مدل زیستی-روانی-اجتماعی-معنوی انسان. نکاتی برای بهبود خود

فهرست مطالب:

تصویری: مدل زیستی-روانی-اجتماعی-معنوی انسان. نکاتی برای بهبود خود

تصویری: مدل زیستی-روانی-اجتماعی-معنوی انسان. نکاتی برای بهبود خود
تصویری: نظریه «دستگاه روانی» زیگموند فروید 2024, ممکن است
مدل زیستی-روانی-اجتماعی-معنوی انسان. نکاتی برای بهبود خود
مدل زیستی-روانی-اجتماعی-معنوی انسان. نکاتی برای بهبود خود
Anonim

اینترنت ما را با پیشنهاداتی از جمله "بهبود سلامت" تا "نجات روح" سرازیر می کند. یک مرد مدرن به کمک نیاز دارد. در حقیقت ، انسان همیشه برای زنده ماندن در این جهان به کمک نیاز داشته است. به نظر می رسد که این جهان اصلاً برای زندگی ایجاد نشده است ، بلکه برای بقا ایجاد شده است. ظاهراً ، بنابراین ، کمک های زنده ماندن بیشترین کالای مورد نیاز است.

من پیشنهاد می کنم نیازهای ما برای بقا را نه از دیدگاه (زاویه می تواند همه چیز را مخدوش کند) ، بلکه از موقعیتی که یک شخص یک موجود یک طرفه نیست ، بلکه چند وجهی است ، بررسی کنیم

بیایید از تصویر در خانه استفاده کنیم. دارای 4 دیوار ، سقف ، فونداسیون است. همه چیز دیگر متفاوت است. برای به دست آوردن ایده ای از آنچه در داخل خانه وجود دارد ، باید هر چهار طرف را در نظر بگیرید.

سطح اول. بدن فیزیکی و همه چیز مرتبط با آن یک دیوار خواهد بود همه چیز مربوط به زیست شناسی ، فیزیولوژی ، فیزیک بدن و … اینها س questionsالات بقا هستند. این س inال در دنیای مدرن ، برخلاف گذشته ، این نیست که کجا غذا پیدا کنیم. اگرچه کشورهای جهان سوم هنوز از آنها می پرسند. اما این س forال برای افرادی که نیازی به دریافت غذا با چنین سختی ندارند کاملاً متفاوت است. اینها مسائل مربوط به راحتی جسمانی است. بدن ما همیشه نیازمند است. یا در غذا ، یا در آرامش ، یا در تسکین درد ، یا در لذت ها. عدم وجود هر یک از موارد فوق باعث ناراحتی می شود. هرچه ناراحتی شدیدتر باشد ، جستجوی پاسخ ها شدیدتر است.

ناراحتی در این سطح نیاز به توجه فوری دارد. این دیوار باربر است انسان هنوز زندگی بدون بدن را یاد نگرفته است. اگر مشکلاتی در این سطح وجود داشته باشد ، آنها در اولویت قرار می گیرند. بدن ما را مجبور می کند به خودمان توجه کنیم. ما البته می دانیم چگونه باید تحمل کنیم. ما یاد گرفته ایم که درد را بی حس کنیم. ما می توانیم این دیوار را سالها وصله کنیم تا فرو ریزد و کل خانه را خراب کنیم.

وظایف در این سطح: برای حفظ و حفظ سلامت جسمانی ، مرگ در سنین بالا ، لذت بردن از امکانات بدن سالم در تمرینات مختلف فیزیکی ، در رابطه جنسی.

پیامدهای نقض: بیماریهای جسمی ، ناتوانی ، اختلالات احساسات.

متخصصان: پیشنهادات کافی در این سمت بازار خدمات وجود دارد. دارو به تنهایی ارزشش را دارد. هم سنتی و هم غیر متعارف. پزشکان ، شفادهندگان ، روانپزشکان ، روانپزشکان ، پزشکان ، مربیان ورزشی ، تناسب اندام ، یوگا ، مربیان رقص و … ، متخصصان تغذیه … همه آنها می توانند در زمینه بدن به ما کمک کنند. برخی بهتر هستند ، برخی بدتر. این سال نیست. پس از توصیف همه دیوارها ، این چیست ، فرموله می کنم.

من فکر می کنم به احتمال زیاد درب خانه در این دیوار خانه است. این بدیهی ترین ورودی است.

مرحله دوم. یا دیوار دوم خانه. این روان است. بپیچید ، پیچ نخورید ، اما ما روح داریم ، اما در مورد جزء ذهنی آن صحبت خواهیم کرد. این ناحیه روانی ، در احساسات ، عواطف ، خواسته ها ظاهر می شود. همه اینها بر روی احساسات و رفتار احساسی ما تأثیر می گذارد. در حالی که ما مشغول تهیه نان روزانه خود بودیم ، این منطقه از انسان در سایه بود. اما بعد از خوردن غذا ، معلوم شد که نه تنها گرسنگی ما را هدایت می کند. پیچیدگی این منطقه در نامرئی بودن آن برای چشم فیزیکی نهفته است. با این حال ، وقتی صحبت از ناراحتی در این زمینه می شود ، بلافاصله تردیدها جای خود را برای کمک می گیرند. و مانند "دیوار" قبلی ، دو راه وجود دارد: غرق کردن درد یا تلاش برای درمان آن. من نمی توانم کمک کنم اما متوجه نشدم که از مسیر اول بسیار بیشتر استفاده می شود. برخی به دومی نمی رسند ، وقت ندارند …

در اینجا حلقه متخصصان در حال حاضر باریک تر است ، با این حال ، هنوز تعداد زیادی وجود دارد. در ردیف اول ، البته ، روانشناسان. صد سال پیش ، اولین نفر روانپزشک بودند. همچنین یک حرفه خیلی قدیمی نیست. حتی قبلاً - کلیسا ، شمنان ، کشیشان. با بهبود کیفیت زندگی و بالندگی بشر (قطعاً هنوز بزرگسال نیست ، فقط نوجوانی است) ، این منطقه به عنوان مهم پذیرفته می شود. بر این اساس ، روانپزشکان ابتدا روحانیت را تحت فشار قرار دادند و سپس روانشناسان روانپزشکان را کنار گذاشتند.در کنار روانشناسانی که از قبل یک ارتش ناسازگار هستند ، توسط همان روانشناسان ، عارفان ، شفابخش ارواح و هرکسی که فکر می کند این را درک می کند تحت فشار قرار می گیرند. در میان آنها متخصصان بی قید و شرطی هستند که موضوع را درک می کنند. همانطور که در مورد اول ، مشکل فقط در انتخاب آنها نهفته است.

house
house

در این دیوار شما باید یک پنجره را برش دهید ، شما نیاز به نور دارید. یاد آوردن؟ "دانش نور است و جهل تاریکی است"

سطح سوم ، یا دیوار سوم. اجتماعی. انسان به عنوان یک موجود جمعی تصور و خلق شده است (که س whomال او برای من نیست). حتی لقاح به تنهایی اتفاق نمی افتد. حتی IVF با دو سلول از افراد مختلف امکان پذیر است. ما در تماس نزدیک با دیگری (مادر) رشد می کنیم ، ما در حضور حداقل یک نفر ، همان مادر متولد می شویم. و سپس تمام مدت ما نیاز به تماس داریم. یک فرد بالغ می تواند به تنهایی آگاهانه دچار شود. اما او در تماس با دیگران که به زندگی خود در داخل خود ادامه می دهند ، باقی ماند و گفتگوی او باقی ماند. اما به طور معمول ما نمی توانیم تنها زندگی کنیم ، در یک وضعیت راحت باقی بمانیم. ترس از تنهایی یکی از قوی ترین است. و نه بدون دلیل. ما به اهمیت در بین دیگران و همچنین به تعلق به جامعه دیگران نیاز داریم. ما به افراد نزدیک ، به دوستان ، حتی به دشمنان نیاز داریم. ما باید مورد توجه دیگران قرار بگیریم.

وظایف در این سطح: تسلط بر م effectiveثرترین مهارتهای ارتباطی با افراد دیگر ، اهمیت یافتن ، تعلق به جامعه انسانی به طور کلی و به طور خاص به جوامع مختلف ، یادگیری نحوه ایجاد روابط در محل کار ، در خانواده ، با غریبه ها.

پیامدهای نقض: ناراحتی در تماس با افراد ، شکست در جامعه ، تنهایی ، احساس رها شدن ، بی فایده بودن ، زندگی شخصی نامنظم ، درگیری ، خطر سقوط در فرقه ها و جوامع مخرب ، اعتیاد به مواد مخدر (به عنوان شیوه زندگی) ، مالی مشکلات ، مشکلات با مقامات و غیره

متخصصان: روانشناسان اجتماعی و سازمانی ، مربیان و مربیان کسب و کار ، مددکاران اجتماعی ، متخصصان منابع انسانی ، متخصصان امور مالی ، سیاستمداران ، تجار ، مربیان ، کارگران رسانه و تبلیغ کنندگان.

به هر حال ، این دیوار خوبی برای دری است که افراد دیگر از طریق آن وارد می شوند. اما ما خود را به یک پنجره یا حداقل ورودی عقب محدود می کنیم.

سطح چهارم معنوی است. حضور خود روح ، که ما تا کنون فقط آن را به عنوان یک روان در نظر گرفته ایم ، ما را مجبور می کند که فراتر از احساسات و عواطف به قلمرو روح برویم. آنها قوانین و قوانین خاص خود را دارند. بنابراین ، نیاز به ایمان به اندازه کافی در شخص خود را نشان می دهد. اول ، ما به والدین اعتقاد داریم. سپس ، با ناامیدی از قدرت آنها ، به دنبال قدرت دیگری هستیم. این امر حیاتی است ، در غیر این صورت ترس از زندگی مانع ما می شود. جهان آنقدر بزرگ است ، آنقدر خطرناک است ، آنقدر غیرقابل پیش بینی است که ترسی که به ما هشدار می دهد از خطر خارج است. برای مقابله با آن ، ما نیاز به حمایت داریم. در آغاز تاریخ بشر ، این فقط ایمان بود. شما می توانید کمی آرام باشید و مسئولیت آنچه در حال رخ دادن است ، به ویژه برای آینده ، را به خدایان تقسیم کنید. آنها قوی و عاقل هستند ، برنامه دارند. و آنها ما را خلق کردند ، به این معنی که آنها ما را دوست دارند. بنابراین ، آنها از همه چیز مراقبت خواهند کرد. اما ، همانطور که می دانید ، دانش ایمان را از بین می برد. نیاز به دانش ، ذاتی نیز بود ، شخصی را به جستجوی خدا فرستاد. می خواستم کسانی را که همه اینها را اختراع کرده اند از نزدیک بشناسم. شاید یکی دو سوال از آنها بپرسید. تعداد خدایان در طول هزاره ها کاهش یافته است. اما س questionsالات باقی ماند. جستجوی خدا یک مسیر طولانی و مه آلود است ، شما به ایمان زیادی احتیاج دارید. و تضمین بسیار کمی برای یافتن وجود دارد. تعداد جستجوگران کاهش یافته است. دیگران راه علم را در پیش گرفتند. همه چیز را می توانید در آنجا احساس کنید. و مهمتر از همه ، گاهی اوقات احساس می کنم خدا است. به هر حال ، خلقت و آفرینش یکی است. هنگام ایجاد رعد و برق مصنوعی ، سخت است که مانند زئوس احساس نکنید. معلوم شد که این مسیر آنطور که در ابتدا به نظر می رسید روشن نیست. نظریه کوانتومی به تنهایی ارزشش را دارد. راه می رفت ، راه می رفت و روی شما! همه چیز سالهاست که ثابت نشده است. سوالات بیشتر است ، نه کمتر.

هر دو مسیر مملو از تردیدها و مشکلات است.یک راه دیگر وجود دارد - خلاقیت در همه جلوه های آن. نقاشی ، ادبیات ، تئاتر ، سینما و دیگران. خلقت به عنوان تلاشی برای نزدیک شدن به خدا ، جستجوی معنای زندگی از طریق خلقت.

وظایف در این سطح: معنادار ساختن زندگی ، آگاهی ، مسئولیت پذیری ، تلاش برای ارزشهای بالاتر ، انسان سازی ، توانایی تشخیص خوب و بد ، پذیرش ، خرد. در واقع ، هر چیزی که ما را از حیوانات متمایز می کند.

پیامدهای نقض: رفتار "حیوان" ، از دست دادن معنی زندگی ، رفتار خودکشی ، ظلم غیرقابل کنترل ، نقض حقوق دیگران ، بدوی سازی زندگی.

متخصصان: اعتراف کنندگان ، روحانیون ، دانشمندان ، مبلغان ، محققان ، فیلسوفان ، نویسندگان ، هنرمندان.

مطمئناً یک پنجره بزرگ در این دیوار مورد نیاز است. اگر او ناشنوا باشد ، این خطر وجود دارد که "تاریکی ذهن روح را ببلعد".

همه این سطوح به هم متصل هستند و نمی توانند جداگانه وجود داشته باشند. مثل خانه ای که نمی توان از یک یا دو دیوار ساخت. و از بین سه مورد نمی توانید. فقط از چهار. سپس ساختار پایدار است و می توانید در داخل احساس امنیت کنید. همه اینها هنوز با سقفی پوشانده شده است که تمام دیوارها را به هم متصل می کند.

بیایید با استفاده از یک علامت به عنوان مثال به وضعیت نگاه کنیم. افسردگی را کنار بگذارید. می تواند متفاوت باشد. اما اغلب این نتیجه نقض فرایندهای داخلی است. این سطح دوم ، روانی است.

وقتی راهی برای حل مشکل به ما پیشنهاد می شود ، باید تعیین کنیم که در چه سطحی است. و اینکه آیا نیاز ما در این سطح با این روش مطابقت دارد یا خیر.

اگر افسردگی ناشی از رها شدن دارید ، احساسات قوی مانع از زندگی در واقعیت می شود ، پس چرا تصمیم گرفتید که رقص به شما کمک می کند؟ البته برای اولین بار بله. سطوح به هم مرتبط هستند و افسردگی بیوشیمیایی مغز را تغییر می دهد. و این سطح بدن است. به علاوه ضعف ، اختلالات اشتها ، بی خوابی. اما اینها علائم افسردگی ، عواقب آن است. و اگر شکافی را در این دیوار برطرف کنید ، در حالی که در دیوار بعدی دچار شکست کامل شده اید ، پس در آینده نزدیک چه نتیجه ای را انتظار دارید؟

افسردگی درون زا وجود دارد. نقض بیوشیمی مغز اولیه محسوب می شود. این به طور قطعی اثبات نشده است. هنوز نمی توان اعتراف کرد که نوزاد قبلاً با افسردگی متولد شده است. اما باید با دارو ، در سطح بدن درمان شود. در عین حال ، تمرین نشان داده است که درمان بدون کار روانی بی اثر است. همین امر در مورد افسردگی ناشی از مصرف الکل یا مواد مخدر صدق می کند.

یا با دیگران در تضاد دائمی هستید. این نیز باعث افسردگی می شود. نیازهای شما در این سطح برآورده نشده است. شما به یک روانشناس رفتید ، فرایندهای داخلی را مشخص کردید ، اما فرایندهای بیرونی با افراد تنظیم نشد. فکر می کردید به خودی خود اتفاق می افتد؟ گاهی اتفاق می افتد. اما اگر افسردگی ثانویه است و دلیل آن عدم تماس با افراد است (منظورم موثر است). بنابراین ، یک روانشناس خوب یا خودش (در صورت آموزش) به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی را کسب کنید ، یا شما را به متخصصان مناسب راهنمایی می کند.

وقتی معنای زندگی از بین می رود افسردگی چطور؟ یوگا یا روانشناس چه کمکی به شما می کند؟ یا شاید پزشک یا دوره های طراحی؟ جستجوهای معنوی به معانی بالاتری منجر می شود. شما باید "ایمان پیدا کنید". من کلمه خدا را ذکر می کنم ، اما تفاسیر زیادی وجود دارد.

اگر از بدن خود مراقبت نمی کنید ، از رژیم غذایی خود پیروی نمی کنید و یک شیوه زندگی سالم را دنبال نمی کنید ، پس هیچگونه دانش روانشناسی ، هیچ جامعه ای و هیچ خدایی به شما کمک نمی کند که احساس بهتری داشته باشید.

اگر فکر می کنید که به تنهایی به روشنگری خواهید رسید ، احتمالاً از قبل روشن فکر هستید. سپس شما به سختی این متن را می خوانید.

اگر فکر می کنید با یادگیری راه های کسب درآمد سریع یا دستکاری روابط ، موفق می شوید و ناراحتی شما از بین می رود ، پس ساده لوح هستید.

اگر ساده لوح هستید ، این یک تبلیغ برای شما است ، که در آن هر روش پیشنهادی همه مشکلات را حل می کند.

وضعیت دیوارهای خانه ما می تواند متفاوت باشد. و ابتدا باید تعیین کنید کدام یک از آنها نیاز به تعمیر دارند. و سپس با یک استاد از این منطقه تماس بگیرید.و فراموش نکنید که سقف خانه کاملاً به عهده شما است.

توصیه شده: