روانشناسی فقر و مشکلات پولی

فهرست مطالب:

تصویری: روانشناسی فقر و مشکلات پولی

تصویری: روانشناسی فقر و مشکلات پولی
تصویری: فقر مشکل بزرگیست / این فامیل داد از نداشتن یک لقمه نان می زنند 2024, آوریل
روانشناسی فقر و مشکلات پولی
روانشناسی فقر و مشکلات پولی
Anonim

امروز می خواهم در مورد فقر یا سناریوهایی مانند مشکلات مداوم پول صحبت کنم. چنین وضعیت جدی و بسیار ناراحت کننده ای ، تا حدی ، هر یک از ما را حداقل یک بار تحت تأثیر قرار داد. در عین حال ، چندین الگوی معمولی از توسعه یک بحران مالی "محلی" را می توان تشخیص داد:

  1. یک فرد پول ندارد و باید دائماً در وضعیت بقا ، فقر باشد.
  2. یک فرد پول دارد ، اما احساس ناراحتی می کند و شاید حتی می ترسد که ممکن است ثروت و دارایی خود را از دست بدهد.
  3. مشکلات مکرر با پول (مقامات مالیاتی ، سازمان های دولتی ، "سقف" ، تله کلاهبرداران و غیره).

این مشکل ، به نوعی یا به شکلی دیگر ، اغلب در بین مشتریان و عزیزان من وجود دارد. اما چه می توانم بگویم ، قبل از این که کمبود بودجه داشتم. من متوجه شدم که این موضوع یکی از موضوعات مرتبط است ، زیرا انکار این که ما در یک جهان مادی زندگی می کنیم ، که در آن همه جا پول نیاز است ، احمقانه است.

ریشه های مشکلات مالی از کجا نشأت می گیرد؟

یکی از جهات اصلی در فعالیت حرفه ای من منابع انسانی و سناریوهایی است که این منابع ایجاد می کنند. و آنها می توانند نه تنها سناریوهای سازنده ، بلکه سناریوهای مخربی را ایجاد کنند ، که ما مطلقاً نمی خواهیم در زندگی خود ببینیم.

من همچنین با ترومای تولد و فیلمنامه ها کار می کنم. اگر به هر موقعیتی از منظر سیستم عمومی روانشناسی یا از دیدگاه یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی نگاه کنید ، می توانید بفهمید که چگونه سناریوها و حالات خاصی از یک نیاکان به فرزندان منتقل می شوند.

یک شخص همانطور که جدش زندگی می کرد زندگی می کند (فقر با عادات و اعمال ذاتی آن اغلب به عنوان یک الگو "به ارث برده می شود") یا در سطح شهودی از زنده ماندن می ترسد. بنابراین ، او می تواند نه تنها از سناریوهای منفی ، بلکه از پولی که این سناریوها می توانند بیاورند فرار کند (ممکن است موقعیت کاملاً متضادی نیز اتفاق بیفتد).

همه اینها با نگرش ها ، الگوها و الگوهای رفتاری والدین به ما منتقل می شود. ما می توانیم در دوران کودکی نوعی آسیب را در ارتباط با پول (وجود یا عدم وجود آن) تجربه کنیم ، و در سطح ناخودآگاه ، از آنچه تجربه کرده ایم ، زندگی کرده ایم ، آن را رها کرده ، شروع به تحقیر مواد کنیم.

بگذارید برای شما مثالی بزنم. کودکی در دوران کودکی پول پیدا کرد ، آن را صرف شیرینی کرد ، و آن را به خانه آورد. و والدینش او را فریاد زدند ، باور نمی کردند که او یک اسکناس در خیابان پیدا کرده است ، متهم به سرقت است و مجازات شده است. این برای کودک استرس زا است و او می تواند به این نتیجه برسد که پول دردناک ، بد ، ناامن است.

باور کنید ، در آن لحظه والدین از ترس اینکه پول به سرقت رفته است یا کسی به دنبال آن می رود ، به پلیس گزارش می دهند ، پیدا كننده را پیدا می كنند و با مشكل روبرو می شوند. اینگونه است که والدین ترس ها ، نگرش ها و الگوهای خود را در فرزندان خود قرار می دهند. و آنها ، به دلیل روان نابالغ خود ، می توانند اطلاعات را در نسخه پیچیده ای درک کنند (هرگونه پول ، مال دیگران ، مال خودشان به طور کلی یک شر بزرگ است ، که باید از آن مانند آتش فرار کرد).

من یک نمونه از نصب والدین دیگر را ارائه می دهم. مادر و پدر خود مطمئن هستند و کودک را متقاعد می کنند که نمی توان پول زیادی به دست آورد ، فقط می توان آن را به سرقت برد ، و سرقت بد است. سپس این درک در ذهن مرد کوچک بوجود می آید که او هرگز نمی تواند ثروتمند شود ، زیرا برای این کار او باید قانون و اصول اخلاقی خود را نقض کند.

اینگونه است که نگرش ها و الگوها از والدین ما در سطح کلامی منتقل می شود. اما ما هنوز در سطح غیر کلامی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم ، جایی که مادر و پدر می توانند همه چیز را در سطح ناخودآگاه فرد در ما قرار دهند. گزینه دیگری برای انتقال سناریوهای فقر و حالات و ترس های مرتبط با آن - در سطح ناخودآگاه جمعی وجود دارد.

ما از یک نوع نه تنها بیماریهای ژنتیکی بدن ، بلکه احساسات ، سناریوهایی را نیز اتخاذ می کنیم.به طور کلی ، ما اغلب زندگی خود را انجام نمی دهیم ، بلکه زندگی نیاکانمان را ، بخواهیم یا نخواهیم ، این الگو به ما منتقل می شود. به عنوان مثال ، سلب مالکیت در سیستم قبیله ای صورت گرفت. و آنچه که نیا در آن زمان زندگی می کرد ، افکار ، نتیجه گیری ها و اقدامات آنها را با آنها تکرار می کنیم.

به هر حال ، در مثال سلب مالکیت کولاک ، مشکل پولی به طور همزمان در سه سطح مشاهده می شود ، که در ابتدای مقاله ذکر کردم. فرض کنید جد یک استاد یا بازرگان بود ، او نه تنها پول داشت ، بلکه قدرت نیز داشت. در نقطه ای ، آنها نزد او آمدند و همه چیز را با خود بردند ، او پول ، دارایی ، موقعیت ، یعنی تمام عمری را که از دست داده بود از دست داد. افراد نزدیک می توانند از او رویگردان شوند.

اگر ما در حال حاضر آنچه را که او در آن زمان تجربه کرده بود ، پیش بینی کنیم ، این امر باعث می شود ما بسیاری از آنچه که در حال حاضر در آن زندگی می کنیم را درک کنیم ، و مشکلات مالی را تجربه کنیم. پس از تصرف کولاک ها ، فرد احساس خیانت ، طرد شدن ، غیر ضروری بودن ، صدمه دیدن و ترسیدن می کند ، زیرا نه تنها ثروت و قدرت از بین می رود ، بلکه اعتماد به نفس در آینده و احتمالاً کل معنای زندگی از بین می رود.

و از اینجا می توان سه سناریو را که ذکر کردم پیگیری کرد:

  1. او تصمیم گرفت تسلیم شود ، تسلیم شود ، زیرا ممکن است قدرت کافی برای مبارزه و دفاع از خود را نداشته باشد. او تصمیم گرفت که این ترسناک و ناامن است. سپس فرزند در این زندگی نیز در ابتدا از سطح ناخودآگاه جمعی پول خودداری می کند.
  2. او به نحوی توانست پس انداز کند ، اموال خود را پنهان کند یا آنچه را که در طول زمان به دست آورده بود بازگرداند. در این صورت جد ممکن است ترس زیادی از دست دادن داشته باشد. فرزندان او می توانند با موفقیت کار کنند ، پول خوب یا حتی بسیار خوب بدست آورند ، پس انداز خود را به تعویق بیاندازند ، اما در عین حال ناراحتی مداوم را تجربه می کند که ممکن است آنچه را که به دست آورده است از دست بدهد (خانه اش سرقت می شود ، بانک ورشکست می شود و غیره.)
  3. اجداد سپس مسئله را حل کردند ، اما با روشهای قوی ، به عنوان مثال ، با استفاده از سلاح و قتل ، سپس در سطح ناخودآگاه جمعی بصری به تعویق افتاد که باید برای پول مبارزه شود ، باید از آن دفاع شود یا پس گرفته شود ، و به هر وسیله سپس در زندگی نسل ، درگیری های مداوم با افراد با سازمان های اجرای قانون ایجاد می شود.

چیزی شبیه به این توسعه می یابد و به طور سیستماتیک سناریوهای خاصی را تکرار می کند ، که هر از گاهی در خانواده ما تکرار می شوند و به دست ما می رسند. از آنجا که یکی از زمینه های اصلی فعالیت من کار با احساسات سیستمیک ، حالات ، سناریوها است ، من این موضوع را بسیار عمیق مطالعه کرده ام. من بسیاری از سناریوهای مشتری ناخودآگاه را طراحی کرده ام.

در مورد این موضوع ، من برنامه شخصی کار خود را برای تغییر وضعیت یک شخص ، شخصیت و زندگی او و کشف منابع در او ایجاد کردم. به عنوان مثال ، از سناریوی فقر ، مشکلات مداوم با پول ، ترس از دست دادن پول ، می توانید از منبع اطمینان و آرامش در مورد همه چیز مربوط به حوزه مادی زندگی برخوردار شوید. و همچنین می توانید از منابع رفاه و موفقیت مالی برخوردار شوید.

به جرات می توانم بگویم که ما بسیار بیشتر از آنچه نمی خواهیم در زندگی خود زندگی کنیم ، زندگی می کنیم. ما حتی از آن آگاه نیستیم ، زیرا عمیقا در ناخودآگاه فردی و جمعی ما قرار دارد. اما همه اینهاست که در زندگی ما چیزی را ایجاد می کند که نمی خواهیم ببینیم. و ما نمی فهمیم چرا داریم زندگی می کنیم. و این نه تنها در مورد پول ، قدرت ، قدرت ، بلکه همه چیز دیگر صدق می کند.

ما نمی فهمیم چرا در زندگی ما نه تنها از نظر پول ، بلکه از نظر خانواده و دوستان نیز مشکلاتی وجود دارد. ما می خواهیم این را تغییر دهیم ، اما نمی توانیم آن را انجام دهیم ، زیرا ما آن را آگاهانه می خواهیم و تأثیر نگرش ها و الگوهای پنهان در ناخودآگاه را در نظر نمی گیریم.

بنابراین ، اگر می خواهید به اهداف تعیین شده برسید یا خواسته های خود را برآورده کنید ، اما به هیچ وجه نتیجه نمی دهد ، باید به ناخودآگاه خود نگاه کنید ، سناریوها و حالات موجود را تغییر دهید ، و تنها در این صورت آنها وارد زندگی ما می شوند. خودشان دنیای بیرونی ما بازتابی از دنیای درونی ماست ، آنچه در ما پنهان است.

در عمل ، من فقط با ناخودآگاه کار می کنم - جمعی یا فردی.این م effectiveثر است ، زیرا نه تنها می تواند علائم مشکل را از بین ببرد ، بلکه ریشه ها ، علل آن را نیز مشخص کرده و آنها را از بین می برد ، که به جلوگیری از وقوع یک موقعیت نامطلوب خاص در آینده کمک می کند (در این مورد ، ما با توجه به مشکلات مربوط به پول).

از آنجا که ناخودآگاه ما متعلق به ما است ، ما همچنین می توانیم به تنهایی با آن کار کنیم. و کار مطمئناً نتیجه خواهد داد. اگر نمی دانید از کجا شروع کنید و چگونه پیش بروید ، من آماده کمک به شما هستم. با هم می توانیم مشکل شما را عمیق تر حل کنیم ، "آن را جدا کنید" و حل کنید ، یعنی به آنچه می خواهید در زندگی ببینید برسید و از آنچه نمی خواهید ببینید خلاص شوید.

من به تنهایی می خواهم برای همه سناریوهای مخرب کمتر و عشق ، شادی ، درک و موفقیت بیشتر در همه تلاش ها آرزو کنم.

توصیه شده: