2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شما اغلب فکر می کنید که دیگران همه چیز دارند ، و شما حتی ندارید
واضح است ، آیا هرگز آن را خواهید داشت؟ آیا درد ، ترس و ناراحتی دارد؟ دلایل چنین دردی چیست ، با آن چه باید کرد و چگونه می توان از چنین حالت عصبی خارج شد؟
به تازگی ، بسیاری از افراد به روان درمانگران مراجعه می کنند
تجربیات دردناک ("من صفحات فیس بوک ، اینستاگرام را نگاه می کنم و می بینم که مردم چیزهای زیادی دارند … آنها ثروتمند و مشهور هستند ، با کالاهای لوکس احاطه شده اند - اتومبیل های گران قیمت ، خانه های سه طبقه ، ویلا ، لباس های مارک دار و لوازم جانبی … "). برای دسته خاصی از مردم ، همه اینها باعث حسادت و درد شدید می شود زیرا آنها آن را ندارند.
چرا چنین احساس سوزاننده ای از ناراحتی ناشی از رفاه شخص دیگر وجود دارد؟ اغلب دلیل در بقایای دهه 90 ، زمانی که افراد بین 5 تا 15 سال سن داشتند ، پنهان می شود و یک حساسیت قوی برای کل جامعه شکل می گیرد.
کودک شروع به رفتن به مدرسه کرد و تفاوت بین خود و سایر بچه هایی را که کفش چرم رنگی ، لباس گران قیمت یا چند کت و شلوار مدرسه داشتند ، مشاهده کرد. در نتیجه ، او احساس تلخی و کینه می کند - دیگران احساس می کنند ، اما من احساس نمی کنم - و ضربه در سطح عمیقی در این منطقه شکل می گیرد. اگر عمیق تر بنگرید ، روابط با والدین در سطح عاطفی و موضوعی وجود دارد (به عبارت دیگر ، کودک به سادگی نمی تواند به عنوان یک شیء مورد توجه قرار گیرد ، نیازهای اساسی او برآورده نشده است ، هیچ ارتباط عاطفی وجود ندارد و به دلیل از این کودک رنج می برد).
برای مثال ، کودکی می پرسد: "مامان ، آن کفش ها را برایم بخر!" و پاسخ را می شنود: "نه! ما پول نداریم! " در عین حال ، هیچ واکنش احساسی از طرف مادر / پدر وجود نداشت ("ببخش عزیزم / عزیزم! مامان در حال حاضر در شرایط سختی قرار دارد ، بیایید کمی صبر کنیم ، پول جمع آوری و خرید کنیم؟"). پاسخ "بدون پول" برای یک کودک مانند یک جمله به نظر می رسد - نه ، و هرگز نخواهد شد ، صرف نظر از کاری که انجام می دهید! به همین دلیل است که چنین دردی در روان ایجاد می شود. در بزرگسالی ، اوضاع کمی هموار می شود ، اما به لطف شبکه های اجتماعی ، جایی که همه چیز "در معرض نمایش" است ، با نیروی تازه ای شعله ور می شود و ضربه آنقدر آن شخص را خفه می کند که او می گوید: "من ثروت می خواهم! من پول زیادی می خواهم! من می خواهم درآمد زیادی داشته باشم!"
این ثروت برای چیست؟ چه نیازی را برآورده خواهید کرد؟
سعی کنید پاسخ این سوالات را بیابید.
در پشت میل به ثروت ، میل به ارضای احساسات شما نهفته است
شایستگی وقتی به بچه های دیگر و همسالان خود که دارای همه چیز بودند ، نگاه می کردید و چیزی نداشتید ، آن را در سطحی عمیق احساس می کردید که گویی فردی بی ارزش هستید ، شرم غیرقابل تحملی که تنها پس از 1-2 سال کار می توانید به آن نزدیک شوید. اگر قبل از آن ، شخصی به نحوی روی خود کار کرده باشد ، می توان مشکل را سریعتر حل کرد. برای از بین بردن شرمندگی که احساس می کنیم ، امیدواریم پول زیادی به دست آوریم ، برای خود یک ماشین گران قیمت ، یک خانه بزرگ سه طبقه ، غلتک بخریم ، بنابراین سعی می کنیم خود را شایسته نشان دهیم.
با این حال ، اگر افراد فضای پس از اتحاد جماهیر شوروی را که به موفقیت های بزرگی دست یافته اند با اروپا مقایسه کنید ، می توانید تفاوت بزرگی را مشاهده کنید. در اروپا ، شخصی که پول زیادی دارد با همه افراد اطراف خود با ماشین مشابهی رانندگی می کند و به همان شکل لباس می پوشد ، او تمایلی دیوانه وار ندارد که در میان جمعیت ظاهر شود و ثروت خود را نشان دهد. و این نشان می دهد که این شخص چنین آسیبی ندارد. در واقعیت ما ، آسیب ناامنی نیز وجود دارد (من حتی بیشتر کار خواهم کرد ، زیرا فردا کسی همه چیز را از من می گیرد!). علاوه بر این ، به دلیل تمایل به تجمل لوکس ، فرد می تواند آخرین تکه نان را تمام کند ، اما در عین حال اتومبیل را به صورت اعتباری بخرد.
چنین ثروت نمایان کسی را خوشحال نمی کند.بسیاری از مردم ، با رسیدن به خواسته خود ، درک می کنند که خوشحال نیستند. ثروت نباید یک هدف باشد ، این یک راه است ، یک جایزه در قالب پاداش بزرگ پولی برای کار شما بر روی خود و پیشرفت. به محض اینکه پول به یک هدف تبدیل شود ، منجر به روان رنجوری بیشتر می شود.
در واقع ، شما در حال هدر دادن کار روی چیزی هستید که به روان و روح شما نیاز ندارد.
آیا باید برای ثروت تلاش کرد؟ بله ، چنین است ، اما ضروری است که بفهمید چه نوع نیاز داخلی را همزمان برآورده می کنید. به عبارت دیگر ، تمرکز شما باید بر اطمینان از ایمنی ، کار بر روی اعتماد به نفس و عزت نفس باشد (من شخص شایسته ای هستم ، صرف نظر از این که در کیف پولم چقدر پول دارم). نیازی به مخلوط کردن همه چیز در یک سبد نیست!
مهم نیست چقدر پول به دست می آورید ، احساس خواهید کرد که کسی بهتر و ثروتمندتر است ، پشتی وجود دارد که جلوی آن باید بدوید تا به او برسید. مقایسه خود با کسی را متوقف کنید ، فقط کافی است خودتان را با خودتان مقایسه کنید. همیشه علاقه مند باشید - آیا خوشحالم ، راضی هستم؟
اگر می خواهید شاد باشید ، یاد بگیرید که موفقیت های خود را به خود اختصاص دهید (در یک سال من بهتر شده ام - من تثبیت شده ام و مدام شغل خود را تغییر نمی دهم ، درآمد بیشتری کسب می کنم ، پیشرفت می کنم و غیره). بیاموزید که به توانایی خود در به دست آوردن اعتماد ، حفظ و تثبیت ثروت اعتماد کنید ، منابع داخلی را برای بیرون بردن منابع متمرکز کنید.
توصیه شده:
"شما باید او را ترک کنید! هیچ کاری نمی توانید برای کمک به او انجام دهید! " آیا درمانگر حق دارد روان درمانی را ادامه ندهد. موردی از تمرین
با تأمل در مسمومیت حرفه ما به طور کلی و ارتباط عمومی به طور خاص ، یک حادثه آموزنده را به یاد می آورم. او یک مشکل حرفه ای را توصیف نمی کند ، که مربوط به همان راه حل غیر معمول است. هم مشکل توصیف شده و هم راه حل آن در این مورد در زمینه نظریه و روش روان درمانی نیست ، بلکه در زمینه اخلاق حرفه ای و شخصی است.
وضعیت روان رنجوری - آیا می دانید چه نوع روان رنجوری دارید؟
هرچه بیشتر به عنوان روان درمانگر کار می کنم ، بیشتر از کلمه تشخیص بدم می آید. نه به این دلیل که من دوست ندارم (یا نمی خواهم) پزشک شوم ، بلکه به این دلیل که بارها با آن روبرو شده ام و همچنان با آن روبرو هستم که چگونه برخی از تشخیص ها بر افرادی که به من مراجعه می کنند تأثیر منفی می گذارد.
موردی از تمرین روان درمانی: آیا درمانگر باید در طول روان درمانی به زندگی خود توجه کند؟
در حال حاضر ، او سه فرزند را به تنهایی بزرگ می کند و سعی می کند با یک مرد جدید روابط برقرار کند ، که به نظر می رسد چندان ساده و شبیه همه بچه های قبلی نیست. در حقیقت ، این پیچیدگی های واقعی این روابط بود که آخرین قطره ای بود که وی را به دنبال روان درمانی کشاند .
آیا باید شریک زندگی خود را ترک کنم؟ همیشه در موردش فکر میکنم. دلایل و چکار باید کرد؟ روانشناسی رابطه و روانشناسی شخصیت
چرا یکی از شرکا می تواند بین انتخاب ترک شریک یا ماندن عجله کند؟ در این صورت چه باید کرد؟ در واقع ، این پدیده غیر معمول نیست - بسیاری از افراد با درخواست مشابهی به مشورت شخصی می آیند. و در اینجا ارزش درک جزئیات بیشتر را دارد. گاهی اوقات یک فرد می تواند چندین شریک خود را تغییر دهد ، اما مدام روی یک چنگک یکسان قدم بگذارد ، او دائماً در یک رابطه بسیار ناراحت می شود.
عزت نفس زنان / آیا برای همه شاهزادگان کافی وجود دارد ، چه باید کرد؟
عزت نفس ارزشی است که شخص برای خود یا ویژگی های خاصی قائل است. مقوله ارزشیابی اصلی معنای شخصی است که هر یک به شکل گیری خود می انجامد. اساس حمایت از عزت نفس فرد ، پذیرش فرزند توسط والدین است ، در آینده به نظرات دیگران ، بستگان و عزیزان و همچنین به کار خود آنها بر شخصیت بستگی دارد.