فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2

فهرست مطالب:

تصویری: فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2

تصویری: فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2
تصویری: Namna ya kusoma SmS za mpenzi wako bila yeye kujua 2024, آوریل
فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2
فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2
Anonim

کسی که درد دارد ، در مورد آن صحبت می کند.

پروژه / مقدمه

از نظر روانکاوان ، فرافکنی و درون ریزی یکی از ابتدایی ترین مکانیسم های دفاعی محسوب می شود.

ریشه های شکل گیری فرافکنی و معرفی به دوران نوزادی برمی گردد ، زمانی که کودک هنوز نمی تواند آنچه را که در داخل و بیرون اتفاق می افتد جدا کند. او خود ، محیط و شخص مراقب مستقیم (بیشتر مادر) را به عنوان یک کل درک می کند. به عنوان مثال ، اگر زیاد عرق می کنید ، کودک شما احساس ناراحتی عمومی می کند. او نمی تواند علت بیماری خود را متمایز کند ، زیرا دقیقاً تعیین کرده است که آیا درجه حرارت بالا دارد ، آیا در آغوش مادرش گرم است یا اتاق گرفتگی شده است. در این مرحله ، مکانیسم های حفاظتی طرح ریزی و معرفی شروع به کار می کنند. یک کودک ممکن است به اشتباه فرایندهایی را که در داخل اتفاق می افتد به عنوان بیرونی (طرح ریزی) و برعکس ، فرایندهای خارجی را که در داخل اتفاق می افتد (درون بینی) درک کند.

پروژه

فرافکنی پایین ترین مکانیسم دفاعی روان است که دو روی سکه دارد. از یک سو ، فرافکنی پایه و اساس شکل گیری همدلی است ، یعنی توانایی درک دیگران با ارائه تجربیات خود بر آنها. به عنوان مثال ، نوجوانی که ناخواسته شاهد صحنه ای ناخوشایند از درگیری بین مادر و دختر در ایستگاه اتوبوس بود ، احتمالاً با دختر احساس همدردی می کند و نسبت به زن عصبانی می شود و در صورت وجود تجربه ای از رابطه دشوار خود با مادرش را نشان می دهد. و زنی که در همان توقف ایستاده است ، برعکس ، نزاع صبحگاهی را با پسرش به خاطر می آورد ، با همدلی برای مادر و تحریک برای دختر آغشته می شود.

از سوی دیگر ، فرافکنی با نسبت دادن خصوصیات ، احساسات ، احساسات ، نیازهای خود به دیگران که به دلایلی غیرقابل قبول یا ناخوشایند است ، یک ایده رضایت بخش از خود و یکپارچگی شخصی خود را برای فرد فراهم می کند.

به عنوان مثال ، فردی که از چیزی در خود آگاه نیست ، می تواند ناخودآگاه آن را به طور دقیق در افراد دیگر "بخواند". بنابراین ، مردی با ویژگی های همجنس گرایانه ، اگر آنها را در خود نشناسد ، می تواند به راحتی آنها را در دیگران تشخیص دهد. یا یک زن ، که "اسب کار" است و به تنهایی فرزندانش را پرورش می دهد ، می تواند "زنان نگهدار" و "دلسوختگان" را غیرتمندانه محکوم کند ، بدون این که به خود اعتراف کند که به سبک زندگی غیرقابل قبول برای او و نحوه ایجاد روابط با مردان حسادت می کند ، اما در در همان زمان تا حدی مورد نظر (به این معنی که بار نگرانی ها را به دوش یک مرد بیاندازید).

همچنین ، عملکرد مکانیسم محافظ پیش بینی ویژگی افرادی است که "من" داخلی آنها دائماً تحت کنترل شدید خود است. چنین افرادی دائماً مشغول اخلاق اند ، آنها می توانند مربیان بزرگی باشند یا نسبت به دیگران تعصب نشان دهند. اغلب ، این مستلزم شکل گیری دو نگرش موازی است: بی اعتمادی به دیگران و ترس از آنها. پرخاشگری خود بر اساس این اصل تکذیب می شود: "این من نیستم که از او متنفرم ، بلکه او از من متنفر است!" در این حالت ، فرد دیگران را خصمانه تلقی می کند و دائماً در برابر "منتقدان کینه توز" بی پروا یا خطرناک "دفاع" می کند. احتمالاً در هر ساختمان آپارتمانی می توانید این نوع زنها را پیدا کنید که یا کمیته خانه هستند یا بزرگترین در ورودی. این تصویر توسط نونا مردیوکووا در کمدی "بازوی الماس" به طرز ماهرانه ای منتقل شد. یک "مددکار اجتماعی" از دفتر مسکن به نام پلیوشچ عمداً همسایگان خود را به خاطر اخلاق رایگان و اعمال ناپسند خود مورد انتقاد قرار داد و با ناامیدی سعی کرد همه را به آب تمیز برساند … "شاید یک سگ دوست مردی باشد ، اما مدیر خانه ما دوست یک مرد است. " "مردم ما با تاکسی به نانوایی نمی روند!" "و اگر آنها آن را نگیرند ، ما گاز را خاموش می کنیم." در تمام این سالها او به عنوان فردی شایسته مبدل شده بود. "در شهروند آیوی ، احساس سرکوب بی اعتمادی و ترس در خود ریشه داشت و ناخودآگاه به اطرافیان منتقل شد ، در پاسخ ، در احساس تنهایی ، انزوا ، حسادت و عصبانیت او بیدار شد.

فرافکنی ، در شکل مخرب خود ، می تواند صدمات عظیمی به روابط بین فردی وارد کند. ویژگی های منفی مختلفی را می توان بر روی شریک زندگی خود نشان داد که می تواند مشکلاتی را در زوج ایجاد کند. فرد پیش بینی شده ممکن است در رابطه دچار سوءتفاهم شود و هر از گاهی در پاسخ به فرافکنی منفی خود اقدام کند. به عنوان مثال ، دختری که مدام به شریک خود ادعا می کند که او را دوست ندارد ، قدرش را نمی داند ، به او احترام نمی گذارد ، خود او نیز دوست نداشتن خود را در رابطه با ادعاهای ناگفته فعلی یا درگیری های گذشته از دوران کودکی (در کل او به انتقاد می پردازد که پژواک خواسته های کمال طلبانه ای است که پدرش همیشه مطرح می کرد). ناخودآگاه برای او آسان تر است که چنین احساسات و خواسته هایی را به او نسبت دهد و عصبانی شود و دست کم باعث سردرگمی در او شود (صادقانه او را دوست دارم).

اگر مکانیسم حفاظتی فرافکنی راه اصلی تعامل با جهان خارج است ، بنابراین برای چنین شخصی دشوار است که بدون "ترس و سرزنش" زندگی کند. اولین قدم برای خلاص شدن از تأثیر منفی فراگیر این است که فرد را بر محتوای ادعاهای خود نسبت به جهان متمرکز کنید و به کاستی ها و خواسته های ناخودآگاه خود اعتراف کنید.

مقدمه

معرفی ، پایین ترین مکانیسم دفاعی روان است ، که در آن فرد دیدگاه ها ، انگیزه ها و نگرش های افرادی را که در زندگی او مهم هستند ، به دنیای درونی خود "جذب" می کند. در اوایل دوران کودکی ، شکل گیری ایده ها درباره خود و جهان پیرامون کودک از طریق کار این مکانیسم رخ می دهد.

والدین چگونه فرزند خود را درک می کنند ، آنچه را به او منتقل می کنند ، در زندگی از چه اصولی پیروی می کنند - این اساس نگرش او نسبت به خود و جهان بینی او به طور کلی خواهد بود. برخی از قوانین ، مبانی ، باورها (درون نویسی) را می توان هنگام تعامل با مقامات دیگر برای کودک یا با رویدادهای جاری تغییر داد ، و برخی دیگر کاملاً محکم شده و بخشی از شخصیت او خواهند شد. درک ، پردازش و پذیرش (رد) محتوای وارد شده از روان در طول زندگی یک فرد رخ می دهد ، با این حال ، برای بسیاری از افراد چنین "درون" هایی به طور کامل "بلعیده" می شوند ، مانند فرنی در دوران کودکی زیر نگاه سخت مادر و کار. از درون به عنوان "دستورات عمل" ، که عمداً برای مطابقت با واقعیت واقعی دوباره کار نشده است.

به عنوان مثال ، یک زن جوان خود را جذاب ، بی علاقه و شایسته رابطه خوب با یک مرد نمی داند. در روند کار با یک روان درمانگر ، معلوم می شود که در خانواده او زشت تلقی می شد و دائماً با خواهر بزرگترش مقایسه می شد ، که به گفته والدینش باهوش ، باهوش و علاوه بر این ، محبوب بود جوانان از کودکی ، سوتلانا از مادرش شنید: "خوب ، کی دوستت خواهد داشت؟! به خواهرت نگاه کن ، بهتر است از او مثال بگیری! و این اتفاق می افتد که دو دختر از پدر و مادر یکسان بسیار متفاوت هستند؟! شاید آنها شما را در بیمارستان جایگزین کرده اند؟ " به سختی می توان حدس زد که سوتلانا با چنین نگرشی از مادرش چه چیزهایی در مورد خود آموخته است. این برای دختر بسیار آسان تر بود که قبول کند که او به طور طبیعی بد است ، که او شایسته یک رابطه خوب نیست ، تا این که تصور کند مادرش شر او را می خواهد یا به سادگی او را دوست ندارد. این وظیفه محافظتی از تزریق است.

یک مکانیسم کارکردی برای ورود در روابط بین فردی و در فعالیت های اجتماعی می تواند پیامدهای منفی زیادی ایجاد کند. این خود را در انتظارات غیرواقعی از دیگران یا از خود نشان می دهد ، ناتوانی در تشخیص دیدگاه جایگزین و ناتوانی در پذیرفتن احترام "دیگری" دیگران.

به عنوان مثال ، در جلسه طلاق ، یک زن دلایلی را می گوید که چرا می خواهد از شوهرش جدا شود."ایگور نظر خود را درست و غیرقابل انکار می داند! کتلت ها فقط زمانی درست می شوند که طبق دستور مادر شوهر آماده شوند. پسر باید ویولن را مطالعه کند - فقط این باعث رشد کودک می شود و هیچ چیز اینطور نیست که پسر اشتیاق زیادی برای بسکتبال و در عین حال داده های عالی داشته باشد. یا ، بهترین تعطیلات برای کل خانواده یک خانه تابستانی است! حتی در محل کار ، او اغلب از پاداش محروم است ، زیرا برخلاف همکاران ، از جمله رئیس ، اقدامات خود را صحیح ترین می داند. می ترسم به زودی او شغل خود را از دست بدهد همانطور که خانواده اش را از دست داد! … ". ظاهراً این زن واقعاً مقاومت در برابر حرکات سخت شوهرش را بسیار دشوار می دانست و شوهرش نیز به نوبه خود امتناع یا تجدید نظر در حداقل برخی از آنها را دشوار می دانست.

اثر منفی دیگر را می توان با عملکرد مکانیسم حفاظتی تزریق به دست آورد. هنگامی که فرد از امکان تجزیه و تحلیل ، مقایسه ، رد و اثبات هر چیزی محروم می شود ، اما ترجیح می دهد نظرات و اظهارات دیگران را ایمان داشته باشد. به عنوان مثال ، النا از دوران کودکی چندین "حقیقت" (مقدمه) آموخت: به بزرگان باید احترام گذاشت و نباید با آنها مخالفت کرد. چهره های معتبر همیشه بهتر می دانند در کلینیک کودکان ، النا در توصیه های متخصص اطفال بی تجربه شک نمی کند ، حتی اگر آنها با همه شرایط عینی مخالف باشند ، زیرا نگرش داخلی وجود دارد - "پزشک بهتر می داند." یا یک همکار ، در همان موقعیت رسمی خود ، اما بزرگتر از سن ، به راحتی النا را دستکاری می کند و وظایف خود را بر عهده می گیرد. او اغلب کار زیادی می کند و دیر در دفتر می ماند. برای یک زن به طور کلی بسیار دشوار است که در برابر افراد مسن از خود دفاع کند و از خود دفاع کند ، زیرا از نظر او این یک بی اعتنایی است ، که در دوران کودکی به شدت مجازات شد.

مکانیسم ورود اغلب در زندگی روزمره استفاده می شود. بنابراین افرادی که سالهای معینی را با هم زندگی کرده اند اغلب شبیه یکدیگر می شوند. همسران می توانند عادات ، بیانات شفاهی و حتی دیدگاه های خاصی را در مورد زندگی شریک زندگی خود اتخاذ کنند. این اتفاق می افتد که برخی از صاحبان حیوانات خانگی به نوعی به حیوانات خانگی خود شبیه می شوند یا برعکس.

شناسایی پروژه

بسیاری از محققان شناسایی فرافکنی را ترکیبی از مکانیسم های فرافکنی و درون گرا می دانند.

شناسایی فرافکنی - فرایند ذهنی ، که به مکانیسم های ابتدایی دفاع روانی اشاره دارد. این شامل تلاش ناخودآگاه یک شخص برای تأثیرگذاری بر دیگری است به گونه ای که این شخص مطابق با تخیل ناخودآگاه (طرح ریزی) این شخص در مورد ویژگی های مختلف افکار ، احساسات و اقدامات دیگری رفتار می کند.

این مکانیسم دفاعی ابتدا توسط روانکاو معروف ملانی کلاین توصیف شد. در اوایل کودکی ، قبل از ظاهر شدن گفتار ، کودک از "ترجمه احساسی" برای انتقال نیازهای خود به مادر استفاده می کند. احساسات و خواسته های خاصی را به مادر نشان می دهد تا او مطابق آنها رفتار کند. در واقع ، اغلب اوقات ، با نوع گریه کودک ، مادر از جایی می داند که کودک باید پوشک را عوض کند و نه به او غذا بدهد و نه او را تکان دهد. در آینده فرض بر این است که فرد درک تجربیات خود و بیان نیازهای خود را از طریق گفتار آغاز می کند ، با این حال ، افرادی که نقض سیستم خودتنظیمی هیجانی را ادامه می دهند ، از "مکانیسم" کودک در بزرگسالی برای انتقال نیازهای خود استفاده می کنند. برای دیگران یا رهایی از استرس عاطفی به عنوان مثال ، همه افراد را با رفتار "قربانیان" می شناسند که مستقیماً از آنها درخواست کمک نمی کنند ، اما آنقدر تلخ شکایت می کنند که به زودی "نجات دهنده" ای پیدا می شود که آماده انجام دقیق کارهای مورد نیاز است. لازم به ذکر است که این مکانیسم است که زیربنای بیشتر دستکاری های احساسی است.

یک تصویر خوب از کار شناسایی فرافکنی می تواند تعامل یک مشتری (ویتالی) و یک پیشخدمت یک شب در یک رستوران باشد.یک روز قبل ، ویتالی گفتگوی ناخوشایندی با رئیس بخش و مدیر توسعه داشت ، او متهم شد که دائماً در روند کار اختلال ایجاد می کند. ویتالی ، که عصرها برای صرف شام در رستوران آمده بود ، "به نظر می رسید" که گارسون با او رفتار غیر دوستانه و خصمانه داشت. او بدون آزار و عصبانیت خود پس از توبیخ ، احساسات خود را روی پیشخدمت نشان داد. در تمام آن شب ، ویتالی ناخودآگاه با گارسون رفتار تحریک آمیز و خشن داشت ، ظاهراً در پاسخ به رفتار مغرضانه اولیه Garzon ، که در نهایت ، و در واقع ، منجر به بی ادبی کارمند رستوران شد ، و ویتالی " متقاعد شده است "بار دیگر که" در نگاه اول "مردم را درک می کند. به همین ترتیب ، برای اینکه اعتبار اتهامات همکاران و احساسات منفی او در این مورد را نشناسیم ، ویتالی خود را در مورد رفتار خصمانه کارکنان و رئیس نسبت به شخص و خود متقاعد می کند و با استفاده از برنامه های پیش بینی کننده باعث خصومت آنها می شود. شناسایی. چنین دستکاری ناخودآگاه مکارانه به او کمک می کند تا کمی تنش درونی را از بین ببرد و تصویر "خوب" خود را حفظ کند.

با جمع بندی ، می توان نتیجه گرفت که مکانیسم های دفاعی اولیه یک پایه مهم برای شکل گیری و توسعه طبیعی روان انسان است. در عین حال ، مکانیسم های یکسان می توانند با او شوخی بی رحمانه ای داشته باشند ، اگر در اکثر مراحل زندگی بزرگسالان در "حالت آنلاین" غلبه کنند ، از انتقاد وی به طور کامل کاسته و از تجزیه و تحلیل آنچه در موقعیت های مختلف اتفاق می افتد جلوگیری کنند. در نشریات بعدی ما مورد بحث قرار خواهد گرفت

مروری بر مقاله مکانیسم های دفاعی در انتشار

مقاله در مورد مکانیسم های دفاعی پست شماره 1 در انتشار

توصیه شده: