درد ناخواسته. دستمزد در اطراف

فهرست مطالب:

تصویری: درد ناخواسته. دستمزد در اطراف

تصویری: درد ناخواسته. دستمزد در اطراف
تصویری: 5 توصیه برای برخورد با افراد سمی | دیجیتال اصلی | شبکه اپرا وینفری 2024, ممکن است
درد ناخواسته. دستمزد در اطراف
درد ناخواسته. دستمزد در اطراف
Anonim

یک سیلی ، یک نیش ، یک اظهار سوزش ، یک شوخی احمقانه ، یک رفتار تحقیرآمیز ، تمسخرآمیز و بدقولی آشکار - مردم آماده اند که همه اینها را نادیده بگیرند

"در صورت ضربه زدن به چپ گونه راست خود را بگذارید" ، خم شوید ، توجه نکنید ، خود را متقاعد کنید که هیچ چیز وجود ندارد ، این یک چیز بی اهمیت است ، برای همه خنده دار بود ، آنها خندیدند و ادامه دادند ، چرا توجه را متمرکز کنید. "من درد ندارم - توجه نکن."

حتی توهین با سوزن تیز به قلب نمی رسد ، حتی توده خیانتکار به گلو نمی رود و موج داغ اشک چشم ها را کدر نمی کند. "چیزی نیست. همه چیز خوب است."

چقدر طبیعی است؟ آیا به تازگی زیر گل و لای پا شده اید ، روی بدن خرد شده خود می رقصید ، تف کرده اید ، و دسته ای از آنها را از بالا درست کرده اید؟ همه چیز خوب است؟

خوب…

در نقطه ای ، شخصی احساسات خود را که مسئول درد ، کینه ، خشم ، عصبانیت است قطع کرد … او آنها را از خودش جدا کرد. "من هستم ، اما هیچ احساسی وجود ندارد." و در اینجا او یک عروسک پارچه ای است که داخلش از پشم پنبه پر شده است - "من نمی خواهم ضربه بزنم". درد نداره. همه چیز خوب است. همیشه لبخند گلدوزی شده بر روی صورت است.

و اگر هنوز درد وجود دارد؟ اگر توهین احساس می شود ، حتی چگونه احساس می شود - می گیرد ، خفه می شود ، با اسپاسم در گلو کاهش می یابد ، با خیانت از چشم ها می پاشد … اما بلعیده می شود …

چرا او اینطور با من است؟ چگونه توانست.. من او را دوست دارم.

"چگونه او و دوستش نیز نامیده می شوند …"

"خداوندا ، من چقدر ناراضی هستم.."

پرخاشگری سالم ، آن چیزی که باید با یک فنر صاف شود و مجرم را در چشم خود بیندازد ، به درون تبدیل می شود ، به توهین و ترحم تبدیل می شود

یا تبدیل به ابزاری برای تظاهر به خود می شود.

چرا به او نه؟ نه به مجرم؟

خوب ، اول از همه ، ترسناک است. چیزهای زیادی وجود دارد که می تواند ترسناک باشد-هم برای وضعیت جسمانی و هم برای رفاه مالی ، و برای همه ، به هر حال ، یک زندگی هماهنگ. اما مهمتر از همه ، برای این واقعیت که او ترک می کند. یا یک دوست ، بهترین … و من تنها خواهم ماند …

آیا توسط دوستان خود رها شده اید؟ شما در راهروی طولانی و فرسوده مدرسه تنها بودید و متوجه شدید که باید تنها به خانه بروید؟ و فردا به تنهایی در استراحت بایستید و همه در گروه های کوچک نجوا کنند و به کسی نزدیک نشوند؟ سپس این احساس را به یاد می آورید.

یا شاید آن لحظه را به خاطر بیاورید که مادر شما فقط دستش را گرفته بود ، با مهربانی به چشمانش نگاه می کرد ، گونه هایش را می بوسید و سرش را نوازش می کرد ، و شما برای یک ثانیه حواس شما پرت می شد ، زیرا معلم شما را با نوعی اسباب بازی و وسوسه فریب می داد - مادر وجود ندارد! جایی که؟ به کجا؟ برای چی؟ کجا رفت؟ و در اینجا من تنها هستم ، در میان انبوهی از کودکان ناآشنا و عجیب برایم تنها ، و همین الان معلم مهربان پشت و تنها سجاف لباسش و سر و دستهایش را در جایی بلند قرار داده است. و من تنها هستم کسی نیست. یا لحظات کودکی ، که مهمترین و ضروری ترین فرد جهان ناگهان ناپدید شد. و احساس وحشتناک و دردناک تنهایی کامل همه چیز را در اطراف پر کرده بود.

در کودکی و نوجوانی ، این ترس ما را با کسانی دوست می کند که قطعاً نمی توان آنها را دوست نامید.

و در بزرگسالی - محکم گرفتن دست کسانی که می پاشند ، نیش می زنند ، کتک می زنند ، پست می کنند ، که نمی توانید به آنها تکیه کنید ، دوست یا شریک برابر خود را در زندگی در نظر بگیرید ، که بسیار بدتر از خوب است ، اما یک چیز را تضمین می کند - اسارت.

این توهم "عدم تنهایی" را تضمین می کند. نه ، اما توجه ؛ نه ، اما لمس کردن ؛ برخی نه ، اما پری زندگی. عدم تنهایی

یک شخص آماده است تا با خود ، با منابع شخصیتی خود ، با جهان و بدن خود هزینه کند ، مادامی که این موضوع مهم از بین نرود.

هر گونه ارائه علایق و محدودیت های آنها می تواند "دوستی" و "عشق" ما را به خطر بیندازد ، بنابراین بهتر است من متوجه نشوم یا با ناراحتی سکوت کنم. افراد نابالغ ذهنی هستند که اصولاً آمادگی بحث در مورد هر چیزی را ندارند. برای آنها ، "دوستی" و "عشق" یک ادغام کامل است ، جایی که "شما در همه چیز با من موافق هستید ، و اگر نه ، پس هیچ چیز نیست". "اگر چیزی را دوست ندارید ، بگذارید از هم جدا شویم."

دوستی ، عشق ، روابط متقابل دو جهان است که ماهیت متفاوتی دارند. دیداری در مرز این جهان ها صورت می گیرد. با کمی باز شدن به سمت شخص دیگر ، ما تغییر می کنیم و اجازه می دهیم شخص دیگری بخشی از جهان ما شود. اما مرزهای داخلی وجود دارد که نقض آن باعث صدمات جبران ناپذیری به فرد می شود. و سپس قیمت موجود در آنجا بسیار بالا است.

توصیه شده: