رد تماس به عنوان خودکشی

تصویری: رد تماس به عنوان خودکشی

تصویری: رد تماس به عنوان خودکشی
تصویری: مادر کنترل کننده که حتی دکتر هلاکویی رو هم میخواست کنترل کنه 2024, ممکن است
رد تماس به عنوان خودکشی
رد تماس به عنوان خودکشی
Anonim

یکی از مهمترین مراحل در مسیر "قهرمان" برای من مرحله "تماس" است ، هنگامی که قصد پیروی از "صدای قلب" ، پیروی از حرفه من ، کنارگذاشتن نظم تعیین شده و تصمیم به انجام قدمی به سوی ناشناخته ها اغلب ما سالها در این مرحله گیر می کنیم ، وانمود می کنیم که تماس را نمی شنویم و جرات انجام آنچه واقعاً می خواهیم را نداریم. وقتی بارها و بارها تماس را رد کنیم ، چه اتفاقی می افتد؟ کمپبل در این مورد بسیار زیبا و قدرتمند است. متأسفانه ، در ترجمه روسی ، معنای اصلی تا حدودی از بین رفت. اما اگر ناسازگاری های ترجمه را درک کنید ، بسیار واضح می شود که قهرمان (و هر یک از ما) در صورت عدم پاسخگویی به تماس چه قیمتی باید بپردازد.

اصل: "امتناع از فراخوان ، ماجراجویی را به منفی آن تبدیل می کند. در حوصله ، کار سخت یا" فرهنگ "، سوژه قدرت عمل مثبت مثبت را از دست می دهد و قربانی نجات می شود. سنگ های خشک و زندگی او بی معنی است-حتی اگر مانند مینوس پادشاه ، او ممکن است با تلاش تیتانیکی موفق به ساختن امپراتوری مشهور شود. هر خانه ای که بسازد ، خانه مرگ خواهد بود: هزارتوی از دیوارهای گرد و غباری که باید از او پنهان شود. مینوتور او. تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که مشکلات جدیدی برای خود ایجاد کند و منتظر رویکرد تدریجی تجزیه خود باشد. "(کمپبل جی. (2004) قهرمان با هزار چهره. پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون ، ص 54)

ترجمه: "اگر به تماس پاسخ ندهید ، ماجراجویی به نقطه مقابل آن تبدیل می شود. غرق در نگرانی های روزمره و کار سخت ، در اصطلاح" فرهنگ "، فرد توانایی انجام اقدامات سرنوشت ساز سرنوشت ساز را از دست می دهد و می شود قربانی ، که در حال حاضر شخص دیگری باید بیاید جهان شکوفه او تبدیل به بیابان می شود و زندگی بی معنی به نظر می رسد - حتی اگر او ، مانند پادشاه مینوس ، با تلاش های تیتانیک بتواند یک دولت مرفه ایجاد کند. هر خانه ای که او بسازد ، خانه ای از مرگ: دخمه پرپیچ و خم با دیوارهای غول پیکر ، از چشم های مینوتور. تنها چیزی که برای او باقی می ماند این است که مشکلات جدید و بیشتری را برای خود ایجاد کند و در انتظار لحظه ای که او و جهانش به خاک تبدیل می شوند. " (Campbell J. (2018). Thousand-Faced Hero. SPb: Peter، p. 54)

- امتناع از فراخوان (در خط. اگر به تماس پاسخ ندهید) - اگر در مورد ترجمه و معنایی بسیار واقعی صحبت کنیم ، این عبارت اغلب برای امتناع از ظاهر شدن در احضاریه به کار می رود. جمع (summonS) نشان می دهد که تماس به طور مکرر شنیده می شود و حساب ، که در پایان مورد بحث قرار می گیرد ، دقیقاً زمانی رخ می دهد که تماس چندین بار به طور مداوم نادیده گرفته شده است. این یک لحظه بسیار مهم است ، زیرا این تماس بیش از یک بار به نظر می رسد ، گویی کسی بسیار علاقه مند است که ما به آن پاسخ دهیم (مانند هری پاتر ، جغدها ، هر بار نامه های بیشتری در مورد ثبت نام خود در هاگوارتز ارسال می کنند). کلمه "احضار" در اینجا برای من بسیار مهم به نظر می رسد ، زیرا برخلاف "تماس" ، معنای رسمی تر و حتی رسمی تری دارد ، گویی واقعاً یک تماس از بالا است ، و نه فقط دعوت برای رفتن به جایی. این صدا (صدای احضار) را نمی توان برای پسر از درب ورودی به کار برد ، که برای تعقیب توپ تماس می گیرد ، غیرممکن است که بدون مجازات به او بگوییم که مشغول است و مشغول انجام تکالیفش یا تماشای کارتون است. مکرراً از اطاعت از احضار داخلی ، هنگامی که از اطاعت از دستور دادگاه امتناع می کنیم ، همین کار را می کنیم.

- ماجراجویی را به منفی خود تبدیل می کند - نقطه مقابل یک ماجراجویی چیست؟ در اینجا من به معنای کلمه "منفی" فکر می کنم: گویی فردی که تماس را رد کرد در آینده انجام دهد ، همه چیز به یک منفی تبدیل می شود ، تمام حرکات بعدی او "علیه او استفاده می شود". در ادبیات ، شخصیت های منفی نیز "شخصیت های منفی" هستند ، و سپس می توان تصور کرد که شخصیت درونی که قبلاً برای پاسخگویی به تماس فراخوانده بود ، اکنون به شخصی تبدیل می شود که انتقام امتناع را می گیرد و همه چیز خوب می تواند تبدیل به چیزی منفی

- Walled in یک فعل بسیار قدرتمند به معنی "دیوار کشی" است. این دقیقا همان کاری است که ما با انرژی و خلاقیت خود انجام می دهیم وقتی از دنبال کردن دعوت خودداری می کنیم. کار معمول ، سخت ، خواسته ها و هنجارهای جامعه - همه اینها آجرکاری است که در پشت آن به پایان می رسیم ، از دنیای درونی خود جدا می شویم و جدا می شویم.اگر به یاد داشته باشیم که ایمن کردن نوعی مجازات اعدام است ، هنگامی که فردی که در دیوار قرار می گیرد به آرامی بر اثر کمبود هوا ، گرسنگی و کم آبی از بین می رود ، "دیوار در دیوار" در مقابل "غوطه وری" مرگ را فرض می کند. و هرچه فضای کمتری باقی بماند ، مرگ سریعتر اتفاق می افتد. چرا ما اینگونه مجازات می شویم؟ ماریا لوئیز فون فرانتس پاسخ این سال را دارد. او در "پدیده های سایه و شر در افسانه ها" می نویسد: "از نظر یونگ ، بزرگترین گناه این نیست که بخواهیم به آگاهی برسیم ، اگرچه چنین امکانی وجود دارد. به همین دلیل یونگ می گوید از نظر روانشناسی یکی از شرورترین و مخرب ترین نیروهای خلاقیت تحقق نیافته است. اگر کسی هدیه ای خلاقانه داشته باشد و به دلیل تنبلی یا به هر دلیل دیگری از آن استفاده نکند ، این انرژی روانی به سم واقعی تبدیل می شود. " و برای ما ، این درست است ، ممکن است به نظر برسد که ما بی سر و صدا وارد کار شده ایم ، اما در واقعیت - ما خود را با دیوارهای خالی محصور کرده ایم.

- مینوتور خود را از او پنهان کند (در خطی که مینوتور از چشم او پنهان می شود): اگر به معنای واقعی کلمه باشد ، پس "مینوتور خود را از او پنهان کنید". به نظر من این ضمیر ملکی او (او) بسیار مهم است. این نشان می دهد که این دخمه پرپیچ و خم چیزی بیش از خود فریبی نیست ، تلاشی برای فرار از خود. و Minotaur فقط تصویری از چگونگی تبدیل یک چیز زیبا به منفی است. طبق افسانه ، مینوتور از اتحاد ملکه پاسیته و گاو سفید به دنیا آمد ، که پادشاه مینوس ، شوهرش ، باید آن را به عنوان نشانه ای از خدمت به خدای پوزیدون قربانی کند. اما گاو آنقدر باشکوه بود که مینوس نمی خواست از او جدا شود. به عنوان مجازات برای این ، پوزیدون شور و شوق گاو را در پاسیفیا ایجاد کرد ، در نتیجه مینوتور وحشتناک ظاهر شد. به همین دلیل است که مینوتور "او" است ، مینوس ، زیرا عمل او دلیل ظهور مینوتور شد. امتناع از خدمت باعث ایجاد هیولا می شود. و مهم نیست که چه پروژه ای را توسعه می دهیم ، مهم نیست که چه ساختمانی می سازیم ، همیشه یک آدمخوار با سر گاو در مرکز وجود خواهد داشت.

- منتظر رویکرد تدریجی فروپاشی او باشید (در ترجمه ، در انتظار لحظه ای که او و جهانش به خاک تبدیل می شوند): به نظر من تحت "تجزیه" ، در اینجا منظور ما دقیقاً تجزیه شخصیت است. با قطع تماس ، شخصیت در واقع به تدریج شروع به تجزیه می کند ، زیرا وجود "پشت دیوار" بدون دسترسی به نیروهای حیاتی غیرممکن است. پس از رد "تجزیه مثبت" (هنگامی که در مرحله پذیرش فراخوان ، تصمیم می گیریم از سختی منسوخ و تا حدی کاذب خود را رها کنیم) ، خود را مجبور می کنیم که منتظر خودکشی آهسته و اجتناب ناپذیری باشیم. مانند فیلم "برادران گریم" ، وقتی آینه می شکند ، و با آن ملکه شرور ، که خود را به امید به دست آوردن جوانی ابدی در برج محبوس کرده بود ، در قطعات کوچک پراکنده می شود.

و اگر این قطعه را به زبان روانشناسی ترجمه کنیم ، در نتیجه امتناع از تماس ، آنچه در انتظار ماست ، همان چیزی است که ادوارد ادینگر در "خود و کهن الگو" می نویسد: "در حالت بیگانگی ، نفس نه تنها هویت خود را از دست می دهد ، که مطلوب است ، بلکه ارتباط خود را با او از دست می دهد ، که بسیار نامطلوب است. ارتباط بین نفس و خود برای سلامت روان و بهزیستی ضروری است. این احساس حمایت از نفس را ایجاد می کند ، ساختار امنیت ، انرژی ، علاقه ، معنا و هدف را تأمین می کند. اختلال در ارتباط منجر به احساس پوچی ، یأس ، بی معنی و در موارد شدید منجر به روان پریشی و خودکشی می شود."

در افسانه ها نمونه های زیادی از آنچه در مورد قهرمانان در صورت امتناع از تماس وجود دارد ، وجود دارد. اینها قصه های هشدار دهنده هستند. و در پایان ، چنین قهرمانانی اغلب با مرگ روبرو می شوند …

توصیه شده: