2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هر یک از این انواع تاکتیک های خاصی برای جذب قربانی خود دارند.
خودشیفتگان و جامعه شناسان در اغواگری خود شبیه به هم هستند. در اولین مرحله از نزدیک شدن ، آنها شروع می کنند تا قربانی خود را به بهشت برسانند ، و برعکس ، خود را تحقیر می کنند. یک خودشیفته با تمام ظاهر خود نشان می دهد که شما باهوش و زیبا هستید ، در حالی که خودش احمق و ناقص است. شما شغل فوق العاده ای دارید - آنها سالها به دنبال مکان خود بوده اند ، سعی کرده اند خود را بشناسند ، شما دوستان خوبی دارید - در حالی که در قطب دیگر "یخبندان دائمی" و تنهایی وجود دارد. در هر آنچه فرد خودشیفته درباره شما می داند ، او سعی می کند چیزی را بیابد که او را یک پله پایین تر ، از نظر شما ناراضی کند. قربانی که با چشمان وفادار نگاه می کند و سعی می کند توجه شما را جلب کند. به عنوان یک قاعده ، این با داستانهای عشق ناخوشایند ، درگیری با عزیزان ، مشکلات در محل کار ، رویاهای غیرقابل تحمل ، دوران کودکی دشوار با محرومیت ، طرد شدن والدین ، دوست نداشتن آنها همراه است … که خودشیفته شروع به اجرای برنامه عمدی و بی رحمانه خود کرد. چشم ها با پرده ای از کلمات شیرین پوشیده شده است که صادقانه به نظر می رسند و روح از ترحم برای این شخص پر شده است. او می خواهد با تمام توان زندگی متفاوت ، بدون منفی و حقارت را نشان دهد. وقتی به نظر می رسد که می توانید او را از تمام مشکلات و بدبختی هایی که بر او وارد شده است نجات دهید ، گل سمی بسته می شود. قوی و طولانی.
چیزی که بسیاری از قربانیان آن را آغاز یک احساس بزرگ و عمیق می دانند ، برای خودشیفتگان و افراد جامعه نگر ، یک ایده آل سازی سطحی و کوتاه مدت است. تحسین جنبه منفی دارد - حسادت. خودشیفته می خواهد شما را لمس کند و این ویژگی ها را با خود "بکشد". اما این کار آنقدر ظریف و ماهرانه انجام می شود که شما متوجه چیزی نمی شوید. قدرت صداقت او نسبت به شما این است که شما را می کشد.
اگر از خودشیفته ها انتظار داشته باشید می توانند هر نقشی را بازی کنند و هر احساسی را نشان دهند. بنابراین ، در مرحله نزدیک شدن به قربانی خود ، خودشیفته توجه بیشتری به داستانها ، تجربیات ، مشکلات ، احساسات شما نشان می دهد. آنها برای شما تبدیل به یک "آینه" می شوند ، که شروع به بازتاب کل زندگی شما می کند. و سپس این س comesال پیش می آید: "چگونه ممکن است که او من را یک هفته می شناسد ، اما قبلاً من را به خوبی درک کرده است؟!". این به این دلیل است که خودشیفته ها به سرعت اعتماد را جلب می کنند ، اما در عین حال "موج خود را" به زبان قربانی "تنظیم می کنند. آنها شروع به برآورده کردن انتظارات شما می کنند و آنچه را که می خواهید بشنوید می گویند. افکار شما تبدیل به افکار آنها می شود ، رویاهای شما به رویاهای آنها تبدیل می شود. در نتیجه ، شما در برابر چنین شریک فهمیده ، مراقب ، دلسوز و همدلی که با او شباهت های زیادی دارید ، بی نظیر و برای شما ارزشمند باقی می مانند.
خودشیفته همچنین می تواند با شما در برابر سایر نقاط جهان متحد شود ، باعث احساس گناه شود ، دستکاری انجام دهد ، شما را تحقیر کند ، خود را بالا ببرد و این نقش ها را تغییر دهد. شما متوجه نمی شوید که چگونه استهلاک جایگزین ایده آل سازی می شود …
از طرف دیگر ، پارانوئیدها به طریقی کاملاً متفاوت اغوا می کنند. آنها از راه خود خارج نمی شوند و توجه آنها را به خود جلب می کنند. پارانوئید تصویر یک فرد جدی و محکم را حمل می کند. بسیاری از زنان به دنبال این تصویر از حمایت مرد ، شانه ای قابل اعتماد در مرد هستند و به این شبکه ها می افتند. علاوه بر این تصویر ، این واقعیت وجود دارد که پارانوئید خود را یک "تک همسر" می داند که به دلیل ازدواج زندانی شده است. این رویای بسیاری از زنان است. با وجود این ، از اولین روزهای رابطه با یک فرد پارانوئید ، او در خود به دور از ویژگی های جذاب - حسادت ، تمایل به کنترل شخص دیگر ، سوء ظن ، احساس مالکیت را کشف می کند. الزامات او سخت است و عدم رعایت آنها باعث طوفان احساسات می شود. اما رویای یک شریک قابل اعتماد با هدف ایجاد خانواده توسط قربانیان به عنوان تجلی نیت های پارانوئید جدی نسبت به آنها در نظر گرفته می شود.
برای تحت فشار قرار دادن قربانی خود ، پارانوئید تهدید به ترک می کند ، احساس گناه را تحمیل می کند ، و از اینکه قربانی انتظارات خود را برآورده نمی کند ، ناراضی است. همه اینها با هدف "تکان دادن" قربانی انجام می شود تا او شروع به گام برداشتن و تغییر "به نفع هدف مشترک" کند.
با وجود چنین تاکتیک های متفاوتی ، قربانی احساس مشابهی دارد. در اینجا نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد شما با یک شکارچی در ارتباط هستید:
- این احساس که این شخص شما را مانند هیچ کس دیگری درک می کند ؛
- علیرغم این واقعیت که شما فقط یک یا دو هفته یکدیگر را می شناسید ، او می خواهد در مورد همه چیز صحبت کند و بنا به دلایلی شما این اطمینان را دارید که او آن را می پذیرد و از شما حمایت می کند.
- شما در حالتی هستید که قبلاً آن را تجربه نکرده اید ، به نظر می رسد که این برای شما اتفاق نمی افتد ، این نمی تواند باشد.
- جزئیات مکالمات خود را به خاطر نمی آورید ، همه احساسات را تحت الشعاع قرار می دهند.
- اشتهای شما تغییر کرده است ، خواب ناپدید شده است ، برای شما دشوار است که روی مطالعات ، کار ، فعالیت های روزانه خود تمرکز کنید.
- اغلب تلفن و شبکه های اجتماعی خود را بررسی می کنید ، از او انتظار تماس و پیام دارید.
- احساس می کنید موجی از انرژی و قدرت آمیخته با شادی و میل به حرکت کوهها وجود دارد.
- می توانید اصول خود را کنار بگذارید ، با یک مرد متاهل ملاقات کنید ، با یک عمل عجولانه موافقت کنید.
- در برخی مواقع در روابط خود موقعیت های مبهم مشاهده می کنید: در مورد برنامه های مشترک به شما گفته می شود ، اما اجرای آنها را در عمل نمی بینید ، چیزی به شما وعده داده می شود ، اما آنها به وعده ها عمل نمی کنند.
- فکر کنید که اخیراً این شخص برای شما ناخوشایند بوده است ، شما را با چیزی اذیت کرده است ، و اکنون شما او را دوست دارید.
- تمایل خود را برای نشان دادن خود از جنبه های خوب احساس می کنید ، بیشتر در مورد شایستگی های خود صحبت کنید.
اگر متوجه یک یا چند مورد از این علائم شدید ، بدوید! در کنار شما یک فرد بی رحم قرار دارد که آماده است همه شما را پاره پاره کند و از درد شما لذت ببرد.
توصیه شده:
درگیری داخلی خودشیفته. تفاوت بین خودشیفته و مرزبان
نویسنده: بورکووا النا ویکتوروونا روانشناس ، کارشناسی ارشد علوم روانشناسی - چلیابینسک البته ، شخصیت خودشیفته دارای بسیاری از درگیری های داخلی مشخصه خط مرزی است: هویت پراکنده (احساس خلاء ، تناقضات در درک خود ، ناسازگاری ، درک ضعیف از دیگران) ، کاهش توانایی مقابله با اضطراب ، تکانشگری ، تغییرپذیری احساسی ، بی اعتمادی از دیگران ، و خیلی بیشتر.
7 نشانه که شریک زندگی شما خودشیفته است چگونه می توان تشخیص داد که یک شریک در ابتدای رابطه خودشیفته است؟
چگونه می توان در همان ابتدای رابطه تشخیص داد که شریک زندگی شما خودشیفته است ، بدانید چه چیزی در انتظار شماست و با چه کسی رابطه برقرار می کنید تا در آینده آگاهانه تصمیم گیری کنید و درد طاقت فرسایی را تجربه نکنید؟ شخصی که با او در ارتباط هستید اغلب نظر خود را ندارد ، در همه چیز با شما موافق است - به عبارت دیگر ، او جهان بینی روشنی ندارد یا از نظر اجتماعی بسیار قابل قبول است.
چگونه می توان همدلی کمتری داشت ، خود را دوست داشت و از خودشیفته شدن جلوگیری کرد؟
آیا می توانید خودشیفته شوید و از همدلی خود دست بردارید؟ چه چیزی مانع از این می شود که خود را دوست داشته باشیم؟ اگر خودتان را دوست دارید ، آیا خطر خودشیفته شدن وجود دارد؟ در همه موضوعات فوق ، درد ناشی از این واقعیت است که افراد بیش از حد همدل هستند ، بیشتر از دیگران نگران دیگران هستند و احساسات زیادی به دیگران می دهند ، در حالی که خود را بدتر می کنند.
چگونه یاد بگیریم قدر خود را بدانیم؟ چگونه با عادت کاهش ارزش خود کنار بیاییم؟
کاهش ارزش یک مکانیسم دفاعی در روان ماست که در آن ما اهمیت آنچه را که برای ما بسیار مهم است را کاهش می دهیم (یا کاملاً انکار می کنیم). شما می توانید همه چیز - خود ، دیگران ، احساسات ، دستاوردها را بی ارزش کنید. این رفتار می تواند شواهدی از خستگی ، فرسودگی شغلی ، کمبود منابع باشد.
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد! عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است.