آسیب روانی: ماهیت پدیده و مکانیسم های دفاعی

فهرست مطالب:

تصویری: آسیب روانی: ماهیت پدیده و مکانیسم های دفاعی

تصویری: آسیب روانی: ماهیت پدیده و مکانیسم های دفاعی
تصویری: فروید ( مکانیسم های دفاعی ) 2024, آوریل
آسیب روانی: ماهیت پدیده و مکانیسم های دفاعی
آسیب روانی: ماهیت پدیده و مکانیسم های دفاعی
Anonim

مسیر حرفه ای من آنقدر منظم است که درخواست هایی با مشکلات روزمره اغلب برای من اتفاق نمی افتد. البته مشکلات روابط و یک بحران شخصی وجود دارد ، اما بیشتر اوقات افرادی که با عواقب ضربه های روانی قدیمی یا اخیر روبرو شده اند ، به من مراجعه می کنند. امروز ما در مورد آنچه که است ، نحوه تشخیص آسیب روانی و نحوه محافظت روان خود در برابر آن صحبت خواهیم کرد.

چرا بار دیگر در وبلاگم درباره چیزهای غم انگیز صحبت می کنم؟ چون هریک از ما تجربه داریم. و تجربه اغلب اشتباه ، ناامیدی و درد است. و در مورد اینکه چگونه باید امروز زندگی کنید و به خوبی فکر کنید ، صحبت می کنید - اگر زخمی وجود داشته باشد و درد کند ، آنها کار نمی کنند. اگر سالها گرسنه بوده اید ، مثبت اندیشی کمک نمی کند. می توان آن را با گرسنگی جسمی مقایسه کرد. آیا از اطمینان منطقی در مورد امکان غذا در آینده استفاده می شود یا از صحبت در مورد این که چگونه باید در مورد غذا فکر نکنید - درد معده شما متوقف می شود؟ خیر خشم و نارضایتی وجود خواهد داشت. به همین دلیل است که ما در مورد درد صحبت می کنیم. بنابراین ، من در مورد شگفتی های مثبت اندیشی نمی نویسم.

ضربه روانی چیست

غالباً ، ضربه روانی یک رویداد تلقی می شود که ناشی از اطلاعات شوک ، یک فاجعه داخلی است و اگر نه یک تجربه جداگانه ، حداقل تجربه ای اپیزودیک است. اما این تنها نیمی از حقیقت است. نیمه دیگر این است که ضربه هر تجربه ای است که برای ما درد عاطفی به همراه داشته باشد ، که به نحوی بر زندگی شما تأثیر منفی گذاشته و برای مدت طولانی بازتاب می یابد.

چنین آسیب های روانی می تواند یک رویداد واحد باشد ، به عنوان مثال ، در مورد سوء استفاده اجتماعی ، جسمی یا عاطفی ، که با تمام زندگی گذشته شما مغایرت دارد.

ضربه می تواند دو نوع باشد:

1. شوک - همانطور که از نامش پیداست ، این یک رویداد استرس زا با شدت عاطفی فوق العاده است ، که یکبار اتفاق افتاده و دارای محدوده زمانی بسیار خاصی است. به راحتی می توان چنین آسیب دیدگی را تعریف کرد. فرد معمولاً زمان شروع رویداد آسیب زا را به خاطر می آورد ، می تواند ماهیت رویداد را تقریباً یا دقیق توصیف کند و لحظه پایان را تعیین می کند. یک نمونه از چنین آسیب هایی خاک رس ، محرومیت ، مرگ یکی از عزیزان است. معمولاً موارد زیادی در برخورد با ضربه شوک وجود دارد که کار با آن را بسیار واضح تر از موارد زیر می کند.

2. آسیب تجمعی مکانیسم بسیار پیچیده تری از آسیب است. این یک اقامت طولانی مدت تحت استرس است. قسمت اول ممکن است دارای شخصیت ضربه شوک باشد ، اما بیشتر اوقات شخص می گوید "همیشه بوده است." این می تواند شامل خشونت خانگی ، کاهش ارزش پول ، قرار گرفتن در موقعیت زورگویی یا سایر انواع سوء استفاده های روانی باشد. هر عنصر جداگانه به تنهایی چندان قدرتمند نیست. اما "آب سنگ را از بین می برد" ، و هنگامی که آسیب در همان محل "چکه می کند" ، یک زخم ایجاد می شود. بدترین چیز در مورد این نوع ضربه این است که اغلب تنها هنجار انسانی است. و برخورد با ترومای تجمعی بیشتر طول می کشد.

اصولاً جراحت یک زخم باز است که دائما خونریزی می کند و هر از گاهی بهبود می یابد. اما با کوچکترین "فشار" دوباره باز می شود.

وقتی شخصی به سراغ من می آید که زخمش آنقدر درد می کند که برای از بین بردن درد آماده انجام هر کاری است ، می فهمم که راه طولانی و سختی در پیش داریم. صادقانه بگویم ، هر مشتری حاضر نیست این مسیر را طی کند. هر بار که با تمایل مشتری برای عمیق شدن در خود ، برداشتن درد و تبدیل آن به تجربه روبرو می شوم ، از تحولاتی که با صبر و شکیبایی کافی رخ می دهد خوشحال می شوم.

مکانیسم های دفاعی

چرا این کار اغلب وقت گیر است؟ واقعیت این است که روان ما به گونه ای طراحی شده است که در مواجهه با احساسات غیرقابل تحمل ، دفاعی قدرتمند در برابر آنها ایجاد می کند.این به ما کمک می کند تا در اولین مراحل - در مرحله انکار و شوک - کنار بیاییم. در حالت استرس ، روان ما قادر به درک ، درک و کنار آمدن با چنین درد شدیدی نیست. این مکانیسم دفاعی می تواند در ماهیت انکار ، سرکوب ، استهلاک ، جایگزینی ، محو شدن باشد. در این دوره ، به نظر می رسد که ما فوق العاده کارآمد هستیم و به نوعی با آن کنار می آییم. این به این دلیل است که شوک به عنوان یک مسکن عمل می کند. شما می توانید این اثر را با عدم وجود درد در ثانیه های اول پس از تصادف شدید رانندگی ، از دست دادن اندام مقایسه کنید. فقط در آنجا مواد خاصی در مغز کار می کنند و مکانیسم های دفاعی در روان کار می کنند.

زمان می گذرد ، شوک و مکانیسم دفاعی نفوذپذیرتر می شود. هنوز هم کار می کند ، اما بحران به آرامی در حال گذر است ، اما اطلاعاتی که ما می توانیم بدون مصرف انرژی قوی در برابر آنها مقاومت کنیم. به زبان ساده ، با گذشت زمان ، مستعد دردهای روانی جدیدی می شویم. وقتی نازک شدن این محافظت را احساس می کنیم ، درد می کشیم. این گونه است که می فهمیم دچار آسیب شده ایم.

درباره مکانیسم های دفاعی مطالب زیادی نوشته شده است. من در مورد مواردی که بیشتر در محل کار با آنها ملاقات می کنم صحبت خواهم کرد.

سرکوب واکنشی به احساسات غیرقابل تحمل است. وقتی فرصتی برای درک و تحمل ، پذیرش و ادامه زندگی وجود ندارد ، روان تصمیم می گیرد که به خاطر نیاورد. مانند دیوار بین زندگی هوشمند شما و دردی است که شما را از ذهن خود محروم می کند. بعضی اوقات این خوب است. و من حتی اگر چنین تجربه ای امروز شما را اذیت نکند ، چنین حفاظتی را حذف نمی کنم. اگر با آرامش روحی شما تداخل داشته باشد ، ما به آرامی اما مطمئناً منابع شما را تقویت می کنیم و آجر به آجر از دیوار شلیک می کنیم تا زمانی که بتوانید با آسیب روبرو شوید و با درد خداحافظی کنید.

شناسایی (گاهی اوقات به شکل همزیستی یا از دست دادن خودآگاهی). این مکانیزمی است که در آن احساسات شما آنقدر سنگین است که احساس دیگران راحت تر و ایمن تر است و ارتباط احساسی با آنها وجود دارد. در واقع ، یک روانشناس همین کار را انجام می دهد ، اما تفاوت بزرگی وجود دارد - احساسات شما که من با آنها همدلی می کنم - آنها را تجزیه و تحلیل می کنم. بخشی وجود دارد که آنها را تماشا می کند. آنچه در مکانیسم حفاظتی شناسایی اتفاق می افتد یک فرایند ناخودآگاه است که از شخصیت خود صرف نظر می کند و این بد است.

رخ یکی از جالب ترین و عمیق ترین مکانیسم های دفاعی است. این شامل این واقعیت است که قسمت زخمی از شخصیت جدا شده و به اعماق درون می رود. برخلاف جابجایی ، این قسمت روی دیوار نصب نشده است. بسیار احساس می شود و مرتباً خود را احساس می کند. درد ، اضطراب ، تنهایی. فرآیند اسکیزوئید به این شکل شکل می گیرد. شما می توانید در اینجا بیشتر در مورد آن بیاموزید. بخش جدا شده همیشه بخشی است که قادر به احساسات عمیق و نزدیکی است. و در حالی که او زخمی است ، تنهایی وجود خواهد داشت و درد وجود خواهد داشت. سپس درمان شامل کار نرم با قسمت جدا شده است ، به طوری که بهبود می یابد و می تواند به یکپارچگی بازگردد.

عقلانیت کناره گیری بیش از حد از احساسات به تفکر و تحلیل است. چرا از آن استفاده می کنیم؟ زیرا احساسات ناشی از ضربه دردناک است. بخشی از این درد ناشی از عدم درک علت است. و برای اینکه کمی اضطراب را برطرف کنیم و روح ناامید را آرام کنیم ، همه چیز را برای خود توضیح می دهیم. و ما انتخاب می کنیم که این توضیح را باور کنیم. اما چقدر به ندرت با واقعیت مطابقت دارد. بیشتر اوقات ، این راهی برای رهایی از درد است. و از آنجا که این غیرممکن است ، فقط یک درد را خاموش کنید - توانایی تجربه شادی ، عصبانیت یا حتی احساس رضایت از بین رفته است. برای اینکه بتوانید شاد باشید ، باید توانایی تفکر و احساس موازی را کسب کنید.

ما معمولاً به زندگی در این حفاظت عادت می کنیم. این قابل درک است ، زیرا این آنها بودند که به ما در مقابله کمک کردند. اما بیشتر اوقات ، ما با احساس نارضایتی در پس زمینه زندگی می کنیم. احساساتی که به حاشیه رانده می شوند در زندگی ما به عنوان "علائم" بسیار ناخوشایند منعکس می شوند:

- حملات هراس - حافظه جسمی از ضربه. ترس شوک - هنگامی که کلماتی برای درخواست کمک وجود ندارد و بدن به شدت واکنش نشان می دهد.

- عدم ایجاد روابط - راه رفتن در محافل در شکست شخصی ، شرکای نامناسب.این شامل تنهایی یا بالعکس ، روابط خودجوش نیز می شود.

- اضطراب و اضطراب مداوم یک احساس خارش دار است که نمی توانید در داخل آن متوقف شوید. و این حتی در عدم فعالیت نیز خسته کننده است.

- ورود به درون خود راهی برای فرار از واقعیت ، رفتن به داخل "پناهگاه" معنوی است. روش صحیح است ، اما فرصتی برای رابطه و احساس امنیت در آنها باقی نمی گذارد.

می توانید دهها پیامد دیگر را لیست کنید. معنی یکسان است - رنج یا بی حسی احساسات.

بیایید به طور خلاصه خلاصه کنیم. ضربه یک زخم ناشی از قرار گرفتن در معرض یک محرک قوی است. لزوماً فاجعه آمیز نیست ، اما آنقدر قوی است که اثری در شخصیت و زندگی شما بگذارد. گاهی اوقات ، برای تغییر زندگی خود ، باید به این آسیب وارد شوید و با آن کار کنید. اما در برخی موارد ارزش یادگیری زندگی آگاهانه با آن را دارد. آنچه شما نیاز دارید پس از چند جلسه تحقیق درمانی مشخص می شود.

در نهایت ، من به شما در مورد مدت زمان درمان تروما می گویم. معمولاً از شش ماه تا چند سال طول می کشد. چرا؟ زیرا مصدوم ما را محتاط می کند و دفاع های زیادی ایجاد می کند. اگر با پای خود وارد این تجربه شوید ، یک زخم دیگر می شود. بنابراین ، شما باید با سرعت مشتری حرکت کنید. گاهی سریعتر ، گاهی طولانی تر. مهمتر از همه ، آسیب درمان می شود و شما می توانید متفاوت زندگی کنید. به روش خودم. نگاه کردن به جهان نه از دریچه ای از درد ، بلکه کاملاً آگاهانه.

توصیه شده: