چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید

تصویری: چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید
تصویری: رفتارهایی که دختر هارو عاشق و دیوونه میکنه 2024, مارس
چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید
چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید
Anonim

هر زنی در زندگی خود حداقل یک بار با این واقعیت روبرو می شود که نظم دادن به چیزها در افکار او دشوار است. یک ایده مشابه ساعتها در سر می چرخد ، ابعاد و رنگهای جدیدی به دست می آورد ، اضطراب یا مالیخولیا را از بین می برد. اما هنوز نتیجه ای حاصل نشده است. به نظر می رسد شما به دنبال پاسخ به سوالات خود هستید ، بی پایان چیزی را تجزیه و تحلیل می کنید ، اما این روند به پایان نمی رسد. اولین چیزی که به ذهن می آید: "احتمالاً باید بیشتر در مورد آن فکر کنم! احتمالاً ، شما باید بیشتر آگاه باشید!"

کسی سعی می کند بیشتر به خود ، احساسات و افکار خود گوش دهد. کسی به دنبال نشانه هایی در اطراف - در افراد و رویدادها - است. بدگمانی بدین گونه متولد می شود. وقتی به هر چیز کوچک ، به هر رویداد معنای خاصی داده می شود. یک گربه سیاه در جاده ، یک کبوتر روی پنجره - این قطعاً به معنی چیزی است ، بله ، بله! و همچنین رویاها. به خصوص رنگ روشن و احساسی. من فقط می خواهم باور کنم که این منادی چیزی خاص است! و اگر بعد از خواب نیز سردرد داشتید - منتظر رویدادها باشید!

خوب ، اگر شما آماده هستید که این آهنربای روانی را دور بیندازید ، پس جلو بروید و نقطه به نقطه!

اولین کار. دست از فکر کردن بردارید این یک جریان بی پایان از افکار است که به این فکر می کنند که چه کسی چه گفته است و چگونه می توان گفت بهتر است ، اما اگر چنین بود ، اما اگر اینطور بود … کسانی که با فرایندهای فکری مانند سنتز و تجزیه و تحلیل خوب کار می کنند اغلب خود را فریب می دهند اینها افرادی هستند که تمایل دارند روابط علت و معلولی را به خوبی ببینند ، نتیجه گیری کنند ، و چندین مرحله را ارائه دهند! و خوب است اگر برای علت مفید باشد. اما اگر انرژی زیادی در داخل وجود داشته باشد و راهی برای خروج پیدا نکند ، حرکت معمول از طریق سر ، از طریق افکار است. این روند را با گفتن به خود متوقف کنید "بس کنید! چه حسی دارم؟ " تمام توجه خود را به بدن ، به احساسات منتقل کنید. نشسته اید ، ایستاده اید یا راه می روید؟ با پاهای خود شروع کنید. آیا کفش راحتی دارید؟ آیا می توانید لمس پای خود را روی زمین احساس کنید؟ آیا تنش را احساس می کنید؟ یا شاید نشسته اید و پاهایتان بی حس شده است؟ با نگاه درونی خود از پایین به بالا قدم بزنید ، به هر قسمت از بدن توجه کافی داشته باشید. به جایی که ناراحتی ، تنش وجود دارد نگاه کنید. موقعیت خود را تغییر دهید ، راه بروید و حتما مراقب نفس خود باشید! به طور مساوی ، با قفسه سینه کامل نفس بکشید ، سپس به طور مساوی بازدم کنید. آیا احساس می کنید هوا چقدر از شما گرم می شود؟ بر احساسات جسمانی تمرکز کنید و بنابراین ذهن شما آرام می شود ، یوگی ها مدت هاست به این موضوع توجه کرده اند.

وظیفه دوم. با اضطراب یا عصبی بودن ، هر احساسی که شما را آزار می دهد ، کنار بیایید. آیا توجه کرده اید که تمرکز حتی در کارهای ساده زمانی که در داخل هماهنگی وجود ندارد ، دشوار است؟ زیرا تمام انرژی صرف حفظ احساسات می شود. و مغز یا می تواند با احساسات یا عملکردهای شناختی کنار بیاید. بنابراین ، اضافه بار احساسی باعث کاهش حافظه ، تخیل و ادراک می شود. فیزیولوژی محض و در اینجا بدن شما نیز به شما کمک می کند! سعی کنید تمرکز کنید ، این احساس را در بدن جستجو کنید. کجا احساس اضطراب می کنید؟ در سینه؟ یا در دستان شماست؟ بگیرش! حالا تنفس خود را تنظیم کنید و تصور کنید که به جای اضطراب یا تحریک (جایگزین تنفس خود) ، گرما ، آرامش داشته باشید. و با هر بازدم ، یک تکه اضطراب را آزاد می کنید. در اینجا چند تنفس وجود دارد و وضعیت شما هموار شده است.

وظیفه سوم. زمان بیشتری را برای سلامتی خود اختصاص دهید. ببینید بدن شما چقدر برای شما مهم است! این خیلی کمک می کند ، پشتیبانی شما است. برای کسانی که دوست دارند پیچ و خم های فکری را به پایان برسانند و نگران همه چیز در جهان هستند ، ورزش بهترین دارو است! این انرژی که راهی برای خروج پیدا نمی کند ، شروع به پراکندن افکار ناخوشایند می کند. به او آزادی ورزش دهید شاید کسی با قدرت شدید و تمرینات قلبی تناسب داشته باشد و کسی یوگا ، پیلاتس ، ژیمناستیک انجام دهد. فقط بررسی کنید - در 10-15 دقیقه پس از شروع درس ، خواهید دید که ذهن کاملاً آرام است ، اضطراب در حال رهایی است ، همه منفی از بین می رود. چون تعادل وجود دارد. ذهن شما سخت کار کرده است ، و اکنون انرژی از طریق حرکات ساده بیرون می آید. و حتی با سود.

در اینجا یادگیری نحوه صحیح شنیدن بدن نیز مهم است. اگر نگران چیزی هستید ، با پزشک مشورت کنید ، معاینه را به تأخیر نیندازید.سلامت خود را تحت کنترل داشته باشید ، اما فاجعه هم نزنید. یک مادر دلسوز برای خود باشید. غذا ، ویتامین ، خواب ، استراحت - باید فضای کافی برای همه چیز وجود داشته باشد. و خود را تشخیص ندهید. بهتر است انرژی خود را صرف جستجوی متخصصان خوب کنید.

وظیفه چهارم اگر مشکوک بودن مربوط به مسائل مربوط به سلامتی است ، می توانید این موضوع را مطالعه کنید. اضطراب جایی است که ناحیه ای از جهل وجود دارد ، کمبود اطلاعات. اگر نحوه عملکرد بدن را خوب بشناسید ، آرام تر خواهید بود. در حال حاضر اطلاعات زیادی در مورد آناتومی بدن و فرایندهای فیزیولوژیکی آن موجود است. و این بسیار جالب است!

وظیفه پنجم با رویاهای خود درست رفتار کنید. برای کسانی که به ویژه مشکوک هستند ، فقط یک رویکرد علمی وجود دارد: رویاها محصول روان ما هستند. رویاها شامل چیزهایی است که شخص از قبل دارد - گذشته ، خواسته ها ، ترس ها ، افکار او. هر چیزی که در هشیاری و ناخودآگاهی است ، در شراب خواب مخلوط می شود. این همه آن چیزی است که شخص می بیند ، می شنود ، فکر می کند. تنها یک ارتباط با آینده وجود دارد - اگر نگرانی در مورد چیزی وجود داشته باشد. سپس رویا فقط ترس های شما را منعکس می کند ، اما به هیچ وجه رویدادهای آینده را نشان نمی دهد. فروید معتقد بود که هر رویا یا بازتاب ترس یا خواسته است. اگر رویاهای بسیار جالب ، به یاد ماندنی و مکرر می بینید ، بهتر است با تجزیه و تحلیل آنها ، تحت راهنمایی متخصص متخصص (روانشناس یا روان درمانگر) کار کنید. و لطفاً ، کتابهای رویایی نخوانید و باطنی را درگیر نکنید. هرچه مشکوک تر باشید ، بیشتر باید به واقعیت و حقایق تکیه کنید.

وظیفه ششم یاد بگیرید که گذشته را پشت سر بگذارید. همانطور که می گویند ، این کلمه گنجشک نیست ، بیرون رفت و پرواز کرد. شما نمی توانید زندگی را به عقب برگردانید و چیزی مناسب تر بگویید ، آن را متفاوت انجام دهید. همه چیز قبلاً اتفاق افتاده است. حتی اگر فکر می کنید دفعه بعد قطعاً این کار را بهتر انجام می دهید ، چندان خوب نخواهد بود. ممکن است هرگز دفعه بعدی وجود نداشته باشد. آن رویداد ، آن گفتگو قبلاً انجام شده بود. و دومی هرگز دقیقاً یکسان نخواهد بود. زمینه برای همیشه تغییر کرده است. یک فرد در جریان تغییرات بی پایان است. هر روز ، هر ساعت ، هر لحظه شما در حال حاضر کمی متفاوت هستید. فردا این شما هستید که یک روز دیگر زندگی کردید. شما در حال حاضر تجربه ، تجربیات بیشتری دارید. و زندگی دقیقاً همانطور که می تواند جریان دارد. این مانند یک چکه است - فقط در جایی جریان می یابد که هیچ مانعی وجود ندارد. به همین ترتیب ، زندگی یک فرد ، ترسیم سرنوشت فردی او ، از آنچه در حال حاضر ممکن است تشکیل شده است. اگر چیزی آنطور که می خواستید پیش نرفت ، ممکن نبود. خود را به خاطر کلمات "اشتباه" یا اقدامات "اشتباه" سرزنش نکنید. هر بار که یک انتخاب را انجام دادید ، بهترین گزینه از همه گزینه های موجود در آن زمان است. به خودت اعتماد کن. افکار خالی را دور کنید. بهتر است چیزهای خوب رویاپردازی کنید.

وظیفه هفتم رویاهای خوب. برای جلوگیری از ایجاد قیف در سر خود ، این انرژی را خودتان مدیریت کنید. اگر راهی برای انتشار آن از طریق بدن وجود ندارد ، افکار خود را مانند یک قطره چکانده کنید. رویاپردازی کنید ، از رویاها هدف ایجاد کنید. داستان ، مقاله ، یادداشت ، وبلاگ بنویسید. یا شاید بتوانید آرام صحبت کنید - فیلمهای جالبی بسازید. ترسیم ، مجسمه سازی ، گلدوزی ، بافتن ، آهنگسازی. ايجاد كردن! افکار و احساسات خود را به چیزی تبدیل کنید که می توانید با دستان خود آن را لمس کرده و به شخص دیگری نشان دهید. انرژی خود را با کودکان نزدیک ، دور - با هر کسی که می خواهید به اشتراک بگذارید! این یک نیروی خلاق قدرتمند است که کمی گم شده است. و می توانید بگذارید آن راکد شود و تبدیل به یک مرداب شود ، یا می توانید رودخانه ها و دریاها را از این طریق ایجاد کنید. همچنین غذای کافی از بیرون به ذهن خود بدهید - بخوانید ، چیزهای جدید یاد بگیرید ، همیشه کمی سخت تر و عمیق تر. ذهن شما از بارگیری خوشحال خواهد شد.

و به یاد داشته باشید ، همه اینها انرژی شماست و در دستان شماست. این شما هستید که معشوقه او هستید ، نه او که هوشیاری شما را تسخیر می کند. مالک و مستقیم!

توصیه شده: