زن و شوهر "دو چکمه یک جفت" هستند. چگونه دقیقاً "ما" را انتخاب می کنیم

فهرست مطالب:

تصویری: زن و شوهر "دو چکمه یک جفت" هستند. چگونه دقیقاً "ما" را انتخاب می کنیم

تصویری: زن و شوهر
تصویری: چگونه موهای خاکستری را رنگ کنیم! رنگ مو خاکستری! درس! 2024, ممکن است
زن و شوهر "دو چکمه یک جفت" هستند. چگونه دقیقاً "ما" را انتخاب می کنیم
زن و شوهر "دو چکمه یک جفت" هستند. چگونه دقیقاً "ما" را انتخاب می کنیم
Anonim

بنیانگذار تجزیه و تحلیل معاملات ، E. Bern ، گفت که ما افرادی را در محیط خود با دقت زیاد و دقت شگفت انگیز انتخاب می کنیم. ما در کودکی که برای انجام بازی های خاص آموزش دیده ایم ، بدون شک بازیکنان دیگری را می شناسیم که می توانیم فیلمنامه را با آنها به اشتراک بگذاریم. البته ، ما این کار را ناخودآگاه انجام می دهیم و با نشانه های ظریف متوجه می شویم که این دقیقاً همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم. بر اساس این فرضیه ، زن و شوهر نه تنها بسیار بیشتر از آنچه خودشان تصور می کنند شباهت دارند ، آنها دقیقاً مانند دو پازل با هم منطبق هستند.

پیشنهاد می کنم این نظریه را با چند مثال در نظر بگیرید.

یکی از طرفین بیش از حد احساسی است ، دیگری کمتر احساسی است

معمولاً زنان متهم به احساسات بیش از حد می شوند و تشخیص و ابراز احساسات برای مردان دشوار است. از بسیاری جهات ، این به فرهنگ ما برمی گردد. اما این اتفاق برعکس نیز رخ می دهد ، زمانی که مردی عصبانی می شود و همسر "مثل یخ سرد است".

ما حالت یکدیگر را در سطحی ظریف ، ناخودآگاه می گیریم. و اغلب اتفاق می افتد که شریک احساسی بیشتر باید احساسات خود را برای دو نفر بیان کند. او احساسات دیگری را که دارای ممنوعیت بیان است می خواند و آن را به عنوان احساس خود بیان می کند. و سپس با تعجب می گوید: "چه بلایی سرش آمده است." این تأثیر نه تنها در زوج های متاهل رخ می دهد ، ما می توانیم احساسات طرف مقابل را بشماریم و ناگهان احساس تحریک می کنیم ، اگرچه قبل از آن ما در خلق و خوی عالی بودیم. در یک جفت ، این مکانیزم به هر دو شریک اجازه می دهد "بخار را رها کنند". و البته برنده های خود را دریافت کنید. به عنوان مثال ، شوهر ، پس از عصبانیت همسرش ، حق دارد تا چند روز از خود توهین کند و زن جبران می کند. به نوبه خود ، همسر ، در چلپ چلوپ ، از تحریک انباشته شده خلاص شد و آماده است که ملایم و محبت آمیز باشد. اینها دستاوردهای احساسی ناشی از موقعیت است.

عصبانیت یکی از طرفین با خشم دیگری مطابقت دارد

کینه و عصبانیت اشکال مختلف یک احساس هستند. همه چیز بستگی به چیزی دارد که در خانواده والدین هر یک از شریک زندگی مجاز بوده است. به کسی اجازه داده می شود که عصبانی به عنوان یک احساس قوی باشد. و کسی نمی تواند عصبانی باشد ، بلکه آزرده خاطر شده است - تا آنجا که دوست دارید. در اینجا دوباره برعکس خاصی پیدا می کنیم. فرد عصبانی بیشتر احساسات را از طریق عصبانیت بیان می کند. او می ترسد - عصبانی است ، درد دارد - عصبانی است. زیرا عصبانیت مجاز است ، اما غم ، به عنوان مثال ، مجاز نیست. دیگری مجاز است غم داشته باشد ، اما خشم ندارد. بنابراین ، به جای عصبانیت - رنجش یا همان اندوه. ما کاملاً همه احساسات را داریم و هنگامی که یکی از آنها ممنوع است ، بیان آن مخدوش می شود ، شکل دیگری به خود می گیرد.

حسادت یکی از شرکا با مخفی کاری طرف دیگر مطابقت دارد

یکی از شرکا عادت ندارد به کسی اعتماد کند ، روح خود را باز کند ، سعی کند همه چیز را برای خودش نگه دارد ، زیرا تجربه دوران کودکی او نشان می دهد که باز شدن خطرناک است. دیگری احساس می کند که به او اعتماد ندارند ، به نظر می رسد که شریک با او است ، اما به نظر می رسد که او نیست. این باعث ایجاد اضطراب و تمایل به دریافت تأیید می شود که رابطه برای او مهم است. اما هیچ تأییدی وجود ندارد - به هر حال ، برای این کار باید باز شوید. در هرکسی که همسرش با او ارتباط برقرار می کند ، او رقیبی بالقوه می بیند. حسادت ترس از دست دادن چیزی ارزشمند ، بی ثباتی موقعیت فرد ، عدم اعتماد به ارزش برای شریک زندگی است. به نوبه خود ، سوء ظن ها برای گشودگی مثر نیستند ، بلکه برعکس ، مجبور می شوند حتی بیشتر پنهان شوند. در واقع ، در این جفت ، هر دو با اعتماد مشکل دارند ، فقط آنها به روش های مختلف بیان می شوند.

ظلم یک شریک و غیبت دیگری

اگر یکی از طرفین به خود اجازه خشونت فیزیکی علیه موجودات زنده را می دهد ، آنگاه دیگری همان کار را می کند ، اما به صورت شفاهی. به عبارت دیگر ، یکی با مشت می زند. شایعه ، تمسخر ، بدخواهی ، طعنه. اگر مردی همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار داد ، مطمئناً باید به نحوه تحریک او توجه کنید. اغلب اتفاق می افتد که یک مرد برای مدت طولانی سخنان مسخره و بی احترامی در مورد خود را تحمل می کند یا حتی سوءاستفاده مستقیم می کند و یک بار خود را متوقف نمی کند.

بی مسئولیتی یکی و کنترل دیگری

زنان اغلب شکایت می کنند که مرد کمک نمی کند ، شما نمی توانید به او تکیه کنید ، شما باید همه چیز را بر روی خود حمل کنید. در عین حال ، آنها سهم خود را نمی بینند. ابتدا ، شوهري را انتخاب كنيد كه بتوان او را كنترل كرد ، به جاي اينكه به حرف او گوش دهيد ، و سپس ، به تدريج ، بر زمينه هاي مهم زندگي - خانه و فرزندان - كنترل بگيريد. مرد ، به نوبه خود ، با دیدن اینکه از موقعیت صاحب خانه بیرون رانده می شود ، تصمیم می گیرد در قبال آنچه در این خانه اتفاق می افتد مسئولیتی نداشته باشد. "چرا من فکر می کنم وقتی شما قبلاً به همه چیز فکر کرده اید؟" میگویند. شما فقط می توانید مسئولیت کسی را که آماده پیروی از شما است را بر عهده بگیرید ، اما نه برای کسی که دائماً به شما می گوید چگونه و چه چیزی. کنترل از این ترس ناشی می شود که فرد نتواند با چیزی که از بیرون وارد زندگی او می شود کنار بیاید. این قبلاً در تجربه او در دوران کودکی اتفاق افتاده بود ، و کودک تصمیم گرفت که باید همه مهمترین موارد را تحت کنترل خود داشته باشد تا هیچ "شگفتی" و درد وجود نداشته باشد. کودک دیگری ، در تجربه ای مشابه ، تصمیمی گرفت که "مادرم بهتر می داند ، اما ترجیح می دهم کنار بروم". اگر مشکل من این نیست ، به من ضربه نمی زند. بنابراین ، هر دوی این استراتژی ها بر اساس ترس از عدم کنار آمدن با موقعیت است.

من این مقاله را نوشتم تا هر یک از همسران بتوانند سهم خود را در شرایطی که در زندگی خانوادگی او مناسب نیست ، ببینند. این به شما امکان می دهد از حالت قربانی خارج شده و مسئولیت خود را بر عهده بگیرید. از این گذشته ، همانطور که می دانید ، تغییر دیگری غیرممکن است ، شما باید خود را شروع کنید. اما خبرهای خوبی وجود دارد ، طبق قانون کشتی های ارتباطی ، از خودتان شروع کنید ، پس از مدتی می توانید متوجه تغییراتی در شخص مورد علاقه خود شوید.

توصیه شده: