2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
واضح است که میل به بچه دار شدن به دلیل غریزه باروری است. اما در جهان متمدن مدرن ، مسئله بچه دار شدن در دلایل اصلی سایه هایی پیدا کرده است. و بلافاصله می خواهم یک قید کنم که ما در مورد هیچ تعهدی از یک زن برای لزوم به دنیا آوردن صحبت نمی کنیم ، نه در مورد کلیشه های جامعه ، بلکه در مورد طبیعی ترین نیاز - به داشتن فرزند
ما پاهایی برای راه رفتن داریم ، چشمانی داریم که با آنها جهان اطراف خود را می بینیم ، معده ای برای هضم غذا داریم ، گوش هایی داریم که با آنها گوش می دهیم و رحمی داریم که در آن بچه را حمل می کنیم. برای اعتراض به اینکه این یک کلیشه احمقانه است: "از آنجا که من یک زن هستم ، باید زایمان کنم!" اول ، لازم نیست. هیچ کس شما را مجبور به تماشا نمی کند. نکته این است که اعضای داخلی ما نه به خاطر زیبایی بیکار ، بلکه برای تحقق نیازهای طبیعی ما به ما داده می شود.
اما اگر فعلاً غرایز را کنار بگذاریم ، پس چرا زنان زایمان می کنند؟
1) برای برآوردن انتظارات. والدین از نوه ها می پرسند ، شوهر می خواهد ، در محل کار آنها مدت زیادی است که می خواهند زایمان کنند. شما باید زایمان کنید تا کسی را ناامید نکنید!
2) چون زمان آن فرا رسیده است. هر زن "زمان" را به صورت کاملاً فردی تعیین می کند. البته اغلب اوقات ، به اطراف نگاه می کنید ، به دوست دختران خود نگاه می کنید. اگر اکثر آنها در حال حاضر به پرستار می روند ، پس زمان آن نیز برای من فرا رسیده است.
3) برای کار نکردن. دلیل آن کاملاً معتبر است ، علاوه بر این ، همه کار را دوست ندارند ، و در اینجا یک فرمان است. در این مورد ، می توان فرزندان را به طور متوالی به دنیا آورد ، تا فرمان را به طور کلی برای شغل مورد علاقه ترک نکنند.
4) یک مرد را به خودتان گره بزنید. حرکت نیست؟ روابط خوب پیش نمی رود؟ آیا احساس می کنید گربه دویده است؟ خوب ، اکنون من فرزندی را برای او می آورم و به دنیا می آورم - بگذار او با من زندگی کند و شادی کند.
5) به عنوان راهی برای دور شدن از مشکلات خود. افسردگی؟ بچه ای به دنیا بیاورید و زمانی برای ناله کردن وجود نخواهد داشت. در حال حاضر به آن نمی رسد! هیچ هدفی در زندگی ندارید؟ زایمان کن! برای بچه ها زندگی کن آیا می دانید چگونه اوقات فراغت خود را که فراوان است پر کنید؟ چرا بچه ها نه؟ کودک مانند یک نوع پرکننده جهانی می شود.
6) دوران کودکی خود را تکرار کنید. در اینجا ، همه چیزهایی که مادر از والدین خود دریافت نکرده است - او در مورد فرزند خود عمل خواهد کرد. من نمی توانستم شیرینی بخورم ، اما به نوزادم شیرینی می دهم. آنها به من دوچرخه ندادند - اما من آن را به دوچرخه می دهم! من عروسک نداشتم - من دخترم را با اسباب بازی پر می کنم! اجازه نداشتم تا دیروقت بیدار بمانم - اجازه دهید کوچولوی من تا زمانی که می خواهد بدود. و مراقبت از نوزاد تنها به عنوان یک نوع مراقبت از خود تبدیل می شود.
7) مزایای مادی: سرمایه زایمان ، مزایا ، مزایا. بله ، و شوهرم قول ماشین داد اگر به او چهره بدهم!
8) یک خدمتگزار جهانی به دنیا بیاورید. به طوری که کسی بود که در دوران پیری یک لیوان آب بیاورد. اکنون جان خود را بر او می سپارم ، و سپس آن را سه بار بیشتر تکان می دهم - حالا او باید: مراقبت کند ، ازدواج نکند ، تماس بگیرد و در مورد سلامتی اش سوال کند ، غذا بیاورد ، او را به بیمارستان برساند. این پروژه سرمایه گذاری است.
9) بودن. چون قرار است یک زن زایمان کند. همه زایمان می کنند - و من زایمان کردم. باید اینطور باشد.
البته کودکانی که به دلایل فوق متولد شده اند خوشحال نخواهند بود. و این دلایل جانشین هستند. بسیاری از مادران ، که قبلاً به استدلال های "سنگین" اشاره کردند ، با ناامیدی ، افسردگی پس از زایمان ، مشکلات سلامتی در خود و فرزند خود روبرو هستند.
اتفاق می افتد که یک زن در اصل از زایمان می ترسد. زیرا در کودکی از مادرش می شنید که این مسئولیت چیست. و او خودش بی صاحب ، بدون بازو ، احمق است و شما نمی توانید آشپزی را به او بسپارید ، کجا می توانید در اینجا بچه ای تربیت کنید! بنابراین مردان از به دست آوردن خانواده و فرزندان می ترسند ، زیرا در دوران کودکی آنها به اندازه کافی این را دیده اند که شما برای دشمن آرزو نخواهید کرد ، نه به فرزند خود! ترس از مسئولیت نسبت به نوزاد شک و تردید در خود است.
پس چرا ارزش زایمان دارد؟ مصلحت ترین دلیل این است که گرما ، عشق ، مراقبت خود را به وفور ارائه دهید. مراقبت از نوزاد به خاطر مراقبت و به خاطر خود نوزاد. دوست داشتن او ، زیرا محبت نکردن محال است. برای برآوردن نیاز خود به شادی و لذت از همان مرحله نزدیکی به فرزند خود. توجه و محبت را از طریق بیش از حد ، از میزان کامل ، و نه به عنوان پیش پرداخت. بچه دار شدن به خاطر خود کودک ، و نه به خاطر والدین ، شوهر ، دوست دختران ، جامعه ، دولت. سپس زن متوجه می شود که فرزندش به هیچ چیزی دست نمی یابد! زیرا هر آنچه او می خواست - او قبلاً دریافت کرده است. سپس کودک دوست می شود ، نه خدمتکار ، فردی مستقل ، و نه بدهکار و خدمتکار.
توصیه شده:
جولیا گیپنرایتر: ما آنچه را که کودک به آن نیاز دارد نمی دهیم
منبع: یولیا بوریسوونا گیپنرایتر شخصی است که میلیون ها والدین در کشور ما او را می شناسند و دوست دارند. او اولین نفری بود که در روسیه یک ایده بدیع را با صدای بلند و جسورانه بیان کرد: "کودک حق احساسات دارد". بیش از 200 نفر به این ملاقات با روانشناس و نویسنده معروف ، که توسط پروژه سنت های دوران کودکی برگزار شد ، آمدند.
چرا من در زندگی خود بدشانس هستم؟ چرا، چرا
سالها در طول زندگی ، مردم از خود س questionsال می پرسند: چرا من می خواهم ثروتمند شوم و در تمام زندگی خود کاری جز تأمین هزینه های زندگی انجام نمی دهم. چرا نمی توانم با یک شریک زندگی شایسته ملاقات کنم. چرا همه مردانی که با آنها برخورد می کنم ضعیف ، بازنده ، زن زن یا گیگولو هستند.
چگونه کودک درون را شفا دهیم؟
در روانشناسی ، می توانید مفهوم "سن روانشناسی" را بیابید. که اغلب ممکن است با فیزیکی مطابقت نداشته باشد. این تناقض می تواند موقت یا دائمی باشد. در مورد اول ، ما در مورد رگرسیون صحبت می کنیم ، در مورد دوم - در مورد دوران کودکی. به عبارت دیگر ، یا یک بزرگسال در رابطه است تبدیل می شود در کودکی (E.
چگونه کودک درون خود را شفا دهیم؟
اغلب ، مشتریانی که دوست نداشتند ، درک نمی کردند ، در دوران کودکی قبول نکردند به من مراجعه کردند و سعی می کنند کمبود این عشق را با دیگران جبران کنند ، یا هنوز در تلاش هستند تا از والدین خود تقدیر کنند. اما این کمکی نمی کند! نمی توان این "
چرا شما ممکن است هرگز ندانید که واقعاً با کودک شما در مهد کودک چگونه رفتار می شود (و چگونه می توان فهمید)
قسمت 1. چرا شما هرگز نمی توانید بفهمید که چگونه با کودک شما در مهد کودک رفتار می شود کودکان اغلب آنچه را که در مهد کودک اتفاق می افتد به والدین خود نمی گویند. و به ویژه اگر والدین به کودک القا کنند که "باید از بزرگسالان اطاعت کرد"