2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
دختری رو به من کرد ، بگذارید او را کاتیا صدا کنیم ، و او داستان زیر را گفت
من چنین وضعیتی دارم. من می خواهم تجارت خود را توسعه دهم ، سرگرمی مورد علاقه من به عنوان یک کار آزاد. من اولین قدم هایم را برداشتم و بلافاصله ترسیدم. من یک ترس بزرگ دارم.
به ترس هایم نگاه می کنم ، افکار و احساساتم را ردیابی می کنم. شما می توانید آن را یک مجموعه دروغگو بنامید.
- "تو لیاقت نداری"
- "شما موفق نخواهید شد" ،
- "کجا میری؟"
- "این مال تو نیست"
و بنابراین من می خواهم این ترس را از بین ببرم ، ترس از این که موفق نخواهم شد."
ما توافق کردیم که وضعیت در صورت فلکی را بررسی کنیم.
***
شکل ها در تنظیم
- کاتیا در زمینه موضوع (ترس از اینکه کار نکند)
- جایگزین علت ترس
در تصویر اول صورت فلکی یک دوقلو متولد نشده بود که حضور او باعث ناراحتی شدید معاون ناتو شد.
راه حل. کاتیا دوقلو را نزد اجدادش برد و گفت: "برادر. من تو را می بینم. تو سرنوشت خود را داری. من سرنوشتت را دارم. تو به دنیا نیامدی. من این کار را کردم. من شکست تو را در زندگی ام تکرار نمی کنم. شما را به سرنوشت شما. من شما را ترک می کنم. سناریوی شما برای شما و زمان شما شکست خورده است. من هرگز شما را با خودم و هیچ کس دیگر اشتباه نمی گیرم. من هرگز شما را با پروژه های خود اشتباه نمی گیرم."
در تصویر دوم ، وضعیتی از دوران کودکی ، تجربه بیوگرافی ، مقایسه احساسی شدید با کسی به نفع او نیست.
اطلاعات اضافی از کاتیا: "پدر و مادرم در 8 سالگی طلاق گرفتند و پدرم با زنی که از ازدواج اول دختری داشت ازدواج کرد ، همچنین کاتیا ، همسن من. این احساس که من جایگزین شدم ، پدرم دیگر به من احتیاج ندارد."
ما دو قطعه را در تراز قرار می دهیم:
- کاتیا ، هشت ساله ،
- دختری دیگر کاتیا
- بابا
کاتیا وارد خط شد و به هر دو دختر گفت:
کیت دیگه: "تو مادر و پدرت کاتیا داری و من خودم."
بخشی از شخصیت شما (کاتیا کوچک): این واقعیت که پدر در حال حاضر با زن دیگری زندگی می کند ، به همین دلیل دیگر پدر شما نیست. او فقط با زن دیگری زندگی می کند. کاتیا دیگر نمی تواند جایگزین شما شود ، هرگز. او دختر پدر شما نیست. او همیشه مثل دختر فقط تو را دوست داشته و دوست دارد.
اینجا پدرت است ، او برای همیشه مال توست این واقعیت که او و مادرش نمی توانند با هم باشند ، تجارت آنها است ، این رابطه آنها است ، این تجارت بزرگسالان آنها است. این تقصیر تو نیست. تو دختر خوبی هستی. تو باحالی. شما باهوش ، زیبا ، محبوب هستید. و بابا دوستت داره و مامان دوستت داره من با تو بازی می کنم ، کمانچه می گردم ، همه جا با خود می برم. پدر همیشه پدر شماست. از این نظر ، پدر شما همیشه با شماست.
من کاتیا از زمان حال هستم ، من بزرگسال و قوی هستم. من همیشه به شما کمک خواهم کرد. من حتی بافته های شما را می بندم."
تقویت بدنه: کاتیا با کاتیا کوچک ارتباط برقرار کرد: "این مکان من است. این زندگی من است. من در حال حاضر حقوق خود را مطالبه می کنم."
نتیجه
- پدر گرمای زیادی نسبت به دخترش دارد. بابا مدبر است. بابا مدبر است. ارتباط بسیار خوبی با پدر
- هیچ رقبی ترسناک نیست. زیرا اگر پدر دوست داشته باشد ، همه چیز خوب خواهد بود. من هدفی می بینم ، اما موانعی نمی بینم.
به جای نتیجه گیری
بنابراین ، ترس از رفتن به جامعه با فرزند خود (پروژه ، تجارت مورد علاقه) با دو عامل مرتبط بود:
- همبستگی با یک دوقلو شکست خورده (او متولد نشده بود)
- رد حمایت پدر به دلیل شکایات دوران کودکی (عواقب طلاق والدین)
پس از بررسی این دلایل سیستمیک ، سلامت کاتیا به طور قابل توجهی بهبود یافت.
برای او آرزوی موفقیت در تجارت داریم
رعد و برق خاموش شد و شاخه های خسته را ورز داد ،
شما از نور یک روز روشن لذت می برید.
شما با لبخند دستهای شکوفه همسایه خود را به یاد می آورید
شما به میوه ها و گل های خانه خوش اخلاق نگاه می کنید.
رشد می کنید و شکوفا می شوید و میوه های خود را برای مردم به ارمغان می آورید
فرش پاییزی را به مسافران برگ پهن می کنی.
آنها پرواز می کنند یا شما را از لباس خود دور می کنند -
این نمادی از مسیر است - تجدید همیشه و در همه چیز.
ریشه ها سرسختانه فضا را در برگرفتند ،
ترکیب روح و گوشت به تنهایی ،
قانون ساده جاودانگی زمینی
من به شما کمک کردم بر شک ها غلبه کنید ،
و همه چیز را بدون چارچوب ، بدون محدودیت بدانید
جهان را احساس کنید ، درک کنید.
جهان زیباست ، همه چیز در جهان هماهنگ است ،
و انسان برای آفرینش به دنیا آمده است
متولد عشق و شادی در نور
روح برای زنگ زدن به دنیا آمد ،
کل سیاره را تبدیل به یک باغ شکوفا کنید
و هر روز مانند یک تعطیلات جشن بگیرید.
توصیه شده:
گزیده ای از افسانه ها برای درمان ترس های دوران کودکی
نویسنده: آنتونینا اوکسانیچ ، روانشناس کودک و خانواده ، درمانگر گشتالت. هنگام مواجهه با ترس های دوران کودکی ، والدین در مورد چگونگی کمک به فرزند خود برای مقابله با آنها دچار سردرگمی می شوند. ترس کودکان از کجا می آید و چگونه درمان افسانه ای به بچه ها کمک می کند - اجازه دهید بحث کنیم.
درباره ترس های دوران کودکی
چند سال پیش ، یک مشتری برای مشاوره به من مراجعه کرد - یک زن بالغ که ناگهان از تاریکی بسیار ترسید. همانطور که در طی مراحل مشاوره مشخص شد ، در دوران کودکی ، یک زن از تجلی این ترس شرم داشت ، والدینش هنگام بیدار شدن از خواب و ترس از روشن کردن چراغ خودداری کردند.
چگونه ترس دوران کودکی از مادر بر روابط زنان بزرگسال با مردان تأثیر می گذارد
برخی از افراد در بدو تولد از داشتن افکار ، احساسات و خواسته های خود محروم می شوند. حق خود بودن را سلب کرد. همه تصمیمات مربوط به کودک توسط مادر گرفته می شود. و حتی هنگامی که "کودک" از نظر جسمی برای مدت طولانی بزرگ شده است ، برای مادر او کوچک ، احمق و ناتوان از تصمیم گیری مستقل باقی می ماند.
ترس های دوران کودکی واقعاً چه چیزی پشت هیولاها زیر تخت پنهان شده است؟
در حال حاضر من اغلب درخواست مشاوره در مورد ترس کودکان ، به ویژه مانند ترس از تاریکی ، هیولا ، ارواح و غیره را دارم. به طور معمول ، این ترس ها در هر کودک بالای 4 - 4 سال ظاهر می شود. در این سن ، کودکان شروع به حدس زدن می کنند که همه چیز ابدی نیست ، مردم می میرند ، ممکن است اتفاقی برای والدین آنها بیفتد.
پاسخ به سوالات. ترس های دوران کودکی چگونه می توانم به فرزندم کمک کنم؟
دوستان ، سلام می کنم! من از خوانندگان خود دعوت کردم تا سوالات خود را بنویسند و جنبه های مختلف روانی را در زندگی تغییر دهند. و من به تدریج به آنها پاسخ می دهم. ******************** اولین سوال. سوتلانا می پرسد: "پسرم (5 ساله) به مجله Geo نگاه کرد ، تحت تأثیر عکس مردی قرار گرفت که توسط یک ببر فلج شده بود (مرد صورت خود را با دستان خود پوشانده بود ، اما به همان ترتیب ، زخم ها قابل مشاهده هستند) حالا می ترسد در اتاق تنها باشد … می گوید ممکن است ببر باشد.