آزار و اذیت مادر ناموفق

فهرست مطالب:

تصویری: آزار و اذیت مادر ناموفق

تصویری: آزار و اذیت مادر ناموفق
تصویری: آزار و اذیت توسط پدر و مادر 2024, ممکن است
آزار و اذیت مادر ناموفق
آزار و اذیت مادر ناموفق
Anonim

دو نفر از دوستان من ، پس از تولد فرزند دوم یا بعدی خود ، به روانپزشک مراجعه کردند ، دو نفر دیگر - به روانشناس. افسردگی ، اضطراب ، تشدید بیماریهای روان تنی ، کابوس و حتی توهم و حملات پانیک - این یک لیست کامل از آنچه آنها تجربه کرده اند نیست

همه این "بیماران" - با تحصیلات عالی و سطح هوش بسیار بالا ، زنانی هستند که برای عشق ازدواج کرده اند و فرزندان مطلوبی دارند. مبادا فکر کنید این امر قطعاً در مورد افراد باهوش ، مهربان و باهوش اتفاق نمی افتد. یعنی قطعاً برای شما اتفاق نخواهد افتاد.

چهار مورد در مقایسه با تعداد کسانی که در مورد چنین "ملاقات هایی" به کسی نمی گویند هیچ چیز ندارند زیرا از شنیدن سخنان عزیزانشان هراس دارند: "چرا پس زایمان کرد؟" یا در میان کسانی که هرگز به پزشک مراجعه نمی کنند. از آنجا که شما وجود دارد: در اولین شلوار جین که به دست آمد و بدون آرایش ، وقت نداشتن ، خراب می شود ، اما اینستاگرام اولگا هیل وجود دارد ، که هفتمین فرزند را در شکم خود حمل می کند ، و ششم را در یک تیرک پشت خود حمل می کند. نفر پنجم در کالسکه مقابل خود ، آرایش کرده ، لباس شیک پوشیده است ، در سان فرانسیسکو آفتابی زندگی می کند ، موفق به کسب درآمد می شود ، یوگا انجام می دهد و هزاران طرفدار زن دارد که به یقین می دانند که مادر بودن باید همینطور باشد.

و برای برخی ، "مشکلی پیش آمد". یا اینطور است؟ همه چیز برای آنها یکسان آغاز شد: فرزند خوش آمدید ، لالایی ، عکس های شاد در اینستاگرام ، خستگی "الهام بخش" بود و به نظر می رسید که می توانید برای همیشه بیدار بمانید. تعداد کمی می توانند بگویند که چه زمانی تجمع یافته است. وقتی سه فرزند بودند و همه در طول سال به نوبت بیمار می شدند؟ چه زمانی کوچکترین کودک نیاز به توانبخشی داشت؟ هنگامی که ناگهان در قرار ملاقات با یک روانشناس معلوم شد که شما مدتهاست تحت فشار قرار گرفته اید از شوهر محبوب و ظاهراً مورد نظر خود که بسیار کمک می کند ، اما سپس - هنگامی که "در آستانه" بودید ، او با گوش گوش خوابید و به طرف مقابل رفت. دیوار ، زیرا او فردا کار می کند ، و شما - "آیا می توانید بعد از ظهر بخوابید"؟

یک بار از یکی از دوستانم شکایت کردم که کاری نمی کنم ، خودم را دوست ندارم ، با شوهرم دعوا می کنم. در آن زمان یکی از دوستانش اولین فرزند خود را باردار بود و در مرحله ای بود که مادر بودن توسط اینستاگرام دیگران قضاوت می شود. او پیوندی به اینستاگرام همان اولگا هیل به من داد - برای الهام گرفتن. دوستی مجذوب عکس های او شد. "هیچ پرستار بچه ای وجود ندارد ، بنابراین او در 5 ساعت بیدار می شود و دو ساعت برای خودش وقت دارد!" و او اضافه کرد: "میل هزاران احتمال است ، و عدم تمایل هزار دلیل است."

وقتی بچه ها به خواب رفتند ، به این اینستاگرام رفتم و ، باید اعتراف کنم ، گیر کردم. همیشه یک زن روغنی و لباس مجلسی دارد. کودکان به طور رسمی صبحانه را روی میز می خورند ، یا با شادی بازی می کنند ، می خندند یا در استخر می نشینند. آپارتمان مجلل و دوجین ، ظاهراً کالسکه. اما در آن زمان من قبلاً می دانستم که در چنین اینستاگرام عکسی از نحوه دعوا و کشیدن موها توسط یکدیگر وجود ندارد. چگونه همه به نوبه خود مبتلا به روتاویروس می شوند. مانند دو کودک کوچک که فریاد می کشند ، سومی مچاله شده و شما نیز درجه حرارت دارید. وقتی صبر و قدرت تمام می شود ، هیچ عکسی وجود ندارد و "ایستادن در میله" دیگر نمی تواند کمکی کند. در نتیجه ، دوست مطمئن است که در هر شرایطی می توانید در وضعیت نیلوفر بنشینید ، فقط چند تمرین انجام دهید و استراحت کنید. و این خطرناک است. زیرا او به تازگی صاحب یک فرزند کوچک شده است و دیر یا زود ممکن است در وضعیت ناامیدی قرار گیرد. وقتی معلوم می شود که حفظ این تصویر محبوب دشوار است.

سه سال پیش ، من نیز مجذوب اینستاگرام ، فیس بوک ، اشتراک مادران موفق و موفق شدم. فکر می کنم حدود دوازده اشتراک از این دست داشتم. آنها "ده واقعیت در مورد من" نوشتند ، آنها در دوران بارداری تا 4 سال به طور همزمان شیر دادند ، سفر کردند و از طریق وبینارها درآمد کسب کردند. من به نوبه خود نمی خواهم در آزار و اذیت یک مادر موفق شرکت کنم (فکر می کنم مادر دیگری نیز وجود دارد). من معتقدم که برخی از آنها درخشان هستند ، زیرا برای برخی ، مادر بودن واقعاً چیزی را که فلامنکو "duende" می نامد ، تداعی می کند - انرژی خلاقیت ، هنگامی که خود را از وحشتناک ترین موقعیت ها بیرون می آورد باعث ایجاد هیجان می شود و توانایی ها به خودی خود پیدا می شوند (وقتی دیگران به جای هیجان ، نیروهای وحشت و کاهش واقعی). و من می خواهم راه حل هایم را به اشتراک بگذارم و زنان به لطف آنها.

اما سپس بگذارید آنها نه تنها موفقیت ها ، بلکه شکست ها را نیز به اشتراک بگذارند - به طوری که منصفانه باشد. زیرا تا اینجا می بینم که برخی از مادران "موفق" حیله گر هستند و گاهی اوقات آنها بسیار حیله گر هستند.کسی در مورد درآمد در "مشاغل خود" بی اهمیت است و رقمی را که قبلاً اتفاق افتاده است به عنوان یک درآمد معمولی ارائه می دهد. کسی از این که بچه ها بیمار نشوند یا به سختی مریض شوند ، بی احترامی می کند ، زیرا او در حال انجام برخی اقدامات است. کسی از اینکه بچه ها خوب بخوابند یا بخورند بی تفاوت است ، زیرا برخی از روشهای جادویی بی عیب و نقص کار می کند. آنها دروغ نمی گویند ، اغلب واقعاً فکر می کنند که اینطور است. فقط وقتی کودک یا محیط تغییر می کند ، مشخص می شود که این موضوع به شیوه یا مهارت های او مربوط نمی شود. و در موقعیتی. اما شرایط تغییر کرده است و لازم است مکانیسم های جدیدی برای خروج از آن ایجاد شود. و تا زمانی که نیروی شما صرف توسعه این مکانیزم ها می شود ، دیگر موفقیت خود را از دست داده و در همه چیز موفق می شوید. حیله گری برای خود ، برای اطرافیان ، راهی برای بسیاری از مادران شده است تا خود را به تصویری موفق از همه چیزهایی که در مرخصی زایمان موفق می شوند و به دست می آورند تبدیل کنند.

من نیازی به دیدار با میله ای که یک نابغه تعیین کرده ، ندارم. و هنگامی که ، به عنوان مثال ، من نمی توانم در دوران بارداری به نوزاد شیر دهم (جدا شدن جنین و تهدید سقط جنین ، که سه پزشک به من هشدار دادند ، اما من باور نمی کردم که چنین خواهد شد ، زیرا وبلاگ های نابغه ها را می خوانم!) ، یکی از دوستان من گفت: "خوب ، چطور است ، اما وبلاگ ن. موفق شد در دوران بارداری دو بزرگتر را پشت سر هم تغذیه کند …". چه احساسی داشتم؟ سرزنش؟ کینه؟ حسادت؟ اوه آره! تا اینکه متوجه شدم منابع احساسی ، فکری ، فیزیکی و مادی نوابغ اینستاگرام ممکن است با من متفاوت باشد. و شما باید خود را مقایسه کنید - با خودتان.

و هنگامی که یک پست احساسی و سنگین در فیس بوک نوشتم که کودک یک ساعت هیستریک بود و برای توت فرنگی التماس می کرد (و او حساسیت دارد ، و بیش از یک نفر برای آزمایش وجود نداشت - این اولین بار بود) ، و این من می خواهم برای فرار از دست بچه ها روی میز دفتر (در ظاهر چنین فکر ساده ای ، حداقل یکبار در ذهن بسیاری از مادران سر خوردن - "کجا باید فرار کرد") ، چنین فکری در فضای عمومی شرم آور بود. و من یک نظر شگفت انگیز از یک دوست دریافت کردم. او نوشت: "چرا پس زایمان کرد؟"

گویی مادر فقط باید شاد و موفق باشد. گویی کودک مورد نظر نمی تواند ناامید کننده باشد. گویی یا ایده آل هستیم ، یا حق وجود نداریم.

یک اتفاق شگفت انگیز رخ داد. ما ، مادران ، مجموعه ای از وب سایت ها و حساب ها را به نام خود ایجاد کرده ایم و توصیه های راست و چپ را در مورد چگونگی پیگیری همه چیز ، جلوگیری از عصبانیت ، بازگرداندن قدرت ، و انجام ورزش می نویسیم. متوقف کردن! ما چکار می کنیم ؟!

به ما آموخته اند که این تصویر محبوب را حفظ کنیم.

دخترا جدی میگین؟ اگر تا 5 صبح نخوابیده اید ، چگونه می توانید ساعت 5 صبح بیدار شده و صبح بدوید؟ بله ، شما احتمالاً می توانید زمانی خوب را گذرانده باشید که فرزندان شما سالم هستند. اما در این مدت شما موفقیت های خود را در فیس بوک گزارش می دهید و خوانندگان تصور می کنند که این در مورد شما همیشه صادق است!

بیایید این تصویر محبوب را از بین ببریم و از تلاش برای تحمیل استانداردهای غیرقابل تحقق شبکه های اجتماعی در مورد "مادران موفق" دست بکشیم. نیازی نیست که از چیزی که دوست دارید پول بدست آورید و از یک چهره شگفت انگیز برخوردار باشید. شما مجبور نیستید برای مطالعه زبان انگلیسی با کودکان و پیدا کردن 10 بازی جدید شگفت انگیز وقت داشته باشید. شما مجبور نیستید تا 2 سالگی از شیر مادر تغذیه کنید و بیش از یک حلقه زنجیر بلد باشید - و نیازی نیست که به طور کامل از آن استفاده کنید.

ما به خیابان می رویم و مادران واقعی را می بینیم. کسانی که با شوهران خود بحث می کنند و سر بچه ها فریاد می زنند. تغذیه بطری و نوپای بچه های پوزه بلند.

افرادی مانند اولگا هیل را در خیابان کجا می بینید؟ آیا آنها اینطور هستند؟ بله ، وجود دارد. آیا آنها دوست دارند چنین باشند؟ آنها می خواهند. اما آیا واقعاً زندگی مادر هفت فرزند همان چیزی است که در اینستاگرام ظاهر می شود؟ و آیا واقعاً تلاش برای مطابقت با آن واقع بینانه است؟

و وقتی درباره هیستریک های وحشتناک کودک نوشتم که به درون من تبدیل شده بود ، دوستم پرسید: "چرا این را بنویسی."

چرا در موردش می نویسید؟

به طوری که وقتی شما ، عزیز ، از مادری دور می شوید ، و وقتی با دوست خود در میان می گذارید که خسته شده اید ، او لب های خود را در کمان قرار نمی دهد و به شما نمی گوید: "خوب ، چرا زایمان می کنی؟"

بنابراین اگر مجبور شوید به روانپزشک بروید ، این فکر را شرم آور نمی دانید.

به طوری که مردم دیدگاه واقع بینانه ای نسبت به مادر بودن دارند و شیوه ای برای کمک به مادر خسته از جمله گروه های سازماندهی شده حمایت روانشناختی ایجاد شد.

بیایید یک فلش موب تحت تگ #realmom اجرا کنیم و از یک عکس واقعی عکس بگیریم. خوب کار نمی کند. در لباس های لکه دار. با یک کودک دمدمی مزاج در آغوش.

زیرا چنین ما واقعی ها نیز دوست داریم و حمایت می شویم.

این بدان معنا نیست که شما باید در لباس هایی با لکه ، با کبودی زیر چشم خود بمانید و به داد و فریاد کودکان ادامه دهید. اما ما باید بپذیریم که این اتفاق می افتد ، و اغلب اتفاق می افتد ، و برای همه اتفاق می افتد. برای همه مادران دیگر که وحشت زده فکر می کنند اینطور هستند - به تنهایی.

توصیه شده: