کنترل احساسات

تصویری: کنترل احساسات

تصویری: کنترل احساسات
تصویری: کنترل احساسات در ترید | Stop Emotional Trading 2024, ممکن است
کنترل احساسات
کنترل احساسات
Anonim

"چگونه احساسات را مدیریت کنیم؟" یک سوال رایج است بیشتر اوقات ، این بدان معناست که "چگونه می توان احساسات" بد "را رها کرد و یاد گرفت که احساسات خوب را برانگیزد؟"

احساسات ، از یک سو ، ارزیابی ناخودآگاه از آن چیزی است که برای من ، برای دیگران و در کل جهان اتفاق می افتد. این عملکرد ارزیابی احساسات است. اما یک مورد دیگر نیز وجود دارد: انگیزشی. احساسات جزء ضروری هر اقدامی هستند ؛ این انرژی با هدف تغییر وضعیت است. یعنی با کمک احساسات ، موقعیت را ارزیابی می کنیم و در صورت لزوم برای تغییر آن اقدام می کنیم.

کلمات کلیدی - ارزیابی ناخودآگاه اگر منظور ما از "کنترل" احساسات ، توانایی "روشن / خاموش" آنها است ، این غیر ممکن است: ما بر ناخودآگاه کنترل نداریم. بنابراین ، اگر احساسی قبلاً بوجود آمده باشد ، "مدیریت" آن به واکنش تشخیص آن خلاصه می شود. چهار نوع از این واکنش ها با درجات مختلف کارایی و مخرب بودن وجود دارد.

ولی) نادیده گرفتن یا سرکوب کردن. ما می توانیم وانمود کنیم که هیچ چیز واقعاً آنجا نیست ، ما چیزی متفاوت را احساس می کنیم یا اصلاً چیزی را احساس نمی کنیم. این امر به ویژه در مورد احساسات نه چندان مشهور مانند کینه صادق است. "و من اصلا آزرده خاطر نیستم!" ممکن است سعی شود احساسات را از طریق حواس پرتی مداوم سرکوب کند ، از طریق تلاش برای "گفت و گو" کردن احساس ، و حواس پرتی از آن ("همه ، بروید").

ب) خودت را حفظ کن در این مورد ، ما از احساسات آگاه هستیم ، اما آن را به هیچ وجه یا در دوزهای بسیار کوچک رها نکنید. گاهی اوقات این یک استراتژی رفتاری است که مناسب موقعیت است. به عنوان مثال ، در مورد رئیس ، توصیه نمی شود که خشم را تخلیه کنید اگر برای اخراج احتمالی آماده نیستید. تنوع این واکنش محدودیت است (در درمان گشتالت - خودخواهی) ، هنگامی که به جای شادی شدید ، فرد به خود اجازه می دهد تا به جای اشک لبخند بزند - ابروها را فشرده ، به جای تحسین - "بد نیست". حفظ طولانی مدت احساسات برای بدن "سمی" است

که در) عنوان کردن. مشکل بیان این است که تعداد کمی از افراد می توانند احساسات مثبت و منفی را آشکارا بدون تبدیل آنها به چیز دیگری ابراز کنند. به عنوان یک گزینه - در حمله به دیگری. به عنوان مثال ، پس از توبیخ مقامات ، شوهر ، پر از عصبانیت خودداری کرده ، به خانه برمی گردد. در خانه ، همسرم ، خسته در محل کار ، کاری "اشتباه" انجام داد. و به جای "عزیزم ، رئیس من یک احمق و یک احمق است!" به نظر می رسد "این چه جهنمی است؟!" … و یک مادربزرگ عاشق می تواند نوه های خود را آشکارا با عشق خود خفه کند و آنها را به سوزش سر دل و چاقی تغذیه کند. بنابراین شما باید بتوانید هم احساسات مثبت و هم احساسات خود را بیان کنید. بیان احساسات دشوار است ، زیرا این عمل فرد را آسیب پذیر می کند و اگر به معنای واقعی کلمه باشد ، حساس و عاطفی است.

ز) به آنچه احساسات به ما می گویند گوش دهید. اجازه دهید به شما یادآوری کنم که احساسات نیز ارزیابی آنچه در سطح غیر کلامی اتفاق می افتد است. این روش نه تنها مستلزم درک و آگاهی از آنچه احساس می کنید ، بلکه مستلزم فاصله گرفتن از آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد است. بیشتر اوقات ، پس از این واقعیت است که می توان پیام منتقل شده توسط احساس را درک کرد. اما اگر پیام را درک کرده اید ، بعداً می توانید به طور کامل از تجربه برخی واکنش های احساسی اجتناب کنید - فقط به این دلیل که نوعی "فیلتر ارزیابی" حذف شده است.

اجازه دهید چند احساس "مردمی" را به عنوان مثال برای شما بیان کنم.

کینه … "کسی آنطور که باید نسبت به من رفتار می کند رفتار نمی کند." کینه تبدیل شده به انرژی تلاشی است برای مجبور کردن طرف مقابل به رفتارهایی که ما برای خود مناسب می دانیم. فردی که به خود اجازه می دهد عصبانیت خود را ابراز کند ، می تواند برای انتقام یک "جنایت" برنامه ریزی کند ، و کسی که خود را منع می کند یا نمی تواند عصبانیت خود را ابراز کند ، کینه را به دلسوزی برای خود تبدیل می کند. کینه به تمام دنیا می گوید: "جهان باید در رابطه با من به گونه ای دیگر رفتار کند!" بر این اساس ، برای اینکه کمتر دست به جرم بزنیم ، بهتر است در مورد آن تامل کنیمچرا یک شوهر / همسر / فرزندان / دوستان / همسران باید در این یا آن موقعیت دقیقاً این گونه رفتار کنند و نه به گونه ای دیگر؟ و آیا اصلاً باید

گناه … من قوانین خودم را نقض می کنم و باید خودم را مجازات کنم. به دنبال چه چیزی باشید: این قواعدی که می شکنید چیست ، آیا خودتان آنها را پذیرفته اید یا چیزی است که توسط ما بدون هیچ تأمل انتقادی پذیرفته شده است؟ احساس گناه و کینه غالباً دست به دست هم می دهند ، به ویژه هنگامی که شاهد یک همجوشی روانی هستیم. فرد آزرده سعی می کند احساس گناه را در دیگری بیدار کند (یعنی او را متقاعد کند که واقعاً باید آنطور که می خواهند رفتار می کرد).

غمگینی … "چیزی بسیار مهم در زندگی من به پایان رسیده است. شاید یک روز…". اگر دائماً ناراحت هستید - پس چه چیزی در زندگی به پایان رسید و آیا واقعاً به پایان رسید؟

اندوه: "چیز مهمی برای همیشه از دست می رود. ما باید زندگی بدون … را بیاموزیم ». عزاداری پذیرفتن فقدان برای همیشه است. یک احساس وجودی که فقط می توان آن را تجربه و پذیرفت. "گیر کرده" در غم و اندوه نشان می دهد که نمی توان "برای همیشه" را آشتی داد و "زندگی بدون … را یاد گرفت".

عصبانیت: "او از مرزهای شخصی من تجاوز می کند! دشمن باید شکست بخورد! " اگر مرزهای شخصی بیش از حد متورم شود ، ما از همه و همه عصبانی می شویم. اگر مرزهای شخصی در یک فرد بسیار کوچک باشد - شما می توانید هر کاری را که می خواهید با او انجام دهید ، او از خود دفاع نخواهد کرد. یک خواننده محتاط متوجه می شود که عصبانیت با کینه مشترک است. چنین است: کینه "پیچ خورده" است ، خشم را برطرف می کند.

توجه: "او چنین خصوصیاتی از خود نشان داد یا کاری را که من برای خود مطلوب و قابل توجه می دانم انجام داد."

اضطراب: "کاری باید انجام شود ، اما آنچه مشخص نیست." در اضطراب انرژی زیادی وجود دارد ، اما هیچ موضوعی وجود ندارد که انرژی به آن نیاز داشته باشد. غالباً عدم وجود یک شیء نتیجه این واقعیت است که ما نمی خواهیم متوجه آن شویم ، زیرا می ترسیم. یعنی اضطراب با ترس همراه است ، اما به طور غیر مستقیم.

بنابراین، چهار راه برای مقابله با احساسات در حال ظهور: سرکوب ، مهار ، بیان ، درک.

احساسات همیشه به این معنا مناسب هستند که به ما چیزی در مورد افراد دیگر یا جهان خارج ، یا در مورد ویژگی ها ، محدودیت ها و منابع خود ما در روان می گویند. اجتناب از احساسات نامناسب خواهد بود. فقط اولین مورد ، سرکوب ، به طور منحصر به فردی مخرب است ، اما در برخی شرایط به زنده ماندن ارگانیسم در محیط خصمانه (حتی به قیمت تغییر شکل قوی روان) کمک می کند. بله ، شرایطی وجود دارد که در آن برای بیان احساسات ، بلکه برای مدتی مهار کافی تر باشید … هر چیزی زمان و مکان خود را دارد. چگونه زمان و مکان را تعیین کنیم؟ برای این ، فرد دارای شعور و دلیل است.

توصیه شده: