تصویری: معنای زندگی تو چیست؟ 2024, ممکن است
به عشق به عنوان معنای زندگی دست یابید. از مجموعه "بینش و کشفیات مشتری"
به عشق به عنوان معنای زندگی دست یابید. از مجموعه "بینش و کشفیات مشتری"
Anonim

ما همه در جستجوی عشقیم. این یک نیاز اساسی برای هر شخصی است. ما مشتاق توجه ، مراقبت و گرما هستیم. اما ، اگر در کودکی کودکی باید سزاوار عشق بود ، اگر مادر و پدر فقط به خاطر رفتار خوب و یا درس آموختن محبت می کردند ، آنگاه فرد می فهمد که عشق را نمی توان به این شکل دریافت کرد ، از طریق اولویت و تعلق به خانواده. ضروری است که برای بدست آوردن خرده های رقت انگیز شناخت و گرمی ، کاری "خوب" انجام دهید. تمام زندگی او به این "شایستگی" تبدیل می شود ، او با نگرانی به چشم دیگران نگاه می کند به این امید که برای اقداماتش تأیید شود. و با دریافت این تأیید ، این عشق ، به نظر می رسد که نمی تواند آنها را تصاحب کند ، به نظر می رسد که همه چیز درست نیست ، این کافی نیست ، او باید بیشتر تلاش کند و سزاوار آن باشد.

و زندگی به یک مسابقه ماراتن به نام "دستیابی به عشق" تبدیل می شود.

یکی از مشتریان من در این ماراتن فوق حرفه ای بود. در زیر کشفیات او را مشاهده می کنید ، که پس از کارهایی که با هم انجام دادیم ، در یکی از جلسات با من به اشتراک گذاشت. البته با اجازه او

"ناگهان متوجه شدم که این عشق برای من مهم نیست ، بلکه دستیابی به عشق است. این دقیقاً عملی است که باید به آن دست یابید ، یعنی به دیگران ثابت کنید که من خوب هستم. من زمان ، تلاش و انرژی زیادی را صرف این "پایان کار" کردم. و تعجب آور نیست که با این "پایان" این عشق را به پایان رساندم! من روی این عمل متمرکز شده بودم ، تمام قدرت و مهارتهایم را به آنجا هدایت کردم ، هر روز سعی می کردم یک مشکل بدیهی حل ناپذیر را حل کنم. من با سرم و با تمام نشانه هایم وارد این کار شدم. و من چیزی را در اطراف متوجه نشدم ، من در دنیای خود سر به پا شده بودم ، جایی که لازم بود به آن برسم.

چند روز پیش ، ناگهان متوجه شدم افرادی هستند که می توانم بدون نیاز به آنها ، آنچه را که نیاز دارم به دست آورم ، اما فقط به این دلیل که آنها با من خوب و درست رفتار می کنند. فهمیدم که مجبور نیستم از کسی که از من دور می شود محبت کنم. لعنت بر آنها! بگذار آنها بروند! آنقدر چیزهای زیبا در اطراف شما وجود دارد که تمرکز روی این نادانی احمقانه است ، نباید خودتان را صرف آن کنید. فقط می توانید کمی بچرخید و افراد دیگری را ببینید که با من مانند یک انسان رفتار می کنند و در کنار آنها احساس راحتی و راحتی می کنم و پس از برقراری ارتباط با آنها ، ذره ای لذت و شادی باقی می ماند. و من نیازی به اثبات چیزی ندارم ، نیازی به تلاش برای خوب بودن ندارم."

چه بینش فوق العاده ای ، اینطور نیست؟

من خودم این تجربه غم انگیز را پشت سر گذاشتم ، زمانی که کسب عشق شغل اصلی زندگی من بود. توجه من فقط بر کسانی متمرکز بود که به من عشق نمی ورزیدند و من تمام تلاش خود را می کردم تا از آنها التماس کنم. و وقتی ناگهان متوجه شدم افرادی هستند که آماده هستند گرمای خود را با من در میان بگذارند ، به نظر می رسید که نور را می بینم. این افراد همیشه وجود داشته اند ، اما جایی که آنها در آنجا بودند در سایه بود ، اما ناگهان نوری روی این مکان سقوط کرد ، شخصی یک چراغ جستجو به آنجا فرستاد و من آنها را دیدم! این یک احساس طاقت فرسا بود!

وقتی عشق را جستجو می کنید ، قدرت خود را از دست می دهد. زیرا معنای عشق یک هدیه است. به شما می دهند. درست مثل این ، به هیچ وجه. علیرغم همه نقایص شما و وقتی ثابت می کنید که شایسته هستید … انگار برای خودتان قیمت تعیین می کنید. مرا ببر ، من کار می کنم ، من لیاقت دارم ، آنچه را که نیاز دارم انجام می دهم …

عشق حاوی قدرت شفابخش بزرگی است.

اما تنها زمانی که واقعاً یک هدیه باشد و نه چانه زنی.

توصیه شده: