2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ادغام ، مانند هر مدالی ، دو طرف دارد.
از یک طرف ، این یک فرایند کاملاً منطقی و توجیه شده در مورد مادر و نوزاد است. از نظر فیزیولوژیکی ، آنها 9 ماه یکپارچه بودند. سپس ، هنگامی که نوزاد "بیرون می آید" ، همجوشی به وجود خود ادامه می دهد ، زیرا کودک به سادگی نمی تواند بدون مادر زنده بماند. در واقع ، این زمان بسیار خوبی برای هر دو است. مامان با تحسین به نوزاد خود نگاه می کند ، هر نگاه ، هر حرکتی را به خود جلب می کند ، و به هر صدای جیغ او پاسخ می دهد. نوزاد در چشم مادر منعکس می شود ، جهان را می شناسد ، چیزهای زیادی یاد می گیرد و قدرت می گیرد.
این تا 3 سال طول می کشد ، هنگامی که اولین پیام رسانان جدایی در آینده به شکل "من خودم!" عصبانی ظاهر می شوند و توهم یک کل واحد را از بین می برند. سپس لحظات بیشتری وجود خواهد داشت که کودکی به دنبال جدایی از مادر خود و تعیین قلمرو خود است و برای بسیاری از مادران این امر به یک مانع غیرقابل حل تبدیل می شود - آنها نمی خواهند فرزند خود را به دنیا بسپارند. این طرف دیگر ادغام است ، هنگامی که پیوند مادر و فرزند ، که طبق گذرنامه مدتهاست از بین رفته است ، به غل و زنجیر تبدیل می شود ، روی پاها چفت می شود ، و فرد را از حرکت در جهت محروم می کند. که در آن خودش می خواهد
چرا مادران عجله ای برای خروج از این ادغام ندارند و بیشتر اوقات ، این مسئله را به عنوان مشکلی نمی بینند؟ این زنان چه نوع زندگی ای داشتند ، چه چیزی در کوله پشتی خود حمل می کردند ، چرا این گونه رفتار می کردند؟
برای پرتاب سنگ به سمت آنها عجله نکنید ، اغلب اینها زنان عمیقاً آسیب دیده با داستان دوران کودکی بسیار دشوار هستند.
ممکن است کودکی جنگی وجود داشته باشد ، از دست دادن پدر و مادری که برای زنده ماندن و نگه داشتن فرزندان مجبور به آهن شده اند.
یا شاید پدر بسیار سختگیر و سخت گیر ، که فقط می دانست چگونه مطالبه کند و به طور کلی بیش از حد مشغول کار خود بود.
یا مادری که می تواند فقط یک عبارت به دخترش رجوع کند - "هر کاری می کنی ، این کافی نیست."
تنوع زیادی می تواند وجود داشته باشد ، اصل یکسان است - نقص عظیمی از عشق ، سیاه چاله ای در ناحیه قلب. غیرممکن است که با کمک شوهر سوراخ را ببندید ، زیرا چه کسی با چنین نقشی موافقت می کند؟ سپس این وظیفه شرافتمندانه به فرزند منتقل می شود.
وسوسه واقعا عالی است. فقط تصور کنید ، مردی ظاهر می شود که شما را دوست دارد ، به شما کمک می کند و نمی تواند یک روز بدون شما زندگی کند - آیا این همان چیزی نبود که در دوران کودکی رویای آن را داشتید؟ آیا این همان چیزی نیست که آن دختر کوچک که در کمد داخلی تاریک این زنان گرفتار شده است ، به شدت مشتاق آن است؟
نقاشی های کودکان با تصویر مادر ، لمس قافیه ها برای تعطیلات ، دستان کوچک که گردن را در آغوش می گیرند ، پاها به سمت شما می آیند ، چشمانی سرشار از لذت … سعی کنید ، امتناع کنید. دختر محبوس در کمد شروع به آب شدن می کند و به این موجود کوچک وابسته می شود که در عشق کوتاهی نمی کند.
اما زمان می گذرد ، کودک بزرگ می شود. او دوستان ، علایق ، سرگرمی های خاص خود را دارد. دختر شروع به احساس تهدید می کند - اگر او بیشتر از من به آنها بدهد چه؟ اگر کاملاً ترک شود و من دوباره تنها بمانم چه؟ برای جلوگیری از این ، دختر شروع به ترساندن کودک می کند - به سراغ آنها نروید ، آنها بد هستند ، آنها فریب می دهند ، بنابراین من هرگز برای شما چیز بدی نمی خواهم ، کنار من بنشینید ، زیرا ما با هم خیلی خوب هستیم!
لحظه ای فرا می رسد که کودک به یک مرد یا زن تبدیل می شود و زمان آن فرا می رسد که او خانه پدر و مادر را ترک کند تا خانواده خود را تشکیل دهد. و در اینجا دختر ، تحت تأثیر ترس ، واقعاً شروع به شورش می کند. همه چیز استفاده می شود - سیاه نمایی ، دستکاری ، تحقیر برگزیدگان ، بیماریهای ناگهانی تشدید شده ، دارویی که باید فوراً خریداری شود یا یک کابینت ، که در گوشه ای از آن ضربه زده است ، و بنابراین باید فوراً منتقل شود.
یک کودک "بالغ" ، که قبلاً احساس گناه دائمی به او القا شده است ، به این دلیل که می خواهد مادرش را با کسی "مبادله" کند ، سرش را خم می کند ، برای انجام خواسته های والدین می رود ، در حالی که زندگی خودش در این زمان در حاشیه دراز کشیده و با علف های هرز رشد کرده است.
من کلمه "بالغ" را به دلایلی در علامت نقل قول قرار دادم. از آنجا که تعامل در این جفت بین دو کودک است - یک دختر کوچک ترسیده دوست نداشتن به عنوان یک مادر بازی می کرد و یک بچه به همان اندازه ترسیده و گناهکار نقش فرزند خود را بازی می کرد. نقش دوم شامل تمایل به خروج از این رابطه خفه کننده و حتی تلاش برای فرار است ، اما همه چیز در بازگشت و توبه به پایان می رسد ، زیرا احساس گناه بی عیب و نقص کار می کند. دختر به خوبی نحوه استفاده از آن و پرتاب آن را در زمان مناسب ، به عنوان یک برگ برنده ، بسیار خوب آموخت.
برای ترجمه این وضعیت به دسته افراد سالم ، لازم است شرکت کنندگان در آن بالغ شوند. در مورد یک مادر ، یک دختر کوچک ، این امر به سختی امکان پذیر است ، تعداد کمی از مادران قادر به درک آنچه هستند نیستند ، اما حداقل در درست بودن آنها شک دارند. بنابراین ، تمام کار برای خروج از این ادغام آسیب شناختی بر دوش کودکان بزرگسال می افتد.
آنها باید یاد بگیرند که چگونه مرزهای خود را مشخص کنند ، تصمیم بگیرند که چه کسی را به قلمرو خود راه دهند و تا چه حد ، این مرزها را به مادر خود نشان داده و آنها را محکم نگه دارند. آیا مادر با این امر موافق است؟ تمرین نشان می دهد که اگر در عین حال محبت بسیار زیادی را به مادر نشان دهید ، اوضاع با رضایت همگان حل می شود. از صمیم قلب و سخاوتمندانه بدهید ، اما در وقت آزاد خود. و شما نیز می توانید این را یاد بگیرید!
توصیه شده:
مامان عاشق نیست ، پدر تعریف نمی کند. سناریوهای اجتماعی
سناریوهای اجتماعی - اینها روشهای تعامل با سایر افراد و جامعه به طور کلی ، راههایی است که ما از طریق آنها ارتباطات خود را برقرار کرده و حفظ می کنیم (یا قطع می کنیم) - هر گونه ارتباط و ارتباط ، چه در تجارت و چه در روابط شخصی و حتی در دنیای درونی خودمان (به عنوان مثال ، روابط بین شخصیت بخش ها ، بین شخصیت های داخلی).
عوضی کوچولو ، سخت گیر ، دمدمی مزاج؟ چگونه غذاهای کمکی را معرفی کردید؟ (پیشگیری از اختلالات خوردن)
علل و مکانیسم ایجاد اختلالات خوردن یک موضوع پیچیده و چند عاملی است. من فقط در مورد جنبه های روانی و آموزشی او صحبت خواهم کرد . از نظر یک روانشناس ، معرفی صحیح غذاهای کمکی در پیشگیری از اختلالات خوردن جایگاه ویژه ای دارد. · چه زمانی غذاهای مکمل را معرفی کنیم؟ سپس ، وقتی دو عامل با هم منطبق می شوند:
ازدواج مامان؟
پسرهایی که دنبال همسر مثل مادر هستند؟ آره. ما با این بحث نمی کنیم. دختران به دنبال شوهرهایی مانند پدر هستند. دیوانه. دختران به دنبال شوهرهایی مانند مادران خود هستند . کسی که آنها را بهتر از خود بفهمد ، حالات و خواسته های آنها را حدس بزند ، مراقبت کند ، پشت را نوازش کند و نوشیدنی گرم را به رختخواب بیاورد.
و از کوچولو پرسید "چی خوبه؟ و چی بد"
همه والدین می خواهند برای فرزند خود بهترین باشند ، من می خواهم او را با بهترین تربیت ، بهترین پیشرفت ، بهترین و مثبت ترین تجربه پر کنم. اما قبل از ارائه همه بهترینها ، باید نیازهای فرزند خود را ارزیابی کنید. دیدن فرزندتان ، درک او بی طرفانه است.
شاهزاده کوچولو
ما با شما چه کسی هستیم ، شاید ملاقات نگاه ها در جهان های گمشده ، استنشاق دودهای صبحگاهی خودروی مترو ، گوش دادن به صدای غرش چرخ ها که به سمت کالگ شخصی خواسته های شما می شتابند ، پس از خروج چقدر سریع می توانیم به خود بیاییم. شما ، شاهزاده کوچولوی عزیز من ، ما کی هستیم؟ شما در این جهان از خیابان های متروکه و قدم های فرار کرده اید ، ضربه زدن به یک در بسته در گوشه گوشه ، دو قدم تا بدبختی از دست دادن ، اما ما می توانستیم وارد آنجا شویم ، دیدگاه های ما ، شبکه های بسیار در هم تنیده که