شاهزاده کوچولو

تصویری: شاهزاده کوچولو

تصویری: شاهزاده کوچولو
تصویری: شازده کوچولو 2024, ممکن است
شاهزاده کوچولو
شاهزاده کوچولو
Anonim

ما با شما چه کسی هستیم ، شاید ملاقات نگاه ها در جهان های گمشده ، استنشاق دودهای صبحگاهی خودروی مترو ، گوش دادن به صدای غرش چرخ ها که به سمت کالگ شخصی خواسته های شما می شتابند ، پس از خروج چقدر سریع می توانیم به خود بیاییم. شما ، شاهزاده کوچولوی عزیز من ، ما کی هستیم؟ شما در این جهان از خیابان های متروکه و قدم های فرار کرده اید ، ضربه زدن به یک در بسته در گوشه گوشه ، دو قدم تا بدبختی از دست دادن ، اما ما می توانستیم وارد آنجا شویم ، دیدگاه های ما ، شبکه های بسیار در هم تنیده که به دریای بیکران خواسته ها پرتاب شده است ، تورها آب را از میان آنها می کشند ، نگاه های ما ، شاهزاده کوچولو ، پلک های خسته ما به نشانه آشتی و پذیرش غم اجتناب ناپذیر درک خود می افتند ، هر دو پلک می زنیم با خستگی به خود در پشت سر نگاه می کنیم و هرگز چشم های خود را نمی بینیم ، فقط نگاه شما ، شاهزاده من ، فقط نگاه شما به یک هنرمند که به پشت سر من نقاشی می کند ، که ما برای یکدیگر هستیم ، حق داریم آزادانه با هم نباشیم ، کسی که به ما این قدرت جهانی را داده است تا چهره ما را نبیند ، و چگونه می توانم بدون آن زندگی کنم روز به روز ، با نگاه کردن به یک صندوق پستی خالی ، پستچی درگذشت ، کاغذ پوسیده شد و جعبه مانند دهانه یک سیاهچاله است ، با اشاره و اشاره ، دست را به ملاقات با شخص ناشناس دعوت می کند تا با رولت روسی بازی کند. او را باز کن ، و آنجا خالی است ، رونق ، بازنده شدی ، دوباره ، دوباره و دوباره ، نگاهت جلوی چشمان من ظاهر شد ، تو به من می گویی غصه نخور ، دوستت ، غم من بزرگترین درد دل توست ، تو خیلی چیزها می دانی درد در زندگی و با من درد می کند ، آیا می دانید نگاه شما در اطراف پیچ چقدر تازه است ، آیا می دانید چگونه انگیزه رودخانه از عنبیه چشم جاری می شود ، چگونه میدان گوش های رسیده در باد می لرزد مژه های پاره شده ، نگاه آنها را از آنجا مشاهده می کنید ، از دور ، امروز حضور آنها را در خود احساس می کنید ، شازده کوچولو ، که شما را بدجور بدبخت خلق کرده است ، پوستری که از دیوار در خوابگاه پاره شده است ، در کشش سبک و روشن است تاریکی مدل تایپوگرافی زندگی ، دستگاه برای سایش کار می کرد و دانش در این دنیا ، مانند دویدن پلنگ در ساوانا در غروب بالای درخت ، مکانیسم عالی برای چرخاندن غروب است ، همه چیز به سمت افق پرواز می کند ، پلک شما به آرامی آسمان آبی را پر می کند و به داخل می ریزد سیاهی سرکوب شده سایه های زمین توسط هنرمند گریم برای آینده قابل پیش بینی ، همه چیز با هم ادغام شد و تاریکی فرا رسید ، گذرگاه بسته شد و فقط خاطرات روزهای قدیمی اغواگری خورشیدی روی دیوار روبرو نقش بسته بود ، مانند سایه پسری که در شهر مشخص ژاپن به یک پناهگاه بمب برخورد می کند ، او وقت نداشت ، اما به موقع آمد و با نگاه عاشقانه شما ، جادو کرد ، چگونه می توانم تفکر شما را نفی کنم. اعلام عشق ، بسیار قدرتمند و خالص ، همه چیز را در مسیر خود خراب می کند ، در سر و خانه ها پرواز می کند ، در فاصله یک کبوتر گرسنه که شاخه ای از صلح را حمل می کند ، من نمی توانم در برابر این مدینه فاضله پرشور که شما را غرق کرده است مقاومت کنم ، شما خدای خاموش ، و من بت خاموش شما هستم ، خود خوانده و خود خوانده یک وفادار و بین ما هزاران پروتون با بار مثبت برای انتخاب انرژی فراخوانده شده و با انرژی دیگری پر می شود و برای همیشه فقط یک فرم بدون محتوا است. شازده کوچولو ، ببین این دنیا بدون من و تو چقدر زیباست ، آیا می توانی آن را ببینی؟

چشمانی پر از آرامش ، نور ساطع می کند.

توصیه شده: