در من حل نشو ، مامان

فهرست مطالب:

تصویری: در من حل نشو ، مامان

تصویری: در من حل نشو ، مامان
تصویری: چند شنبه با سینا | فصل سوم | قسمت 10 | فرنوش حمیدیان 2024, ممکن است
در من حل نشو ، مامان
در من حل نشو ، مامان
Anonim

در من حل نشو ، مامان

فکر کردن در مورد کودکان بسیار خوب است: در مورد کودکان آینده ، در مورد رشد در شکم ، در مورد نوزادان تازه متولد شده ، در مورد بچه ها و در مورد بزرگسالان. درباره خرگوش ها ، مهره ها ، فرشته ها و پری ها. و چه تعداد از سوالات مهمی که مادر باید به آنها فکر کند و آنها را حل کند! چه چیزی بپوشیم ، چه چیزی بخوریم ، چه موقع و کجا راه برویم ، با چه کسی و با چه چیزی رفتار کنیم ، چه روش آموزشی را انتخاب کنیم ، چگونه ارتباط برقرار کنیم ، چگونه اختلافات را حل کنیم و خیلی ، خیلی بیشتر.

هرچه کودک کوچکتر باشد ، افکار بیشتری در سر مادر در مورد این موجود می چرخد. ما ، مادران جوان ، با فکر بچه ها (یا با بچه ها) به خواب می رویم و با آنها بیدار می شویم. این یک استرس بزرگ برای روان ما است ، زیرا ما مسئولیت عظیمی را احساس می کنیم و اشتباهات خود را در زمینه مادری نمی بخشیم. بنابراین ، ما به جایی به این تن اطلاعات ، به این کیلوگرم تصمیمات ، به این پوند استرس نیاز داریم تا تخلیه شود. و ما در مورد فرزندانمان به دیگران می گوییم ، درباره مسائل بهداشتی و تربیتی با مادران در زمین های بازی و اینترنت بحث می کنیم. ما س questionsال می کنیم ، تجربیات را به اشتراک می گذاریم ، می پرسیم و توصیه می کنیم. به نظر می رسد مادران ، به ویژه مادران کودکان خردسال ، یک جامعه بزرگ جداگانه با قوانین ، مشکلات و منابع خاص خود هستند. ما در زمینه مادر شدن خود متخصص می شویم. و کسی مادر بودن را معنای زندگی خود می نامد.

اما گاهی اوقات می توانید در مادری غرق شوید. وقتی روز و شب به کودک فکر می کنید. هنگامی که تخفیف پوشک را در یک فروشگاه آنلاین کنترل می کنید. هنگام تصمیم گیری برای شروع غذاهای کمکی. وقتی فرزند خود را در فعالیت های رشد ثبت نام می کنید. وقتی به فروشگاه می روید و به جای لباس برنامه ریزی شده برای خود ، یک اسباب بازی جدید برای او می خرید. وقتی برای خود شلوار جین می خرید ، به طوری که راحت می توانید به جای یک لباس ، به زمین های بازی بروید. وقتی پمپ ها را فراموش می کنید ، زیرا چیزی برای پوشیدن آنها وجود ندارد ، لباس جدیدی وجود ندارد. و هیچ جا. نه اینکه در سایت لباس بپوشید.

وقتی به خاطر می آورید که قبل از بارداری می خواستم در دوره های مانیکور یا ماساژ ثبت نام کنم یا به روانشناس بروم تا بفهمم در این زندگی واقعاً چه می خواهید. شما به خاطر می آورید و فکر می کنید: "نه ، اکنون نمی توانم. اصلاً زمان وجود ندارد ، تمام پول برای کودک خرج می شود ، هیچ نیرویی نیز وجود ندارد. اگر او کمی بزرگ شود ، تا بتواند به مهد کودک برود ، او را به مدرسه ببرد ، برای تحصیل در شهر دیگری به دانشگاه برود … سپس من زندگی می کنم! بیایید بالاخره با یک دوست به میخانه برویم تا تمام شب آبجو بنوشیم و برقصیم! نمی دانم آیا مادران حق دارند تمام شب برقصند؟"

هنگامی که کل زندگی شروع به گردش در اطراف کودک می کند ، در مرحله اول ، کودک احساس می کند که شبیه ناف زمین است ، و ثانیا ، مادر دیگر احساس نمی کند که مانند یک زن و یک فرد جداگانه است. فردی با نیازها ، علایق ، جاه طلبی ها ، رویاها ، شادی ها و غم های خاص خود. مادری که خود را در فرزندان از دست داده است ، نمی داند بدون فرزند چه باید بکند. من در مورد استراحت و خواب صحبت نمی کنم. منظورم در سطح جهانی است - به چه چیزی علاقه مند باشم ، چگونه اوقات خوشی داشته باشم ، چه چیزی بخوانم ، چگونه خود را توسعه دهم.

بنابراین ، گاهی اوقات وقتی مادر به مدت طولانی در نزدیکی کودک نباشد (او آن را برای یک روز به مادربزرگ خود داد یا جایی را ترک کرد) می تواند احساس اضطراب زیادی کند. زیرا او عادت به جدا بودن را از دست داده است. وقتی فقط او مالک تمام اعضای بدنش است. وقتی می توانید کمی استراحت کنید و همه چیز را در اطراف کودک کنترل نکنید.

و اگر بگذارید همه چیز به خودی خود پیش برود و به تدریج خود را به عنوان یک فرد جداگانه از دست بدهید ، یک روز می توانید بفهمید که به غیر از کودکان ، هیچ چیزی برای بحث ندارید. و سپس فرمان به پایان می رسد. به نظر می رسد که کارهای قبلی شما برای شما کاملاً جالب بوده است و آنچه هنوز نمی دانید چه کار کنید. چون خودت را نمی شناسی. یا فراموش کردم. رویاهای گذشته ، اهداف ، آرزوها را فراموش کرده اید. من آن دخترک را فراموش کردم که در کودکی خواب می دید: "من فقط بزرگ می شوم و بعداً!.." این در آن زمان اتفاق افتاده بود. و نه زمانی که فرزندان شما بزرگ می شوند ، بلکه همین حالا.

پس چه کار می توانید بکنید؟ حل نشود. کودکان نیازی ندارند که شما صد درصد از خودتان را به آنها بدهید. کودکان به مادری سرزنده ، شاد ، جالب و شاد نیاز دارند.مامانی که آنها می خواهند شبیه او باشند. و اگر مادر کارمند خدمات است؟ اگر مادر معلم سختگیری است؟ اگر مادر خسته و با چشمان کسل کننده است؟ پس به چه کسی باید توجه کرد؟ اجازه دهید زمان کمتری را با فرزند خود بگذرانید ، اما این زمان کیفیت متفاوتی خواهد داشت. اگر او را برای شبی با مادربزرگ یا پرستار بچه اش ترک کنید و با لباس و پمپ به تئاتر بروید ، روز بعد شگفت زده خواهید شد که ناگهان وقتی بچه را شوخی کرد فریاد نزدید. و هنگامی که در دوره های عکاسی ثبت نام می کنید ، اما برای صبحانه ماکارونی و سوسیس می پزید ، و نه یک غذای فوق العاده سالم که پخت آن دو ساعت طول بکشد (برای صرفه جویی در وقت و به موقع در این دوره ها) ، متوجه خواهید شد که هیچ چیز وحشتناکی نخواهد بود رخ دادن. و کودک مادر را با چشمانی سوزان می بیند. مادری که کاری بسیار جالب ، بسیار هیجان انگیز انجام می دهد. مامانی که دوست داری شبیهش باشی مادری که آن را بیرون نمی آورد چون از زندگی اش راضی است. و صد در صد زندگی می کند.

مامان ، عشق شما به کودکان بی ارزش و زیباست! با این عشق جادویی عاشق خود شوید. فرزند درونی خود را دوست داشته باشید. قدر خود را بدانید. و حل نشو

توصیه شده: