در مورد نقص زنان

تصویری: در مورد نقص زنان

تصویری: در مورد نقص زنان
تصویری: خوردن زنجبیل برای چه کسانی ممنوع است؟ 2024, ممکن است
در مورد نقص زنان
در مورد نقص زنان
Anonim

در دنیای مردان همه چیز ساده است. اگر از نظر اجتماعی موفق هستید ، اگر درآمد کسب می کنید ، در زمینه حرفه ای به موفقیت دست پیدا می کنید ، اگر هم قبیله های قبیله ای شما به شما احترام می گذارند و به شما گوش می دهند ، می توانید بگویید این کار را انجام داده اید (شما آن را انجام دادید).

در دنیای مردان ، همه چیز ساده تر و قابل مشاهده تر است.

من نمی گویم رسیدن به اهداف مردان آسان تر است. اصلا. گاهی اوقات برای یک مرد دشوار است که با مسئولیت سنگین خود ، خانواده ، تیم و جامعه کنار بیاید. اما آنچه یک مرد برای آن تلاش می کند بسیار واضح است. به صورت حرفه ای متوجه شوید ، توسط هم قبیله ها به رسمیت شناخته شوید ، برای خود و خانواده خود (ترجیحاً برای چند نسل پیش رو - یک شوخی) تهیه کنید (اگرچه نه ، یک شوخی نیست) و بر این اساس ، خانواده خود را ادامه دهید.

در اصل وظایف زنان عمدتا به خانواده تقلیل می یابد. آن "خانه خانوادگی" بدنام ، هر چه که ممکن است بگوید ، توسط یک زن تهیه شده است. این اوست که روابط ایجاد می کند ، از شوهرش حمایت می کند ، به دردها و شادی های خانواده گوش می دهد ، اوقات فراغت خانواده را سازماندهی می کند ، با مدارس ، مهد کودک ها و سایر مسائل خانوادگی سروکار دارد. البته یک مرد نیز می تواند مستقیماً در این امر مشارکت داشته باشد ، اما از نظر استراتژیکی و سازمانی ، یک زن فرمانروایی می کند. وقتی او ماموت بعدی را با چاقو می زند ، او زندگی خانواده را تضمین می کند. او این کار را دقیقاً انجام می دهد زیرا جایی برای حمل این ماموت دارد.

زن معانی می آفریند.

این مقاله اصلاً قصیده ای برای زنان نیست ، فقط یادآوری نقش فوق العاده مهم زنان در روابط است. به هر حال ، مردی را تصور کنید که یک ماموت را سرنگون کرد ، و از همنوعان قبیله خود شناخته شد ، و به اندازه کافی افتخار کرد و ناگهان متوجه شد که این ماموت برای هیچ کس دیگر فایده ای ندارد. بلکه ، به عنوان مثال ، به مرد دیگری نیاز است که او را به خانواده بکشاند و او را تکه تکه کند و از این واقعیت که کسی را خوشحال کرده است لذت ببرد.

این چیزی است که یک مرد به آن احتیاج دارد. برای دانستن اینکه او مورد نیاز است ، مهم است ، آنها منتظر او هستند ، از او خوشحال و ناراحت هستند ، برای زندگی با او برنامه ریزی می کنند و از امروز لذت می برند.

جایی این جمله را شنیدم:

"افراد ازدواج می کنند زیرا به شخصی در نزدیکی نیاز دارند تا شاهد زندگی آنها باشد."

بنابراین ، یک زن دقیقاً این را به مرد می دهد ، به طور کلی ، مانند یک مرد به یک زن.

اما چرا او اینقدر ناراضی است و اهمیت خود را بی ارزش می داند؟

اغلب اتفاق می افتد که یک زن فکر می کند که اگر پول در نیاورد ، هیچکس نیست. این جمله از کجا آمده است؟

خوب ، برای شروع ، در دنیای مصرف ما ، پول واقعاً تبدیل به یک مقوله بسیار مهم شده است. این یک عامل اجتماعی است. به علاوه.

اغلب اتفاق می افتد که این مرد است که زن را بی ارزش می کند. به دلیل پیچیدگی های درونی اش (و این یک مکالمه طولانی است) ، او می تواند قسمت غیرقابل قبول خود - "پسر شلاق ناخواسته" را روی یک زن نشان دهد و نبردهایی را که در سر او اتفاق می افتد در زمان واقعی تکرار کند. دعوا می تواند هم روانی باشد و هم جسمی. همه چیز به عمق تجربه حقارت فرد بستگی دارد. با کاهش ارزش یک زن ، یک مرد به طور خودکار خود ، انتخاب خود ، رابطه خود و زندگی مشترک آنها را بی ارزش می کند.

با چنین اقداماتی ، او برای خود سوراخی می کند ، زیرا انرژی زنانه ای که می تواند در یک هدف مشترک به سمت او هدایت شود ، یا برای محافظت از خود یا از بین بردن روابط هدایت می شود.

این در صورتی است که زن توسط شوهرش بی ارزش شود.

اما اغلب اتفاق می افتد که یک زن خود را بی ارزش می کند. البته ، ریشه های عزت نفس پایین ، البته ، در دوران کودکی. در اینجا هیچ کس از پدر بزرگ فروید پیشی نگرفت.

اگر دختر کمی تحسین می شد ، تعریف نمی کرد ، تشویق می کرد و فقط توانایی های ذهنی را توسعه می داد ، زیرا آنها هستند که به او اجازه می دهند خود را در این دنیا تغذیه کند ، البته ، او احساس می کند که در سطح خاصی نیست. و اگر او فقط در زمینه برخی از دستاوردها ستایش طولانی مدت را دریافت کرد ، همه چیز آشغال است ، این ریشه های کمال گرایی است.او دائماً تلاش می کند تا قد دیگری داشته باشد تا در نهایت شخصیت والدین (و سپس در زندگی تصویر شخصیت والدین به رئیس ، به جامعه منتقل شود) او را ستایش کند.

در واقع ، تنها چیزی که ما نیاز داریم عشق و پذیرش است. ما همیشه برای بدست آوردن آن تلاش می کنیم و هر شرایطی را ، آگاهانه یا بدون آن ، مانند کودکی که آماده تنظیم جنسیت درخواست والدین است ، انجام می دهیم ، به طوری که او فقط نرم می شود ، لبخند می زند و سر خود را نوازش می کند ، یعنی قبول می کند.

بنابراین ، اگر ویژگی های مردانه در زن از همان دوران باکره پرورش داده شود و ویژگی های زنانه نادیده گرفته شود ، بدیهی است که زن کوچک در درون خود رشد نکرده یا تا آنجا که می تواند رشد نکرده است. در سردرگمی ، در شرم ، در خفا.

بسیاری از ما تولد یک زن را از والدین خود پنهان کردیم ، بسیاری از لمس ، گفتگوهای صمیمی در مورد صمیمیت محروم بودند.

و این همیشه به این دلیل نیست که والدین بد بودند. "بد - خوب" اصلاً مقوله های روانشناختی نیستند. آنها به سادگی نمی دانستند چگونه ، نمی دانستند ، نمی توانند ، وقت نداشت.

در آن دوره ، بسیاری از چیزها ممنوع شد ، اولویت ها و ارزش های دیگری نیز وجود داشت. آن زمان زمان یک شخص عمومی است ، جایی که نظر جمعی در همه چیز قانون است ، جایی برای لطافت گوشت گوساله وجود ندارد ، در آنجا قوانین و مقررات مشخصی وجود دارد ، جایی که جلسه پیشگامان شما را در مقابل همه به خاطر شوخی ها شرمنده می کند ، جایی که دقیقاً جامعه برای شما تصمیم می گیرد که چه کار کنید ، چگونه با چه کسی زندگی کنید.

من نمی خواهم بگویم زمان اشتباه بود. باز هم - باز هم تکرار می کنم ، سعی می کنم تا جایی که ممکن است از این کلمات استفاده نکنم.

من فقط می خواهم نشان دهم که امروز زمان متفاوتی است - زمان افشای فردیت خود ، زمان آشنایی واقعی با خود در زمان حال ، تعیین نیازها و اولویت های شخصی.

افکار عمومی اعتبار خود را از دست داده اند ، زیرا اعتماد را توجیه نمی کند.

بنابراین ، اکنون زمان صراحت و حقیقت است ، حداقل با خود.

و زنی که در زمانی بزرگ شده است که رشد ذات زنانه اش به درستی پشتیبانی نمی شود ، اکنون باید جلو بیاید. از این رو بسیاری از شیوه های زنانه ، مراکز ودایی ، مدارس معنوی وجود دارد.

بسیار دشوار است که ارزش خود را از بیرون بیابید ، مخصوصاً وقتی جایی برای آن وجود ندارد ، اما این مکان باید با کار سختی ایجاد شود ، روز به روز روح و شعور شما را از نگرش های اشتباه حذف کند ، دیدگاه ها را تغییر دهد ، ایجاد کند خانه شما به روشی جدید

دفعه اول باید سخت باشد ، مانند یادگیری یک زبان خارجی است - به نظر می رسد که شما مجموعه ای از کلمات را می دانید و قوانین را می دانید و همچنین افرادی را می آموزید که یاد گرفته اند ، اما نمی توانید صحبت کنید.

این یک وضعیت درماندگی باورنکردنی است. من می خواهم همه چیز را رها کنم و به خود تظاهر کنم. برای من هم همینطور بود اما اگر ترک نکنید ، روزی فرا می رسد که صحبت می کنید.

در مورد عزت نفس زنان نیز چنین است. فقط می تواند در روح یک زن متولد شود. اگر او در داخل نیست ، هیچ تأییدیه خارجی در دسترس او نخواهد بود. او به سادگی نمی تواند چیزی را ببیند یا بشنود.

این مانند یک دستگاه جدید روی رایانه است که قابل خواندن نیست ، زیرا باید برنامه اضافی را بارگیری کنید. و تنها زمانی که کامپیوتر برنامه دیگری را نصب می کند ، امکان پخش وجود خواهد داشت.

بنابراین ، عزت نفس از طریق آگاهی از مکان خود ، ارزش خود ، اهمیت خود در این جهان متولد می شود. این همیشه در مورد توانایی لذت بردن از خود و دنیایی است که در آن زندگی می کنید. این همیشه در مورد توسعه شخصیت خود و یافتن کار زندگی شما است.

برای یک زن ، مهمترین سوال این نیست "چه باید کرد؟" ، بلکه "چگونه؟" بلکه باید این س herselfال را از خود بپرسد: "چگونه می خواهم احساس کنم؟" ، "می خواهم چه باشم؟" و از پاسخ به این س ،ال ، تصویری از آنچه او باید انجام دهد تا به آنچه می خواهد برسد ، به دست می آید.

توصیه شده: