ازدواج لازم نیست

فهرست مطالب:

ازدواج لازم نیست
ازدواج لازم نیست
Anonim

من طرفدار زیادی برای ازدواج ندارم.

من معتقدم که ازدواج رویاپردازان با استعدادی را که می توانند جهان را در یک موسسه مورد قبول تغییر دهند ، قرار می دهد ، جایی که آنها زمان فوق العاده ای از وقت ، احساسات ، "جادو" و انرژی ارزشمند خود را صرف تلاش برای شهروند "خوب" کردن و توهم زندگی می کنند. یک خانواده ایده آل که با موفقیت در سر ما جاسازی شده است. علاوه بر این ، ازدواج موفق شده است احساس مالکیت کشنده ای نسبت به روح دیگری ایجاد کند فقط به این دلیل که او یک بار بله گفت ، انگشتی را روی انگشت ما گذاشت و سندی را امضا کرد مبنی بر اینکه ما هرگز رها نخواهیم شد. (آیا تا به حال متوجه شده اید که همه چیز چقدر دیوانه کننده به نظر می رسد؟)

یکی از بزرگترین فریب هایی که می توانیم طعمه آن شویم این است که ما به شخص دیگری در زندگی احتیاج داریم. ما منتظر آمدن خانم یا خانم هستیم تا سرانجام زندگی ما آغاز شود و واقعاً خوشحال باشیم.

من 15 سال است که با مردم زندگی می کنم و ما هنوز واقعاً یکدیگر را دوست داریم. این عمدتاً به این دلیل است که هر یک از ما تنها می مانیم ، نور ایجاد می کنیم و در دستیابی به اهداف شخصی خود به یکدیگر کمک می کنیم. ما فوق العاده متفاوت هستیم ، اما هیچ یک از ما برای حق تغییر دیگری نمی جنگیم. ما به همدیگر احترام می گذاریم و برای خودمان ارزش قائل هستیم. ما به هم احتیاج نداریم. از هم لذت می بریم. این تفاوت بزرگی است. غیر عادی ترین کلمات جهان عبارت است از "تو مرا تکمیل می کنی" - من واقعاً می خواهم وقتی آنها را در عروسی می شنوم فریاد بزنم. من می خواهم خودم را تکمیل کنم.

حول محور خود بچرخید تا زمانی که به هماهنگی با خود برسید و به تنهایی نتوانید جادو ایجاد کنید. سپس ، اگر بخواهید ، فردی را جذب خواهید کرد که دور شما می چرخد. در نتیجه ، جهان دو روح زیبا دریافت می کند که به طور جداگانه می چرخند ، اما در هماهنگی کامل … آنجا جادو اتفاق می افتد!

بچه ها چطور؟

من اعتقاد ندارم که همه ما قصد داریم بچه دار شویم و خانواده داشته باشیم ، همانطور که فرهنگ به ما حکم می کند. هنگامی که تصمیم به بچه دار شدن گرفتید ، بله ، پیدا کردن فردی که خوشحال باشد به شما کمک می کند تا بهترین زندگی ممکن را به فرزند متولد نشده خود داشته باشید ، مفید است. این بدان معنا نیست که هر دو باید زیر یک سقف زندگی کنند ، اما شما مصمم هستید که برای حمایت از کودکان برای رشد سالم ، با اعتماد به نفس و از نظر عاطفی پایدار جامعه با هم کار کنید.

اگر بخاطر دلخواه ازدواج کرده اید … فوق العاده است! فقط اطمینان حاصل کنید که انتظارات شما واقعی بوده و در مورد احساسی که دارید صادق و صادق باشید. اگر در یک رابطه طولانی مدت فردی احساس کند گرفتار شده و ناراضی است ، ناسالم است. به همین دلیل است که ما آسیب های زیادی در رابطه داریم که جواب نداد - مادر ، پدر ، عشق اول و غیره. تصویر افسانه ای از اینکه عشق چگونه باید به نظر برسد تخیلی بود و ما شکست خوردیم.

با همسر جان ازدواج نکنید

بیلی (مرد من) دوست بسیار خوبی است. او فکر می کند من فوق العاده ، شگفت انگیز و فوق العاده جذاب هستم. او همیشه آماده کمک و حمایت از من است و در هر صورت مورد دوم را انجام خواهد داد. او یک پدر و همراه فوق العاده است. ما از هر نظر برای یکدیگر عالی هستیم. ما تقریباً همیشه بر بهترین ها در خود تأکید می کنیم. ما به هم نمی چسبیم و می توانیم تنها بمانیم ، حتی اگر ترجیح می دهیم با هم باشیم. رابطه ما آسان است و گند را نفی می کند. بیلی ملایم ، آرام … کاملاً فوق العاده است ، و من او را دوست دارم ، اما او همانطور که معمولاً درک می شود جانشین من نیست - یک ارتباط عرفانی و قدیمی از زندگی های گذشته. ما با هم اتحادی کاملاً منحصر به فرد ایجاد کرده ایم که معنای آن نیز در نوع خود بی نظیر است.

همنشینان روح کی هستند؟ وجود دارند؟ هر یک از ما بر اساس باورهای خود به این سال پاسخ خواهیم داد. شخصاً ، من معتقدم که همسر جان افرادی هستند که کاملاً با ما ترکیب می شوند تا به رشد ما کمک کنند. اما لازم نیست آنها عاشق ما باشند.این آگاهی برای ما بسیار مهم است. به نظر می رسد در فرهنگ ما با درک روابط عمیقی که غیر جنسی یا غیر عاشقانه هستند اما هدف بزرگی دارند ، مبارزه می کنیم. هر گونه ارتباط نزدیک بین دو نفر به صورت پیشینی عاشقانه است ، درست است؟ خیر ارتباطات بی شماری در این دنیای وحشی وجود دارد.

و من معتقدم که همزاد روحی وجود دارد و در زندگی ما در مواقعی که بیشترین نیاز را دارد ظاهر می شود. آنها می آیند تا ما را تحت فشار قرار دهند ، مانند آینه ما را به چالش بکشند ، عیب های ما را به ما نشان دهند ، ما را بیدار کنند و ما را وادار به جلو رفتن کنند. و صادقانه بگویم ، بهتر است با چنین افرادی ازدواج نکنیم. زیرا در این صورت ما در ایجاد ازدواج کامل دچار مشکل می شویم (خدا می داند این به چه معناست) و فراموش می کنیم که چرا روح ما از همان ابتدا به هم متصل شده بود.

همه ما خیلی راحت فراموش می کنیم که وظیفه ما این است که به یکدیگر کمک کنیم تا هرچه سریعتر پیشرفت کنند ، نه اینکه در این نقش های عجیب و غریبی که زن و شوهر مجبور به ایفای آن هستند ، یکدیگر را عذاب دهیم. زیرا چه کسی می داند که ظاهر آن برای هر یک از ما چگونه است.

این ایده وجود دارد که یک فرد باید تمام نیازهای ما را برآورده کند. و به طور کلی ، همه رنج ها و ناامیدی ها را برای ما فراهم می کند. در عوض ، چرا ابتدا به این فکر نمی کنیم که چرا می خواهیم با شخص دیگری رابطه برقرار کنیم و هدف آنها چیست. سپس جهان بهترین انتخاب را برای این منظور برای ما ارسال می کند. و اگر هدف شما رابطه جنسی عالی و سفر در سراسر جهان است ، در این صورت فرد کاملاً متفاوتی را خواهید یافت ، متفاوت از آنچه که با تشکیل خانواده به دست می آورید. وقتی شک دارید ، فقط حرف من را قبول کنید. آگاهی واضح از خواسته های ما اولین قدم در جهت ایجاد جادویی ترین اتحاد است.

ببینید ، در واقع ، من یک متخصص نیستم و البته ، من خودم هنوز به همه چیزهایی که در مورد آنها صحبت می کنم تسلط ندارم. من یک چیز را به طور قطع می دانم ، و واقعیت این است که کاری که من انجام می دهم کارساز است. چند زوج خوشبخت می شناسید؟ خوب چند نفر از آنها کسانی هستند که بیش از چند سال با هم بوده اند و دارای فرزند هستند؟ آنها نه تنها نباید در کنار هم راحت باشند ، بلکه در مورد خوشبختی واقعی است. همه اینها باعث می شود فکر کنید ما در جایی اشتباه می کنیم. ما دائماً در جستجوی عشق دیوانه وار وحشی و سرسخت زندگی خود هستیم تا به هر قیمتی تا مرگ از ما جدا نشویم. شاید ، و این فقط گمانه زنی است ، ما باید به دنبال چیزی کاملاً مخالف باشیم.

بیایید حالت عادی را بازنویسی کنیم.

بیایید والدین ، دوستی ها ، عشق ، مشارکت ها ، ارتباطات ، اتحادیه های همسری ، زندگی و ازدواج را به گونه ای که به دیدن آنها عادت کرده ایم هک کنیم و چیزی را ایجاد کنیم که مناسب قلب و روح ما باشد ، بدون ترس و ترس از شکستن هنجار.

زیرا اگر کسی قبلاً این را به شما نگفته است ، مفهوم هنجار بسیار اغراق شده است.

بروک همپتون (نویسنده)

توصیه شده: