چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی

تصویری: چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی

تصویری: چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی
تصویری: سرگدشت یک مازوخیست 2024, ممکن است
چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی
چگونه می توان مازوخیسم را درمان کرد. درمان مازوخیستی
Anonim

وضعیت زیر را در نظر بگیرید: به طور نسبی ، شما یک درمانگر هستید ، فردی با شخصیت مازوخیست به جلسه آمد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟

در برقراری ارتباط با مشتری ، تأکید اصلی باید بر روابط واقعی باشد ، یادداشت های همه کاره بودن باید از لحن حذف شود ، شما نباید تجزیه و تحلیل کنید و سعی کنید اقدامات خاصی از یک شخص را تفسیر کنید. مازوخیست با تمام ظاهر خود باید نشان دهد که می تواند و باید با خود بهتر رفتار کند. اگر در طول یک جلسه فردی در موقعیت سادومازوخیستی قرار گیرد ، دوباره احساس خدمت ، تسلیم و ایثار از استقلال خود را به خاطر صمیمیت می کند. بنابراین ، وظیفه اصلی روان درمانگر این نیست که در رابطه با این فرد سادیست و مازوخیست شود.

چرا این خط اصلی درمان با ماهیت مازوخیستی است؟

مازوخیست ها با دیدن این که طرف مقابل از زندگی لذت می برد ، شروع به دست زدن به خود می کنند. در این مورد ، مشتریان به نمونه ای از حمایت های سالم نیاز دارند. امتناع درمانگر از موضع گیری سوء استفاده شده یا عدم توافق برای ابراز سخاوت (تا خشم) می تواند چشم اندازهای کاملاً جدیدی را برای فردی که در فضای فداکاری مداوم پرورش یافته است (علایق او به خاطر منافع) باز کند. از دیگران).

بنابراین ، افراد مخرب هیچ سودی در نشان دادن ایثار درمانی نخواهند داشت. چنین رفتاری از طرف درمانگر به سادگی غیرقابل قبول است.

در عمل چگونه به نظر می رسد؟

به عنوان مثال ، کاهش پرداخت برای جلسه یا کار با بدهی با چنین افرادی آنها را یک قدم بیشتر نمی کند. برعکس ، توصیه می شود عمداً رضایت خود را از افرادی که دارای شخصیتی مازوخیستی هستند از پرداخت دریافتی نشان دهید ، حتی می توانید اسکناس ها را به آرامی ضربه بزنید و آنها را در جیب خود پنهان کنید. با امتناع در این مورد ، درمانگر به شخص نشان می دهد که به توانایی های خود اعتقاد دارد ، می تواند مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد ، رفاه خود را بهبود بخشد و پول بیشتری به دست آورد.

اگر درمانگر به تعطیلات برود ، مازوخیست ها شروع به اخلاق می کنند ، اما سعی می کنند این کار را منفعلانه انجام دهند: "چگونه می توانم لذت ببرم وقتی من خیلی بد هستم؟" در پاسخ ، درمانگر باید به مازوخیست بگوید که لذت بردن حتی زمانی که دیگران احساس بدی دارند طبیعی است و همه چنین حقی دارند.

اغلب ، مازوخیست ها عصبانیت خود را از دست می دهند ، شروع به عصبانیت می کنند ، انتقاد می کنند ، سعی می کنند در اخلاق شرکت کنند. شما باید به چنین رفتاری علاقه نشان دهید و شخصی را همانطور که هست بپذیرید ، حتی تا حدی از او حمایت کنید. شخصیت های مازوخیست نیازی ندارند بدانند وقتی شجاعانه لبخند می زنند تحمل می شوند. آنها باید بدانند که عصبانیت طبیعی است و اطرافیان حتی وقتی شخصیت خود را نشان می دهند آنها را می پذیرند.

هنگامی که مازوخیست ها احساس سرخوردگی ، عصبانیت و سرخوردگی می کنند ، می توانند منکر ، اخلاقی شوند (تا احساس شرم و خودخواهی نکنند). در این وضعیت ، درمانگر می تواند بر اساس نیازهای خود عمل کند و به رنجش "صالح" و غیرقابل کنترل مراجعه کننده به عنوان تجلی طبیعی احساسات او پاسخ دهد. در نتیجه این تاکتیک ، برخی از مشتریان بازسازی می شوند.

روان درمانگران باتجربه به هیچ وجه توصیه نمی کنند با افرادی با شخصیت مازوخیستی همدردی کنند. با این حال ، این به هیچ وجه به این معنا نیست که آنها باید به خاطر مشکلات خود سرزنش شوند یا در پاسخ به رفتارهای مازوخیستی به سادیسم بازگردند. به جای واکنش "اوه ، بیچاره!" درمانگر باید توجه مازوخیست را جلب کند. شما باید با تدبیر بپرسید: "چگونه خود را به این وضعیت رسانده اید؟" به نظر می رسد چنین عبارتی مازوخیست ها را هوشیار می کند.روی آوردن مستقیم به ذهن یک فرد باعث می شود او بفهمد که او یک فرد بالغ است و می تواند همه کارها را خودش انجام دهد ، زیرا کسی به او اعتقاد دارد.

به طور طبیعی ، در ظاهر ، مازوخیست عصبانیت ، عصبانیت ، ناامیدی را نشان می دهد (چگونه؟ شما مجبور شدید من را نجات دهید ، اما دقیقاً برعکس عمل می کنید!). با این حال ، اگر فرد مازوخیست عصبانی باشد ، این نشان دهنده پیشرفت درمان است.

شما نمی توانید مازوخیست ها را نجات دهید. نانسی مک ویلیامز ، روانکاو مشهور آمریکایی ، دکترای روانشناسی شخصیت ، مورد نسبتاً جالبی را از تمرین خود شرح داد. یک زن مازوخیست که در حالت مازوخیسم شدید قرار داشت ، کارکنان یک مرکز بهداشت روانی محلی را متقاعد کرد که وی را به مدت 72 ساعت در بیمارستان بستری کنند. چند ساعت بعد او به هوش آمد ، آرام شد و سعی کرد روانپزشک را متقاعد کند که در صورت اجازه روانکاو (N. McWilliams) وی را ترخیص کند. با این حال ، دومی پاسخ داد: "هنگامی که پزشک را در مورد نیاز به بستری شدن در بیمارستان متقاعد کردید ، از کاری که انجام می دهید آگاه بودید. بنابراین از مسئولیت خودداری نکنید و به قول خود وفا کنید. " مشتری عصبانی بود ، اما پس از چند سال اعتراف کرد که این وضعیت به دلیل این واقعیت که روانکاو با او مانند یک فرد بالغ تعامل داشت ، نقطه عطفی در درمان او بود. پس از آن بود که فهمید که واقعاً مسئول اعمال و زندگی خود است.

بنابراین ، به طور خلاصه ، نوع درمانی مازوخیستی شامل موارد زیر است:

نشان دهید که می توانید به خودتان احترام بگذارید. این می تواند واکنش برانگیختگی را تحریک کند.

دلسوزی کمتر.

شما نباید برای مازوخیست "بخرید" و درگیر اضطراب شوید ، به ویژه هنگامی که او شروع به انجام کارهای خطرناک می کند. این به بیمار امکان می دهد نوعی "رهایی" از اضطراب را احساس کند - اکنون تمام تجربیات توسط درمانگر احساس می شود!

در حالت دوم ، مقابله با اضطراب با برقراری ارتباط با شخص با لحن بی رحمانه مفید است.

نکته آخر یک مثال گویا است. زنی با تیپ شخصیتی مازوخیستی در شرف بازگشت به همسرش است که او را کتک می زند. درمانگر اضطراب درونی را برای مراجعه کننده تجربه می کند ، اما به جای بیان علنی احساسات خود ، باید مکالمه را با لحنی آرام و سرد شروع کنید. محتوای مکالمه باید چیزی شبیه به این باشد:

"من درک می کنم که او نمی خواهد شما را بکشد و تحت کنترل است. بنابراین ، خودکنترلی وجود دارد … اما … فرض کنیم در یک مقطع زمانی او قادر به مهار خود نخواهد بود؟ عواقب آن چه خواهد بود؟ فرزندان شما نزد چه کسانی خواهند ماند ، چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟ چه کسی ملک را دریافت می کند؟ آیا با بچه ها صحبت کرده اید که در صورت کشته شدن چه اتفاقی می افتد؟ آیا وصیت نامه تنظیم شده است؟ شاید اگر ملک مشترک همسرتان است ، باید مجدداً آپارتمان را برای شخص دیگری ثبت کنید؟"

هنگامی که یک روان درمانگر از پذیرش اضطراب خودداری می کند ، در مورد واقعیت صحبت می کند ، و در ذهن یک مازوخیست جلب می کند ، تمایل به نجات مشتری را "شامل نمی شود" ، فرد احساس اضطراب و هیجان درونی می کند ، زیرا باید با عواقب آن روبرو شود. با این حال ، در اینجا شما باید به وضوح درک کنید که چه موقع می توانید احساسات مشتری را تحت تأثیر قرار دهید. مگر اینکه یک اتحاد درمانی قوی ایجاد شود ، قرار گرفتن زود هنگام یا قوی می تواند منجر به انتقاد و سرزنش شود. با این حال ، انتقال درک دلسوزانه و در عین حال مقابله با اقدامات مشتری دشوار است. این هنر را نمی توان از کتاب های درسی آموخت. با تجربه ، هر متخصص مراقبت حس شهودی در مورد زمان وارد شدن به رویارویی و زمان عذرخواهی و حمایت از خود ایجاد می کند.

علاوه بر این ، وظیفه روان درمانگر این است که بتواند اعتقادات غیر منطقی فرد مازوخیست را پیدا کرده و به کار گیرد. نمونه هایی از باورهای مشابه:

اگر به اندازه کافی رنج ببرم ، عشق را دریافت خواهم کرد.

- بهترین راه برخورد با دشمنان این است که به آنها نشان دهید متجاوز هستند.

تنها دلیلی که اتفاق خوبی برای من افتاد این بود که خودم را به اندازه کافی تنبیه کردم.

همه این جنبه ها برای روشن شدن و همکاری با مشتری بسیار مهم است ، اما به عنوان یک فرد بالغ که می تواند درک کند که اینها باورهای غلط هستند. پشتکار درمانگر در شناسایی باورهای غیر منطقی اغلب مهمترین مرحله درمانی است.

بنابراین ، اگر شما یک درمانگر نیستید ، اما یک دوست عزیز دارای تیپ شخصیتی مازوخیستی است ، چه کاری می توانید برای او انجام دهید؟

فقط لذت بردن از زندگی (صرف نظر از اینکه آیا باعث ناراحتی دیگران می شود یا نه) و احترام به خود را نشان دهید ، به هیچ وجه از خود قربانی خارج نکنید. برای احترام به خود و جلب محبت اطرافیان ، نیازی نیست همه را راضی کنید.

باورهای غیر منطقی او را بیابید. به عنوان مثال ، اکنون من رنج می برم ، اما فردا خوشبختی وجود خواهد داشت ، زیرا پاداش فقط برای رنج قابل دریافت است.

هنگام بازی در نقش یک قربانی ، از کسی حمایت نکنید ، اما او را نیز رد نکنید ، با آرامش با او صحبت کنید و از عقل استفاده کنید.

برقراری ارتباط با یک فرد بزرگسال که قادر به پاسخگویی به عواقب اعمال خود است ، ضروری است.

عدم پذیرش نگرانی ها و نگرانی های دیگران - البته ، این امر باعث کاهش رنج می شود ، اما به عهده گرفتن مسئولیت اقدامات خود کمکی نمی کند. استفاده از این رویکرد در مورد یک شخص بسیار دشوار خواهد بود ، اما باید به خاطر داشت که همه اقدامات به او کمک می کند.

هرگز یک مازوخیست را نجات ندهید.

با این حال ، لازم به یادآوری است که بدون متخصص درک کامل نوع شخصیت مازوخیستی و کمک کامل به شخص غیرممکن است ، به ویژه اگر دارای درجه شدید مازوخیسم باشد. یک خطر ویژه در کار با یک مازوخیست این است که می توان نوع شخصیت را اشتباه تشخیص داد ، در این صورت عواقب آن می تواند برای فرد نامطلوب باشد و فقط وضعیت او را تشدید می کند.

توصیه شده: