قوی باش. راه قربانی بهایی است که باید برای "قدرت" پرداخت کرد

فهرست مطالب:

تصویری: قوی باش. راه قربانی بهایی است که باید برای "قدرت" پرداخت کرد

تصویری: قوی باش. راه قربانی بهایی است که باید برای
تصویری: LION MENTALITY - فیلم انگیزشی 2024, ممکن است
قوی باش. راه قربانی بهایی است که باید برای "قدرت" پرداخت کرد
قوی باش. راه قربانی بهایی است که باید برای "قدرت" پرداخت کرد
Anonim

"من همه کارها را خودم انجام می دهم. من می توانم ، می کنم ، می کشم. من از کسی چیزی نمی خواهم."

پرداخت استقلال کامل خستگی ، فرسودگی ، ناتوانی در تکیه بر شخص دیگری غیر از خود است.

"من همه خودم هستم" برای چی؟

از یک سو ، ناتوانی و ناتوانی در درخواست کمک وجود دارد. بله ، و هست.

اما از سوی دیگر ، احساس عمیقی از نیاز به توجیه وجودم در این زمین وجود دارد. "وقتی بر خستگی و درد غلبه می کنم ، از خودم عبور می کنم ، نیروی انسانی بیشتری به دست می آورم ، خواسته ها و نیازهایم را نادیده می گیرم ، آن وقت می توانم… میتوانم زندگی کنم."

فقط در صورت قهرمان بودن می توانید زندگی کنید. برای توجیه زندگی خود ، باید کارهای زیادی انجام دهید ، در حد توانایی های انسانی ، باید قوی تر ، باهوش تر ، سریعتر باشید. و البته ، خودش در غیر این صورت حساب نمی شود.

ریشه های این باور در دوران کودکی ریشه دارد.

آنها می توانند مبتنی بر عزت نفس پایین باشند. "شما مانند خود هستید - هیچکس نیستید. بیش از آنچه هستید باشید و سپس حق وجود را به دست خواهید آورد. حق حساب شدن. " عدم شناخت پدری. غفلت مامان نیاز مستمر به "شایستگی" و "توجیه".

یا شاید این پیام در ابتدا توسط والدینش به مادر خطاب شده باشد. و دختر با دیدن اینکه چگونه مادرش "بند خود را می کشد": او دیر کار می کند ، آشپزی می کند ، تمیز می کند و سپس شب ها را می شست ، با وجود همه چیز بچه ها را "بزرگ می کند" یا همه کارها را بدون هیچ اثری به خود می دهد - نتیجه می گیرد که او سرنوشت یک زن است دختر به مادرش احترام می گذارد و نمی خواهد از او "ضعیف" باشد.

سرنوشت نظامی مادربزرگ تولیا و "سندرم بازمانده" آن نسل. گناهی که شما زنده مانده اید و اکنون زندگی می کنید ، وقتی بسیاری از آنها مرده اند ، شما را مجبور به پرداخت هزینه این خوشبختی می کند. نه بازدم ، نه آرامش ، نه شادی مجدد - بازماندگان چنین حقی ندارند.

به هر طریقی ، اما یک زن تصویری از سرنوشت قهرمان زن ایجاد می کند. در نسخه مدرن - یک زن فعال ، یک زن فداکار ، نجات دهنده ، یک زن سرسخت - یک قربانی. اغلب یکی از سه شکل

بالاتر ، سریعتر ، قوی تر! گل به گل! همه چیز تحت کنترل است - شغل ، زیردستان ، خانواده. همه چیز را بدانید و همه را زیر نظر داشته باشید. "من بهتر می دانم که چگونه باید باشد ، و این بستگی به من دارد که تصمیم بگیرم!"

هر قدم را کنترل کنید ، مسئولیت ها را تقسیم کنید ، یک برنامه توسعه ای برای مرد خود تهیه کنید و با پشتکار او را در این راه هدایت کنید (و سپس تعجب کنید که چگونه او به "مربی" دیگری رفت).

خودتان را سرپرست خانواده کنید. والدین والدین خود و مادر برادران و خواهران خود باشید. جای "ارشد" کل خانواده را بگیرید. پرداخت و ارائه ، کنترل و تقاضا. تمام قدرت را در دستان خود بگیرید.

آه ، این احساس سرسختانه از قدرت و قدرت تقسیم نشده! خوب ، بالاخره ، من می توانم هر کاری را انجام دهم!

و همه آنها به من وابسته هستند!

خود را مهم ، غیرقابل جایگزین ، ضروری بسازید. شما می توانید یک فرد را کاملاً بی انرژی کنید تا بدون شما نتواند قدم بردارد. اما مورد نیاز بودن معادل عشق نیست.

"اگر به من نیاز باشد ، لازم است ، آنها بدون من نمی توانند کنار بیایند ، آنها به من وابسته هستند ، سپس من تشخیص داده می شوم … مورد نیاز است. دوست داشتنی … ". این عشق و شناخت است که دختران قوی به دنبال آن هستند.

برای نجات همه اطرافیان - همکاران در محل کار ، نه در شیفت خود و کار سه نفر ؛ خانواده های آنها ، کاری را که می توانند خودشان با موفقیت انجام دهند ، برای آنها بی توجه انجام دهند. بستگان آنها ، تصمیم می گیرند که چه چیزی برای آنها بهتر است ، و آنها را با مراقبت خود خفه می کنند. بهترین دوست ، ترتیب سرنوشت او ؛ شوهر الکلی از زندگی اش …

اوه ، این احساس سرسختانه فداکاری ، قدرت یک پری خوب و کینه یک نابغه ناشناخته است! و همه اینها آنجاست))

"برای شستن کف هنگام شب وقتی تمام اعضای خانواده خواب هستند. وقتی شوهر و یک پسر بزرگسال بی سر و صدا در خانه تلویزیون تماشا می کنند ، کیسه ها را از فروشگاه بیرون بیاورید. شروع به چسباندن کاغذ دیواری ، هیچ کس ، بدون جذب … ابتدا. ظرف 1 صبح ظروف را به صورت نمایشی بشویید یا وام شوهر را بی سر و صدا بپردازید."

حس فداکاری شیرین!

دستانش را می مالد تا صورت حساب را نشان دهد دیگه چطور؟

همه چیز جنبه دوم دارد. ایثار نیاز به حساب دارد. او با نارضایتی از عدم تشخیص شایستگی های خود خفه می شود. "آنها قدر من را نمی دانند ، به من احترام نمی گذارند. آنها نمی بینند که من چقدر برای آنها کار می کنم. "نه برای آنها ، بلکه برای آنها. لازم نیست افراد معلول را از افراد خارج کنیم یا آنها را چنین در نظر بگیریم. بدون تو کنار بیای

"اما اگر آنها بتوانند بدون من کنار بیایند ، پس چرا من اصلا نیاز دارم؟ و آیا کسی به من نیاز دارد؟"

آیا به خودت نیاز داری؟ یا آیا شما "یک صفر هستید ، که فقط با کسی به یک عدد شایسته تبدیل می شود ، و شما به تنهایی بدون چوب فقط صفر هستید؟ "(V. Moskalenko" اعتیاد: یک بیماری خانوادگی. ")

برای واگذاری نقش قربانی و نجات دهنده ، باید قدرت را واگذار کرد. نجات به این معنی است که افراد نزدیک ضعیف هستند ، بدون شما نمی توانند کنار بیایند ، آنها مغز خود را ندارند.

به راحتی می توان در کنار نجات غریق معلول شد. جای تعجب نیست که این نقش اصلی زنان الکلی و مادران معتاد به مواد مخدر است.

با انتقال مسئولیت به خود شخص ، او را به عنوان همتراز خود تشخیص می دهید. احمق تر یا ضعیف تر نیست.

روانشناسی قربانی توسط "غده های آرام" به طرق مختلف آشکار می شود. این یک کلیشه خاص از رفتار است که دیگران را به "نجات دهندگان" و "متجاوزان" تقسیم می کند. "خوب و مهربان" و "بد و بد". "خوب و مهربان" تبدیل به "نجات دهنده" می شوند و با احساس گناه هدایت می شوند. به این ترتیب ، قربانی نیازهای خود را برآورده می کند. در غیر این صورت قادر به انجام این کار نیست ، به این ترتیب او آنچه را که نیاز دارد به دست می آورد.

… بیمارستان کودکان. صف طولانی مادران و نوزادان به پزشک. همه برای مدتی ضبط می شوند. به هر حال قرن 21 اما نوزادان از کوپن ها اطاعت نمی کنند - کسی دیر می آید و صف تغییر می کند. ساعت 10 ، و کسانی که در 9:15 و 9:30 تنها قادر به بالا آمدن بودند ، و حتی دکتر به مدت نیم ساعت به سر رفت. مامان ، که 10 سال وقت دارد ، علناً اعلام می کند که اکنون زمان اوست ، او مدتهاست اینجا ایستاده است و کسانی که اکنون می روند ، به وقت او خواهند رفت. او به شدت خشمگین است. با تکان دادن کودک در آغوش ، زن از درب دفتر دور می شود و با نگاهی آزرده در دورترین گوشه راهرو می نشیند. این پیام به جهان است. او شنیده شد و مورد توجه قرار گرفت. اما با انتخاب بین راحتی خود و راحتی دیگری ، زنانی که با بچه ها آمدند خودشان را انتخاب کردند.

ظاهراً برای این زن جوان یک روش عادی "جلب رضایت وجدان" اطرافیانش برای برانگیختن احساس گناه آنها بود. و سپس آنها آنچه را که او نیاز دارد انجام می دهند. این بار نتیجه ای نداشت."

ظاهراً چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد.

به عنوان مثال ، در مورد اهداف خود شفاف باشید و از علایق خود دفاع کنید. مراقب خود باشید و منتظر نمانید که شخص دیگری این کار را انجام دهد. در مورد کلینیک ، می تواند عبارت: "ساعت 10 صبح زمان من است. من دارم میام." و این همه.

یادگیری پیام های واضح بسیار مهم است. ارتباط صادقانه و مستقیم بزرگسالان.

"قربانیان" همه اطرافیان به خوب و بد تقسیم می شوند. افراد "خوب" معمولاً آنها را "نجات می دهند" و "بد" آنها "توهین" می کنند و "انواع کارهای بد را انجام می دهند". خارج شدن از موقعیت قربانی به معنای توقف تقسیم جهان به خوب و بد است ، اما یادگیری واضح گفتن آنچه شما نیاز دارید.

و بپرس. کمک بخواهید به طور مستقیم. نه به شیوه ای دستکاری کننده ، آنچه را که لازم است بیرون بیندازید ، اما صادقانه. مشکل است ، من درک می کنم برای این کار شما باید هاله را از سر خود بردارید و فقط یک فرد با نیاز خود باشید

به ضعف خود اعتراف کنید. و فقط یک مرد شوید نه یک قهرمان ، نه یک قدیس ، بلکه فقط یک فرد با خواسته ها ، نیازها ، محدودیت های توانایی های خود ، با راحتی یا عدم راحتی خود برای انجام کاری.

ارزش انجام چه کاری را دارد؟

بیشتر از خود سوال بپرسید:

آیا من مثل یک قربانی رفتار می کنم؟

آیا من بیشتر از توان خود استفاده نمی کنم ، منتظر هستم که شخص دیگری بیاید و از من مراقبت کند ، "مرا نجات" دهد؟

آیا من به وضوح آنچه را که نیاز دارم می گویم؟

آیا می توانم بپرسم؟

آیا سعی می کنم عزیزانم را از کار بیندازم؟ به طور نامحسوس آنچه را که کودکان می توانند انجام دهند برای کودکان به اشتراک بگذارند. با کاهش ارزشهای شخصی آنها و جلوگیری از رشد آنها؟

آیا من شریک زندگی خود را یک فرد ضعیف ضعیف می کنم که قادر نیست به طور مستقل تصمیم بگیرد که به چه چیزی نیاز دارد و مسئولیت زندگی خود را بر عهده می گیرد؟

آیا من برای پدر و مادرم مادر می شوم؟ آیا من زیاد به عهده نمی گیرم ، به نقش مادربزرگم عادت می کنم و مسئولیت تمام خانواده را بر عهده نمی گیرم؟ اینجا جای من است؟

یاد بگیرید که نیروها را توزیع کنید و زمان خود را برنامه ریزی کنید ، مسئولیت را تقسیم کنید ، جایی درخواست کمک کنید و جایی برای تعیین مرزهای خود و پرداخت هزینه تصمیم گیری برای عقب نشینی از آنها

توصیه شده: