خودشیفتگی. سخنرانی Harm Siemens (هلند)

فهرست مطالب:

تصویری: خودشیفتگی. سخنرانی Harm Siemens (هلند)

تصویری: خودشیفتگی. سخنرانی Harm Siemens (هلند)
تصویری: ویژگی‌ای که خاص انسان‌ سالم است و خودشیفته از هر نوع که باشد از آن بهره‌ای ندارد - دکتر نهضت فرنودی 2024, آوریل
خودشیفتگی. سخنرانی Harm Siemens (هلند)
خودشیفتگی. سخنرانی Harm Siemens (هلند)
Anonim

همکاران عزیز ، در این سخنرانی ، من با شما در مورد پدیده خودشیفتگی از منظر گشتالت درمانی صحبت خواهم کرد.

من برخی از ناراحتی ها و نیازهایی را که در تجربه کارفرمای خودشیفته وجود دارد ، بیان می کنم و این مشکلات را به تجربیات خاص و فرایندهای رشد در دوران اولیه کودکی آنها مرتبط می کنم. در ادامه ، من یک دیدگاه و روش گشتالت در رابطه با خودشیفتگی را بیان می کنم

بگذارید با یک داستان کوتاه از یک مرد جوان به نام نارسیس شروع کنم. این داستان را اوویید شاعر رومی در دگرگونی های خود در حدود 2000 سال پیش به ما گفت. نرگس زیبا عاشق انعکاس خود در آب زلال و شفاف حوضچه شد. در این آینه ، او فقط می توانست تصویر زیبای خود را ببیند ، اما هرگز خود را ندید. او از این واقعیت آگاه نبود که ظاهر فریبنده است. نرگس نمی تواند عشق خود را برآورده کند ، زیرا اگر جلو می رفت ، در برکه غرق می شد. او بسیار ناراحت شد و پژمرده شد. یک گل نرگس در این مکان ظاهر شد.

در این داستان ، ما می توانیم برخی از رنج های مشتری خودشیفته را که برای کمک به ما مراجعه می کند ، تشخیص دهیم. او که از خود واقعی اش جدا شده است ، با خود کاذب ناراضی زندگی می کند. فرض بر این است که در مراحل اولیه کودکی ، او ارتباط واقعی با والدین خود نداشت. در کودکی ، او خود و عزت نفس خود را برای عشق به محیط تغییر داد.

پیام والدینش این بود: "آنطور که هستی نباش ، آن چیزی باش که من به تو نیاز دارم ، و من تو را دوست خواهم داشت." یکی از دو قطب مقیاس کششی خودشیفتگی ، خودشیفته حساس و آسیب پذیر است. او به واکنش های دیگران بسیار حساس است و به نشانه های کوچکترین انتقاد به دقت به دیگران گوش می دهد.او محجوب و خجالتی است. او همچنین برای تعالی تلاش می کند.

به دلیل ترس از دست دادن عشق و تأیید دیگران ، او با نیازها و نیازهای آنها سازگار می شود. تعجب آور نیست که یک فرد خودشیفته اغلب در رابطه خود با شریک خود دچار مشکل می شود. شریک همیشه خود متورم و کامل معشوق خود را تحسین و تأیید نمی کند. و سپس خودشیفته حساس در مقابل این تورم از دست می رود. او تورم را تجربه می کند - احساس پوچی ، افسردگی و ناامیدی.

اساساً عزت نفس او پایین است یا نوسان زیادی دارد. این مشکل اصلی اوست. بسیاری از اقدامات و دستاوردهای وی با هدف انکار عدم عزت نفس دردناک انجام می شود و به منظور عدم احساس آن انجام می شود. گاهی اوقات تصویری از برتری ایجاد می کند. خودشیفته هیچ ارتباطی با درون واقعی خود ندارد.

آلیس میلر نوشت: فردی که در دوران کودکی خود به دلیل سازگاری بیش از حد با بزرگسالان حمایت خود را از دست داده است همچنان به دنبال تحسین است و هرگز راضی نخواهد شد.

فردی که با ایده های مبالغه آمیز در مورد ارزش زندگی خود در جهنم طاقت فرسایی از وابستگی به دیگران زندگی می کند و هرگز در درون خود آزاد نیست. این ما را به قطب شدید دیگر مقیاس کششی خودشیفتگی می رساند: این مشتری است که محدود نمی شود یا خجالتی است ، اما برعکس ، از مگالومنی رنج می برد که از دیگران تقاضای تحسین دارد زیرا معتقد است که فردی فوق العاده خاص و منحصر به فرد است. متکبر و پرخاشگر ، او در مورد موفقیت ، قدرت و نبوغ نامحدود خیال می کند. او نسبت به نیازهای دیگران بی احساس است.

خودشیفتگی یکی از جالب ترین ، اغلب مورد مطالعه و بحث برانگیزترین دسته های تشخیصی است. آسیب شناسی روانی سنتی و مرسوم خودشیفتگی را یک اختلال شخصیت می داند. به گفته برخی محققان ، شخصیت شامل ساختارهای دائمی است که از نظر ژنتیکی تعیین می شوند. این دیدگاه ممکن است شک و تردیدی را که در مورد توانایی درمانی خودشیفته وجود دارد ، توضیح دهد.اکنون من به طور مختصر تاریخچه درمان گشتالت را بیان می کنم و آن را با چشم انداز و روش درمانی گشتالت در مورد خودشیفتگی پیوند می دهم.

از نظر تاریخی ، 70 سال پیش ، گشتالت درمانی ادامه روانکاوی بود. هر دو رویکرد درمانی با هدف حمایت از فرایندهای مردم به سمت خودمختاری انجام شد. 40 سال پیش ، گشتالت درمانی شروع به شکل گیری نظریه خود کرد. در دهه 60. در قرن بیستم ، سابقه و تشخیص شخصی مراجعه کننده اهمیت کمتری پیدا کرد.

برای بسیاری از مردم در آن زمان ، گشتالت یک حرکت رشد شخصی بود. در دهه هشتاد ، درمانگران گشتالت دریافتند که ماندگاری این روش تنها در صورتی می تواند تضمین شود که مدارس از درمانگران حرفه ای گشتالت فارغ التحصیل شوند.

در هلند در سال 1983 ما بنیاد گشتالت هلند را تأسیس کردیم و یک برنامه آموزشی را با ادغام نظریه و عمل شروع کردیم. نظارت و آموزش درمانی به بخش مهمی از آموزش تبدیل شده است. از سال 1999 ، برنامه درسی ما به عنوان آموزش آکادمیک شناخته شده است ، که در 4 سال مطالعه و آموزش با مدرک کارشناسی ارشد به اوج خود می رسد. این روزها ، در درمان گشتالت ، ما از تصویر ایجاد شده در داستان نارسیس استفاده نخواهیم کرد تا برچسبی به مشتری خود نزنیم. پیشنهاد اصلی کار گشتالت درمانی اجتناب از استفاده از برچسب ها و اصطلاحات پزشکی است.

درمانگر گشتالت در تماس خود با مراجعه کننده آزاد است و دیدگاه پدیدارشناسی را حفظ می کند. او بیشتر به توصیف پدیدارشناسی علاقه دارد تا به انتساب معنا. رویکرد درمانی گشتالت فرآیند محور است و درمانگر گشتالت بیشتر به توصیف مناسب آنچه در مرز تماس اتفاق می افتد می پردازد تا فرضیه در مورد سالهای اولیه مراجعه کننده یا انگیزه های ناخودآگاه. نتیجه پویای تجربیات گذشته و حال مشتری ، بعلاوه برنامه های او برای آینده ، در یک نقطه کامل ، در اینجا و اکنون در مرز تماس قابل درک است. یک مرز تماس از توابع تماس ایجاد می شود.

یک درمانگر گشتالت می تواند عملکرد بالینی فرد را عمدتا با استفاده از نحوه استفاده مشتری از عملکردهای تماس خود (بیرونی ، کلامی ، گوش دادن و غیره) ارزیابی کند. به عنوان درمانگران گشتالت ، ما باید به خط بین اختلال شخصیت خودشیفته و حساس به آسیب پذیری توجه کنیم. فرد خودشیفته این مرز همیشه مشخص نیست ، بنابراین تشخیص ما باید بسیار دقیق باشد. ما همچنین باید هنگام تمایز بین مشتری که در دوران کودکی مورد سوء استفاده خودشیفته از مشتری قرار گرفته است ، مراقب باشیم.

مهم است که درمانگر گشتالت به عملکرد زمینه سازماندهی مراجعه کننده خودشیفته توجه کند. این بدان معناست که او باید از نقض های موجود در تماس آگاه باشد.

از آنجا که "خود" را می توان "مرز تماس در محل کار" تعریف کرد ، این سال مطرح می شود: چه قسمتی از خود مراجعه کننده نقض می شود؟ "خود" یک اصطلاح گشتالت برای "من" است و "من" در دوران کودکی ، در حدود 2 سالگی ایجاد می شود.

سه کارکرد نفس عبارتند از: نفس ، هویت و شخصیت

اول ، نفس. نفس به این س answersال پاسخ می دهد: چه می خواهم و چه نمی خواهم؟ نفس می گوید بله و نه. اما شخصیت خودشیفته از طریق ایگو به شخصیت تشنه و متورم خدمت می کند ، به طوری که عملکرد نفس از بین می رود. دوم ، Id. Id به این س answersال پاسخ می دهد: من به چه چیزی نیاز دارم؟ در مشتری خودشیفته ، این عملکرد مختل می شود. همانطور که دیدیم ، او حمایت خود را از طریق سازگاری با نیازهای بزرگسالان از دست داد. و سوم ، شخصیت. شخصیت به این س answersال پاسخ می دهد: من کیستم و چه کسی نیستم؟

عملکرد شخصیت روشی است که در آن شخص خود را به جهان نشان می دهد ، اما در درون شخصیت خودشیفته ، شخصیت در تماس با ID (عملکرد دوم) شکل نمی گیرد. فرد خودشیفته احساس گناه یا شرمندگی خود را به دنیای بیرون نشان نخواهد داد.این از یک شخصیت تشنه و متورم عمل می کند.

علاوه بر این ، خط تماس شخصیت خودشیفته بسیار سفت و سخت است. این یک الگوی مهم است که خود را نشان می دهد زیرا فرد خودشیفته در طول تماس هیچ ریسکی نمی کند و از تماس عمدتا از طریق بازاندیشی و خودخواهی اجتناب می کند. بازنگری ناسالم در این شرایط بدین معناست که وقتی چنین مشتری ناامید می شود ، احساس ناامیدی خود را در درون خود حفظ می کند و آن را در جهت کمال تغییر می دهد. به این ترتیب ، او از طرد خود توسط شخص کامل اجتناب می کند و با این کار راهی برای داشتن نظر خوب در مورد خود می یابد. خودخواهی بدین معناست که با احساس ترس ، مشتری به خود هشدار می دهد که کنترل خود را از دست ندهد. او به سمت داخل هدایت می شود و مرزهایی را برای برخورد باز نمی کند ، که در آن رابطه من و تو تبدیل به "ما" می شود.

اکنون می خواهم هنگام برخورد با چنین مشتریان خودشیفته آسیب پذیر ، توصیه های مهمی به درمانگر گشتالت بدهم. این نکات نتیجه تجربه شخصی من به عنوان یک درمانگر گشتالت است که سالها تمرین کرده است. به طور کلی ، درمان با گشتالت احساسات مراجعه کننده را نفی یا کم نمی کند. گشتالت میزبان است.

از آنجایی که دفاع خودشیفته با پنهان کردن احساس گناه ، شرم و افسردگی نشان داده می شود ، پذیرش توسط درمانگر گشتالت بسیار مهم است تا اعتماد مشتری را از دست ندهد یا اعتماد او به خود را از بین نبرد. برچسب گذاری به عنوان یک درمانگر خودشیفته غیرقابل درمان یا نامناسب برای درمان بسیار آسان است. از آنجایی که پاسخ گشتالت درمانی ما ، مداخلات و آزمایش هایی که آگاهی را افزایش می دهد و منجر به بینش می شود ، می تواند باعث شرمندگی مراجعه کننده شود ، باید بسیار مراقب باشیم. استراتژی ما باید در یک خط تماس خوب تعادل داشته باشد و ما باید قبول و تأیید کنیم.

من یک مشتری را به خاطر می آورم که به دلیل اینکه شریک زندگی اش رابطه اش را تمام کرده بود ، به درمان آمد. برقراری ارتباط با او برای من دشوار بود ، زیرا او همیشه به من می گفت که رابطه با دوستش چقدر فوق العاده است و چقدر دلتنگ او است. حدود دو هفته بعد ، او به من گفت که با مرد دیگری ملاقات کرده و عاشق شده است. نظر من این بود که من با این تغییر غیرمنتظره گیج شدم. خجالت من بخشی از پیشینه پدیدارشناختی خودم بود. مشتری از من عصبانی شد ، دفتر را ترک کرد و دیگر برنگشت. تنها در آن زمان بود که فهمیدم باید بیشتر مراقب او بودم.

با ایجاد فضای ایمنی ، می توانیم به مرحله بعدی برویم ، جایی که زمینه ای را ایجاد می کنیم که در آن تماس بیشتر با مشتری امکان پذیر است. با این حال ، هر بینش جدید می تواند آسیب پذیری مشتری را دوباره آشکار کند. مشتریان خودشیفته ما نسبت به انتقاد حساس هستند و اگر ما آسیبی دیده ایم ، باید از خود به همراه مشتری بپرسیم که چگونه این اتفاق افتاده است. ما به طور مکرر به او در حمایت از خود کمک می کنیم تا به او کمک کنیم عزت نفس و اعتماد به نفس را به دست آورد. دو شرط اساسی گفتگو بسیار مهم است: مشارکت و حضور.

منظور از گنجاندن این است که بتوان از طریق چشم مشتری به جهان نگاه کرد ، بدون اینکه در حال ادغام باشد ، تا بتواند با حساس ترین و دردناک ترین مناطق او هماهنگ شود. حضور در آنجا به این معناست که خودتان تحت تأثیر دیگران قرار گرفته اید ، با خودتان صادق و صادق هستید و خود را با مشتری هماهنگ کرده اید. با انجام این کار ، شما محیط احترام و مشارکت را ایجاد می کنید که در آن مشتری می تواند همان چیزی شود که واقعا هست. همچنین: برای ادغام و جذب تجربیات جدید مشتریان وقت بگذارید.

با تشکر.

توصیه شده: