2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
روان درمانی از نظر احساسی ، اخلاقی ، ذهنی ، مالی و از هر نظر پرهزینه است ، اما دردناک ، غم انگیز ، بی روح و ناامید کننده است. عزاداری را نیز فراموش کردم: هرگونه دستاورد ، توهم ، روابط ، اشیاء گمشده ، معانی و نشانه ها ، محدودیت های من و دیگران ، تصویر از خود ، و دیگر ساختارهای پشتیبان.
در روند خداحافظی با این چیزهای محبوب ، قابل اعتماد و پایدار که مدتهاست پوسیده و کپک زده شده اند ، انعطاف پذیر و بی شکل می شوید ، یاد می گیرید که بنا به درخواست و زمینه خود را شکل دهید ، ساختارهای موقت ایجاد کنید و از دیگران س questionال کنید ، آزمایش و بازتاب کنید. ، احساس کنید و تجزیه و تحلیل کنید ، تا حدی و نه همیشه تکیه کنید ، انتخابهای متعادل و خودجوش انجام دهید ، و هیچ چیز را به طور قطع نمی دانید ، مگر آنچه اکنون با شماست.
در لحظات نادر ناامیدی و پسرفت ، می خواهید حداقل برای مدتی از الگو یا شابلون ، توصیه یا نحوه انجام صحیح آن بپرسید ، و سپس فکر می کنید ، هنوز فکر می کنید ، و نمی خواهید.
انتظار می رود که در اینجا آنها به یافتن راهی برای خروج از وضعیت کمک کنند ، اما در عمل به آن باز می گردند یا به آرامی اما پیوسته آن را پایین می آورند ، و مهم نیست که چه مسیری را پیش می برند ، به این ملاقات منتهی می شوند. این سریعتر اتفاق می افتد ، انعطاف پذیری و استحکام داخلی بیشتر ، و اگر کمتر باشد ، ملایم تر و با دوام تر است. گاهی اوقات آنها س questionsالات ناخوشایندی می پرسند و تمرینات مشابهی را پیشنهاد می دهند. گاهی حمایت می کنند ، گاهی اذیت می شوند.
اگر آزادی انتخاب می خواهید ، مسئولیت آن به عهده شماست.
شما می خواهید به توهم فرار کنید ، اما به واقعیت بازگردید.
در اینجا این واقعیت آشکار می شود تا زمانی که پرخاشگری ، ناامیدی ، ترس یا حالت تهوع از آن برمی خیزد. درمان با آن لحظه بسیار ناراحت کننده ، وحشتناک و هیجان انگیز هنگامی شروع می شود که سعی می کنید حالت تهوع را پنهان کنید ، اما خیلی دیر است و دیگر بر نمی گردد.
شما عصبی هستید. گریه میکنی. شرمنده از حالت تهوع. آنها به شما کمک می کنند تا آن را زندگی کنید. معلوم می شود که زندگی با آن طبیعی است و با آن شما از نظر روانی سالم و طبیعی هستید. سپس همه چیز کمتر ترسناک به نظر می رسد و می توان حالت تهوع را پذیرفت.
سپس با او قدم می زنید و متوجه می شوید که خسته ، ناراحت کننده ، فشرده و فشرده هستید. شما درک می کنید که نمی توانید اینطور زندگی کنید و زندگی کوچک است و اگر تصمیم نگرفتید ، چه فایده ای دارد و شما باید کاری را انجام دهید و خودتان آن را انجام دهید و مهمتر از همه ، همین حالا آن را انجام دهید.
شما انتخاب کنید.
شما در حال تجربه اختلال اضطرابی موقت از آزادی انتخاب و نویسندگی در زندگی خود هستید.
در این موج ، شما چیزی را تغییر می دهید ، عمل می کنید ، اشتباه می کنید ، کارهای عجیب انجام می دهید ، اما این همه طبیعی است و اضطراب برطرف می شود و در صورت لزوم متخصص مغز و اعصاب آن را بنویسد.
یک روز صبح شما در دنیای جدیدی از خواب بیدار می شوید و لوب های جلویی خود را می خارانید و می پرسید چرا من این مدت طولانی از این کار اجتناب کردم.
راه برون رفت از وضعیت ، اجتناب ، محافظت یا جدا شدن از مشکل نیست ، بلکه تنها بازگشت و تکمیل است. تکمیل یعنی از تشخیص به عمل بروید و مسئولیت آن را بر عهده بگیرید - درک آزادی که همه می خواهند ، اما هیچ کس آن را دوست ندارد. بنابراین ، درمان در همه رده های هزینه ای بسیار پرهزینه است.
این اتفاق می افتد که مشتری با بی تفاوتی و خستگی از دست دادن قدرت به محدودیت می آید جایی که انتخاب مدتها در انتظار آن بوده و حتی متوجه شده است. این یک مسئولیت غیرقابل درک در محل کار ، روابط بدون آینده و قیف های دیگر است ، جایی که انرژی زندگی نه برای تغییر وضعیت ، بلکه برای حفظ ترس از تغییر آن ، احساس گناه در قبال اعمال یا بلاتکلیفی خود ، شرمندگی از ناسازگاری با نحوه انجام آن ، صرف می شود. -باید-اگر-بود-و در سیاهچاله های دیگر فضای روانی بود.
و راهی برای تغییر آن با "افزایش عزت نفس" ، "تقویت خود" یا هر چیزی از صنعت سرگرمی غیر از روش شناخته شده وجود ندارد.
جستجوی جایگزین های دلپذیر نشان دهنده تمایل به حل مشکل بدون حل ، شنا کردن و خشک ماندن است ، و این فرمول نشان می دهد که چیزی در آن پنهان شده یا گم شده است.
درمان ، با آزمایش واقعیت و کشف متغیرهای پنهان در دفاع روانی ، دیدگاه مراجعه کننده را به درک موقعیت ، درک قابلیت ها و محدودیت های آن در آن ، گسترش می دهد و این منجر به انتخاب می شود: شنا و خیس شدن یا خشک ماندن ، اما ساحل
کسانی که بعد از مدتی جرات شنا می کنند از خود راضی هستند که بر راه بزرگ یا کوچک خود غلبه کرده اند. و می تواند آنقدر دلپذیر باشد که همه این هزینه ها برای همه اقلام هزینه ، مشکلات و اندوه ناشی از آن برطرف می شود ، تجربیات دشوار در حافظه سبک می شود و پس از مدتی همه چیز قهرمانانه زیبا به نظر می رسد. و حتی می توانید آن را تکرار کنید.
روان درمانی حرکت در این مسیر را آموزش می دهد: آزمایش واقعیت ، تجربه احساسات ، درک توانایی ها و محدودیت های فرد ، تأمل و توانایی مقاومت در برابر جهل ، تعیین ارزش ها و اولویت ها ، توانایی تغییر و پذیرش آن گونه که هست و بسیاری موارد دیگر چیزهای مهم برای زندگی و همه این مهارتها و تواناییهای عالی تا آخرین روز کاری سیستم عصبی نزد مشتری باقی می ماند ، بنابراین هرگونه هزینه ای برای آنها ارزش آن را دارد.
میلا گربنیوک ، روانشناس
+380 063 603 22 20
توصیه شده:
شکست درمان و شکست درمان
همه ما گاهی از نظر شخصی و حرفه ای شکست می خوریم. به همین ترتیب ، روانکاوان در کار شکست می خورند. این امر در مورد اشکال کار گروهی و مشاوره های شخصی صدق می کند. شایسته است این واقعیت را بپذیریم که هیچ روش صددرصد موثر روان درمانی و تحلیلگران کاملاً م thereثر وجود ندارد.
تغییرات در طول درمان
در نهایت ، هر درمان موفق یکسان است: مشتری تغییر می کند. البته ، این تغییرات جادویی نیستند که برای چشم خوشایند باشند ، هنگامی که در پایان درمان ، تک شاخ شخصی شما در غرفه خانه ظاهر می شود و هنگام قهوه صبحگاهی ، پرندگان به طور هماهنگ در درختان شروع به آواز خواندن می کنند.
چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی
وضعیت زیر را در نظر بگیرید: به طور نسبی ، شما یک درمانگر هستید ، فردی با شخصیت مازوخیست به جلسه آمد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ در برقراری ارتباط با مشتری ، تأکید اصلی باید بر روابط واقعی باشد ، یادداشت های همه کاره بودن باید از لحن حذف شود ، شما نباید تجزیه و تحلیل کنید و سعی کنید اقدامات خاصی از یک شخص را تفسیر کنید.
در مورد پرداخت هزینه روان درمانی: هزینه آن چقدر است و چرا؟
روان درمانی از یک سو ، یک رابطه نسبتاً عمیق انسانی است ، از سوی دیگر ، زمینه فعالیت ، خدمات است. این شغلی است که برای آن پول پرداخت می شود و پول در فرایند کمک به مراجعه کننده قرار می گیرد و نقش یک عامل روان درمانی را بازی می کند: حتی برای افراد کم درآمد ، مشارکت تا آنجا که ممکن است به خاطر اهمیت است.
هزینه درمان و ارزیابی ذهنی اثربخشی آن
اخیراً من در مورد هزینه درمان ، اثربخشی و ارزیابی ذهنی آن بسیار فکر کرده ام. من در شرایطی بودم که درمان برای من هزینه کمی داشت ، وقتی هزینه زیادی داشت ، مشتریانی به من مراجعه کردند که قیمت آنها پایین بود و کسانی که قیمت آنها بالا بود. و من در مورد معیار عینی در اینجا صحبت نمی کنم ، بلکه در مورد ارزیابی ذهنی مشتری و تأثیر آن بر درمان صحبت می کنم.